آداب تحصیل و پیشرفت در مدرسه
عبارت است از زنجیرها و حصارهای محکمی که اگر دانش آموزان آن را پاره کنند و شهامت خروج از آن را داشته باشند احتمالا رگه های درخشان نبوغ، خلاقیت و زیبایی را از عمق وجود خود حس خواهند کرد!
آزمایشگاه
مکان بسیار کمیاب و نادری است که احتمالا در پاره ای از مدارس کاملا انتفاعی برای نشان دادن تجملی به اولیای دانش آموزان استمالی جهت جذب هزینه ی ثبت نام اجباری استفاده می شود و گاهی اوقات از روی ناپرهیزی، عده ای از دانش آموزان را برای بازدید و نظاره کردن پاره ای از ابزارهای پاره شده به آن جا می برند!
آزمون پیشرفت تحصیلی
فرایند سنجش میزان اطمینان از «پسرفت» دانش آموزان از آنچه که باید می دانستند و از آن منع شده اند!
آزمون میزان شده
آزمونی نامیزان که براساس انتظارات میزان شده ی تهیه کنندگان نامیزان برای سنجش عینی اما غیر علمی استعدادهای نامیزان از فراگیری میزان نشده در فضایی نامیزان بدون فرصت های آموزشی میزان شده توسط آموزش دهندگان میزان نشده صورت می گیرد!
آموزش ضمن خدمت
مجموعه فعالیت ها و برنامه های آموزشی قالبی برای معلمان حین استخدام است که به تدریج
مهارت های درون زا و خود انگیخته ی آنها را به مهارت های برون زا برای گرفتن گروه و پایه ی سود افزا تبدل می کند!
آموزش فعال
این اصطلاح در نظام های آموزش و پرورش رسمی عبارت است از: فراهم کردن یک فضای فیزیکی نسبتا جادار برای جنب و جوش فیزیکی دانش آموزان بعضا جاندار در حد لولیدن های جسمی و نیش دار، بدون مداخله گری فکری و عاطفی آنها!
مدرسه
محل مدرنی است که دانش آموزان مقیم در آن یاد می گیرند چگونه از «یادگیری» گریزان شوند و چگونه خود اندیشی و خود پیروی را به خرد گریزی و دگر پیروی تبدیل کنند!
آموزشگاه
مکانی مرموز که با اکسیر تدریس و یاد دهی مرسوم، موجودات زنده، کنجکاو، فعال و با نشاط را در کلاس های تاریک و دالان های باریک به موجوداتی منفعل، علم گریز، خودخواه، جاه طلب و دل مرده تبدیل می کند. این کیمیا گری برنامه ریزی شده طی سه دوره ی تحصیلی و در فاصله ی 12 سال متوالی به سرانجام متواری می رسد!
آموزش و پرورش رسمی
فرایند انتقال یک سویه و تحکمی دانش و معلومات بسته بندی شده که راه های بیزاری از «دانستن» و «زیستن» تعاملی را در دانش آموزان نهادینه می کند!
آموزش های رسمی
عبارت است از فراگیرترین، اما کم خاصیت ترین آموزه های مدون، و ناخوشایند ترین مطالب معلق که به صورت مشروع ترین و اطمینان بخش ترین شکل فرا گرفته می شوند!
آموزه های درسی
به منزله ی آیینه هایی هستند که دانش آموزان فقط بازتاب دانش فرآورده ای را در آن می بینند بدون آن که شخصا فرصت درک و تولید فرایندی آن را داشته باشند!
این اصطلاح که به معنای «فناوری اطلاعات» (Information Technology) می باشد، طبق آخرین تحولات بومی ناظر بر توسعه ی کالبدی ابزارها و دستگاه های فناوری در قالب وارد کردن تعداد زیادی
دستگاه رایانه از خارج به داخل و ارسال به مدارس و مراکز آموزشی است که جهت نگهداری و نمایش مقطعی در هنگام بازدید مسئولان داخلی و ناظران خارجی به قصد نمایش های مدرن نمایی و تدوین گزارش شاخص های جهانی صورت می گیرد!
اثر پنهان Hidden effect
این اصطلاح در آموزش و پرورش رسمی و نهضت برنامه ریزی آموزشی، کاربرد فراوانی دارد. هدف پنهان، ناظر بر وجود تعارض بین آنچه «تربیت کنندگان» به طور عمدی و آگاهانه «قصد» می کنند و آنچه «تربیت شوندگان» به طور غیر عمدی و ناهشیارانه کسب می کنند، می باشد. به عنوان نمونه می توان به برنامه ریزی آموزش دینی در مدارس اشاره کرد که اگر چه هدف آشکار آن پرورش حسی دینی در محصلان است، اما در عمل و آنچه در غایت این نوع آموزش ها حاصل می شود، ممکن است بعضا چیزی جز دین گریزی و یا دین نمایی نباشد!
