جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

همه طالب سعادتند

زمان مطالعه: 4 دقیقه

اما فصل اول بحث – شکى نیست همه و همه طالب سعادتند براى خودشان و براى بچه‏هاشان و تنفر دارند از این که خودشان یا بچه‏شان بدبخت بشوند. باسواد، بى‏سواد، مسلمان، کافر، ظالم، مظلوم همه و همه وقتى که دل آنها را بخوانیم مغز آنها را بخوانیم مى‏بینیم طالبند که سعادتمند بشوند، این امرى است مسلم اشکال مطلب اینجاست که برداشت مکاتب فکرى گوناگون راجع به مفهوم سعادت و شقاوت مختلف است که سعادت چیست؟ و شقاوت چیست؟ بدبخت و شقاوتمند به که مى‏گویند؟ سعادتمند و خوشبخت به که مى‏گویند؟ در این باره هر کس چیزى گفته است حتى مکتب‏هاى فراوانى قبل از میلاد مسیح تا به الآن راجع به این امر نظر داشته‏اند که فعلاً در مقام بررسى آنها نیستیم.

اسلام مدعى است که مکتبم مطابق با فطرت انسان است. فطرت انسان را خوانده‏ام و دینم مطابق با فطرت و خواست انسان است. این انسان از نظر همه مخصوصاً اسلام داراى دو بعد است یک بعد معنوى و ملکوتى دارد به نام روح و یک بعد ناسوتى و حیوانى دارد به نام جسم یعنى این انسان مرکب است از روح و جسم یعنى دوبعدى است، دوجهتى است یک شباهت دارد

به همه حیوانها این را مى‏گویند جهت حیوانى، یک شباهت دارد به ملائکه به این مى‏گویند بعد ملکوتى، از این نظر انسان روح دارد لذا مى‏شود مرکب از روح و جسم، نحوه‏ى ترکیب عجیب است هیچ‏کس جز خدا و افرادى که عملشان سرچشمه از خدا گرفته نمى‏فهمند که نحوه‏ى این ترکیب چه ترکیبى است جمع بین ضدین محال است، اما نحوه‏ى ترکیب این انسان مثل اینکه جمع بین ضدین است. یعنى تمام تمایلات آن بعد حیوانى ناملایم است با این بعد، بعد ملکوتى و به عکسش تمام تمایلات این بعد ملکوتى، ناملایم است براى آن بعد حیوانى مثلاً انسان خوردن و آشامیدن را دوست دارد از نظر بعد حیوانى. الآن که شما گرسنه هستید ناهارى بخورید تشنه‏اید، آبى بخورید اما همین خوردن و آشامیدن که ملایم است با طبع انسان، یا آن بعد حیوانى، با آن بعد ملکوتى منافات دارد. آن بعد ملکوتى مى‏خواهد شما روزه باشید مى‏خواهد شباهت به خدا داشته باشید همین روزه ماه مبارک رمضان را وقتى با بعد روحانى شما بسنجیم لذت است براى شما، با بعد حیوانى شما بسنجیم الم است براى شما، بیدارى در دل شب را وقتى با بعد حیوانى شما بسنجیم الم است براى شما، شما دلتان مى‏خواهد بخوابید بلند نشوید اما همین بیدارى در دل شب را بسنج با بعد روحانى مى‏بینیم لذت است براى شما قرآن شریف مى‏گوید: «تَتَجافى‏ جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ – فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْیُنٍ جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ «.(1)

افرادى هستند در دل شب بلند مى‏شوند پشت پا به رختخواب مى‏زنند، آیه شریفه همین نکته را مى‏فرماید، یعنى پشت پا زدن به رختخواب پشت پا زدن به خواب شیرین. این براى جسم شما، براى آن بعد حیوانى شما الم و ناراحتى است اما براى روح و بعد معنوى شما به اندازه‏اى لذت‏بخش است، که هیچکس نمى‏داند لذت در دل شب و اوج روح را درک کند لذا نحوه‏ى ترکیب انسان عجیب است این انسان که مرکب است از روح و جسم اگر آن بعد معنوى بر این بعد مادى غلبه پیدا کرد و این بعد مادى را مرکب خود قرار داد، عروج مى‏کند مى‏رسد به جایى که به جز خدا نداند دیگر ملائکه هم به گرد او

نمى‏رسند، در حدیث معراج داریم مثنوى شعر گفته که پیامبر اکرم به جائى رسید که جبرئیل توقف کرد و پیامبر اکرم فرمودند جبرئیل بیا گفت:

فان تجاوزته احترقت،(2) نمى‏شود بیایم لذا مثنوى مى‏گوید:

گفت جبریلا بیا اندر پیم‏

گفت رو رو من حریف تونیم‏

این عروج انسان به واسطه چیست، به واسطه این روح که تن را مهار کرده و مرکب قرار داده است آن بعد مادى براق شده براى او سوار شده رفته است به جایى که به جز خدا نداند. اگر بعد معنوى غلبه پیدا کند و بعد مادى را مهار کند تعدیل کند آن را سوار بشود عروج مى‏کند. اما اگر به عکس شد یعنى آن بعد مادى غلبه پیدا کرد بر بعد معنوى آنجا هم بعد معنوى، را مهار مى‏کند و بعد معنوى را مرکب قرار مى‏دهد و آن عروج مى‏کند این سقوط مى‏کند سقوط مى‏رسد به اینجا که قرآن مى‏فرماید:

»إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذینَ لا یَعْقِلُونَ«(3) پست‏تر از هر سگ درنده‏اى، پست‏تر از هر گرگ بیابانى بلکه پست‏تر از هر میکرب سرطان، و خوره‏اى، آن انسانى است که عقل دارد اما تعقل ندارد فکر دارد اما تفکر ندارد یعنى آن بعد مادى فکرش را گرفته است آن بعد مادى عقلش را مهار کرده است روى عقلش سرپوش گذاشته است.

دیگر تعقل ندارد تفکر ندارد، آن به آن رو به سقوط است تا بمیرد چشم‏ها را باز کند ببیند، اسفل السافلین است. هرچه در این دنیا بیشتر ماند سقوطش بیشتر است، از این جهت هم امام سجاد (ع) در صحیفه‏ى سجادیه مى‏فرماید:

فاذا کان عمرى مرتعاً للشیطان فاقبضنى الیک.(4)

یعنى خدایا اگر بناست عمر من چراگاه شیطان شود، اگر بناست من در این دنیا عمرم را صرف گناه کنم، خوب است هر چه زودتر بمیرم. «فاقبضنى الیک سریعاً» خدا زود مرگ مرا برسان انسان اگر افتاد در سقوط آن به آن رو به سقوط، است هرچه زودتر بمیرد بهتر است. چنانچه وقتى افتاد

رو به عروج، آن به آن رو به قرب الهى است، و هر چه عمر کند در این دنیا قرب او بیشتر مى‏شود حتى یک وقت مى‏رسد به آنجا که دیگر بهشت از براى او چیزى نیست.


1) سجده :16 و 17.

2) بحار، جلد 18، ص 346.

3) انفال – 22.

4) صحیفه‏سجادیه، دعاى 20 من دعائه (ع) فى مکارم الأخلاق.