ارزش یابی پیشرفت تحصیلی
عبارت است؛ فرایند تبدیل دانستن شوق انگیز و یادگیری وجد آور به حفظ کردن خوف انگیز و پاسخ دادن تهوع آور!
اضطراب امتحان
نوعی احساس دلهره و نا امنی که از منبع ناهشیار فردی و جمعی سر می زند. این احساس معمولا برخاسته از اختلاف شدید میان توان دانش آموز و انتظار دیگران از اوست!
امتحان
– جلسه ای از پیش تعیین شده با انتظارات نا معین از افراد معین که غالبا باید به محاکمه ی ذهنی کشیده شوند. برخی از خواص بنیادی اما پنهان آن عبارت است از:
– منبع دلهره و اضطراب روانی برای دانش آموزان!
– دادگاه صحرایی برای بررسی پرونده ی درسی دانش آموزان!
– انتظار برابر از استعدادهای نابرابر!
– نقطه ی تلاقی اضطراب کودک با اضطراب والدین!
– ترازوی سنجش ناعادلانه ی استعدادها و توانمندی ها!
– جلسه ی ارزش گذاری (و نه ارزش یابی) برای تولید برچسب های ماندگار بر شخصیت دانش آموزان!
امور تربیتی
یک نهاد «مقدس که علیرغم توافق» مشخص بر «فلسفه ی مقدر» آن، هنوز هیچ گونه توافق مقدسی در تعریف، جایگاه، اهداف و عملکرد معلق آن به وجود نیامده است.گفته می شود این مجموعه مطول به تناسب تحولات جامعه از دوره ای به دوره ای دیگر معنایی جز آنچه که برای آن پدید آمده است، به خود می گیرد!
انضباط در مدرسه
عبارت است از اطاعت نامطبوع و انقیاد نامحصور برای پذیرش احکام نامربوط که مانع نظم خود انگیخته و اطاعت مطبوع در دانش آموزان می شود!
انگیزه ی کنجکاوی
عبارت است از حالت نیروزای درونی که انرژی زندگی را برای کشف و شهود درونی به فرد می دهد. این نیروی محرکه ی خود بنیاد در نخستین سال های زندگی طبیعی و فطری (و نه زندگی آموزشگاهی و مصنوعی) از قدرت و لذت سرشاری برخوردار است؛ اما پس از این که پای کودک به آموزش و پرورش رسمی به یادگیری های درسی باز می شود، این نیروی خودجوش و خودپو به تدریج از کنش طبیعی باز ایستاده و به واکنش مصنوعی در حد دریافت پاداش های بیرونی، انجام معاملات نمره ای و اخذ مدارج مدرسه ای تقلیل می یابد!
با سواد شدن
فرایند کر و کور و کدری است که منجر به سیاه شدن ذهن به منظور پیش گیری از روشنایی دل می شود این فرایند از طریق برنامه ریزی های دراز مدت درسی و سرمایه گذاری کلان مادی و معنوی در آموزش پرورش حاصل می شود.
باسوادی جدید
در قرن جدید یعنی تراکم «سیاهی دانش» بر روی «سفیدی» تحول بینش که خطر آن از بی سوادی قدیم بیشتر است!
برنامه های فوق برنامه ی درسی
نوعی برنامه ریزی نامحدود و با مسئولیت نامربوط به شکل فعالیت های تربیتی نامرغوب است که معمولا زیر نظر افراد مرغوب داخل مدرسه برای پیاده
کردن اهداف نامعقول خارج از مدرسه انتخاب، و در قالب فعالیت های مورد علاقه دانش آموزان مانند ورزش، بازی، سرود، تشکل های گروهی، اردو، گردش گری و…به آنها تحمیل می شود.
از قرار معلوم گزارش شده است که این نوع فعالیت های فوق برنامه در مدارس باطنا انتفاعی و ظاهرا غیرانتفاعی بهانه ای شده است تا مدیران این مدارس برای جبران کمبودهای مالی و تأمین افزایش بودجه های سالی مدرسه، بدون سندهای کامل از آن بهره های وافر ببرند!
بی انضباطی در مدرسه
نوعی عریان گری ذهن و آزاد کردن رفتار از نقاب زشت ریا و تظاهر است. گفته می شود که این متغیر با خلاقیت، شهامت، استقلال، اعتماد به نفس و موفقیت واگرای دانش آموز در آینده ارتباط همگرا و مستقیم دارد!
پاداش
یعنی دادن مشوق های «سود بنیاد» برای خاموش کردن شوق های «خود بنیاد«!
پدیده ی مشارکت های دانش آموزی
یک بازی جدی تمام عیار و یک شوخی کاملا نیمه آشکار که به شکل بسیار هشیار، شخصیت نیمه تمام دانش آموزان را به بازی نیمه هشیار می کشاند تا آنها مطالبات به حق خود را در نمایش های به ناحق دیگران اعلام کنند و از این طریق مهارت های مشارکت جویی کاذب را برای دخالت خیالی در امور واهی تمرین کنند!
پرورش خانگی
فرایندی است ساختگی که هدف آن رام کردن کودک مطابق خواسته ها و سلیقه های والدین است تا او به موجودی تبدیل شود که دست آموز خانواده و اطرافیان خود باشد!
پژوهش (تحقیق)
این کلمه ستم دیده و واژگون شده که مدتی است در آموزش و پرورش رسمی بدون توجه به زیرسازی های فرهنگی آن به صورت ناخوانده وارد شده است، بیشتر در سطح حوزه ی ستادی از طریق فراخوان های داخلی برای تنظیم یک سری قرار دادهای مالی بین افراد خودی با موضوعات مرتبط با نیازهای من درآوردی پژوهشگران سفارشی انجام می شود. محققان در این پروسه ی مبهم به صورت «آزمون و خطا» به کارپردازی و کارورزی پژوهشی پرداخته و پس از دریافت وجوهات و پرداخت حقوق ناظر و عوامل نامرئی، گزارش آن را به «اداره ی مربوطه بخش کالاهای متروکه» تحویل داده و فقط برای گرفتن امتیاز از آن استفاده ی فعال می کنند!
پیشرفت تحصیلی
عبارت است از فرایند تلاش شبانه روزی دانش آموز برای رسیدن به نقطه ای که نظام آموزشی مدرسه
براساس ملاک های خود ساخته ایجاد کرده است. این نقطه، مرز میان هستی و نیستی دانش آموز در سرنوشت تحصیلی او در آینده می باشد که هیچ ارتباطی با پیشرفت تربیتی و سرنوشت زندگی او ندارد!
پیوند اولیا و مربیان
پیوند نیازهای کالبدی مدرسه با بنیه های اقتصادی خانواده به قصد بازسازی در و دیوار مکانیکی مدرسه بدون مشارکت فکری خانواده است!
پیوند خانه و مدرسه
نقطه ی تلاقی والدین با مدیر و یا معلم مدرسه بر سر حل مشکل درسی فرزند و نیز حضور در جلسات ماهانه که از طریق دعوت نامه ی رسمی مدرسه صورت می گیرد تا والدین حداقل ماهی یک بار به سخنان مدیر و یا سخنران مدعو گوش دهند. در غیر این صورت نمره ی انضباط دانش آموزانی که والدینشان به این پیوند تن نمی دهند- در نقطه ی تلاقی- کم می شود!
تربیت
فرایند به کارگیری تدابیر و یا روش هایی که بزرگسالان به کمک آنها به رام سازی و اهلی کردن کودکان و نوجوانان می پردازند. این فرایند نظام مند در آموزش و پرورش نیم بند از جایگاه محکم و پشت بندی برخوردار است. و متولیان و صاحب نظران توانمند آن در پی توسعه و تثبیت قانونمند این پدیده در ساختار آموزش و پرورش هستند!
تربیت دینی در مدارس
فرایند ناخواسته و ناهشیار تبدیل کودکان با وجدان دینی و برخوردار از باطن دینی، به انسان های متظاهر به ظواهر و شعائر دینی بدون ایمان قلبی و رغبت دینی!
تشویق مدرسه ای
در مدارس امروز عبارت است از؛ فراورده ای مصنوعی و قلاده های مفتولی که مانع به کار افتادن قدرت محرکه ی طبیعی و انگیزه ی درونی افراد برای پیشرفت واقعی آنها می شود!
تشویق بیرونی
فرایند ارائه ی محرک های خوشایند ناپایدار بیرونی است که به تدریج جای گزین محرک های خوشایند پایدار درونی می شود! بنابر پاره ای از گزارش های رسمی و غیر رسمی، این شیوه در پاره ای از خانواده ها به منبع رشوه گیری و باج خواهی پاره ای فرزندان تبدیل شده است!
تکالیف درسی
فعالیتی است بسیار فرساینده، یکنواخت، تکراری و مکانیکی برای «نیندیشیدن دانش آموز» و نیاسودن والدین!
تکلیف شب
عبارت است از یک فعالیت شبه عملی و تمرینی که چون معلم در کلاس رسمی درس، فرصت یا حوصله ی کار با دانش آموز را نداشته است، دانش آموز باید در خانه با کمک والدین گرفتار و خسته ی خود آن را کامل کند!
تنبیه
عبارت است از ارائه ی محرک ناخوشایند به همراه رفتار نامطلوب به منظور کاهش خشم تنبیه- کننده،
بدون توجه به اصلاح رفتار تنبیه شونده، که در نهایت موجب پنهان ماندن و توسعه ی رفتار نامطلوب در دانش آموز مظلوم می شود!
تنبیه روانی
اصطلاحی است کاملا قدیمی که سابقا با شکنجه ی جسمانی همراه بود؛ اما اخیرا بر اساس آخرین رهیافت های علمی عبارت است از: فرایند تغییر رفتار از طریق شکنجه ی روانی که به شکل خود آزاری خودگردان صورت می گیرد. این روش نامرئی و غیر قابل پی گیری که هیچ گونه مدرک و سند عینی و محسوسی به دست نمی دهد، به منزله ی یک جریان مخفی در مدرسه برای به انقیاد درآوردن دانش آموزان غیر عادی اما عالی به کار می رود!
جلسات آموزش خانواده
عبارت است از ترتیب دادن یک سلسله یا ولوله سخنرانی های بعضا بی فایده و غالبا بی قاعده که سخنران محترم براساس نیازها و اطلاعات نسبتا ته مانده، آن هم در ساعات مرده ی یک بعد ازظهر مرده برای مخاطبان دل مرده که برای زنده کردن نمره ی انضباط فرزند سرخورده ی خود حضور یافته اند، ارائه می کند و در پایان جلسه، حضار محترم باید به تکمیل برگه های سفیدی که حاوی سؤالات فرمایشی از سخنران فرمایشی است بپردازند. البته این سؤالات توسط مجری برنامه یا مدیر مدرسه به خوبی کنترل و تعدیل می شود که مبادا اسرار خودی در نزد ناظران غیر خودی آشکار شود!
جلسه ی امتحان
جلسه ی محاکمه ی اضطراب آور متهمانی است که باید به جرم هایی که «کیفر خواهان پرونده» برای آنها فراهم آورده اند، پاسخ از پیش تعیین شده ارائه دهند!
مکانی که در قدیم کانون مناسبات گرم عاطفی و روابط متقابل انسانی و به منزله ی یک ارگان زنده و پویا واجد کنش و واکنش تربیتی بود؛ اما هم اکنون به مکان فیزیکی و یا ساختمان مسقفی در حد گردهم آمدن اعضای از هم گسسته و گسیخته ی «خانه» و نه خانواده- برای خوردن و خوابیدن، تماشا کردن تلویزیون، قضای حاجت و غیره تقلیل یافته است!
خانواده ی معاصر
کانون تعارض های عاطفی که با مدرسه یعنی مرکز ناهنجارهای رفتاری و با جامعه یعنی برآیند همه جانبه از این محصولات چندگانه، به طور ناخواسته به وحدت و یگانگی می رسد!
خود شیفتگی (Narcissim) آموزشگاهی
یک اختلال پیشرونده و خویش برنده که غالبا از طرف مدیران پاره ای از مدارس چند شیفته برای خود شیفته کردن طرح های خود ساخته اما بی ریشه به وجود می آید. بر اساس پاره ای از تحقیقات پاره نشده، اغلب مدیرانی که به اختلال نهفته و جهنده مبتلا هستند، در حالتی از «خود مطلق بینی«، «خود مداری«، «خودخواهی«، «خود مرکز بینی«، «خود حق بینی» و «خود همه چیز بینی» به سر می برند. به همین سبب توان تمایز ایده های «موهوم» خود را از واقعیت های «موجود» جامعه ندارند!
دانای واقعی
کسی است که آگاهی بر جهلش وسیع تر از آگاهی بر علمش می باشد، و جاهل کسی است که هیچ مجهولی در ذهن خود سراغ ندارد!
دانش آموز ممتاز
کسی است که باید به هر شکلی حتی به قیمت زیرپا گذاشتن همه ی خصائل انسانی از دیگران پیشی بگیرد تا به پیشکشی این پیشتازی روی هرچه دانش آموز پیشرو و پیشگام است کم کند!
دانش آموز درسخوان
فرد نسبتا تیزهوشی است که غالبا مثل عقب ماندگان باهوش رفتار می کند!
دانش آموز موفق
دانش آموزی است که همه ی اهتمام و کوشش خود را مصروف درس خواندن برای احراز رتبه های بالا در رقابت های فشرده با هم رزمان خود می کند. این دانش آموز باید موفقیت خود را مرهون پذیرش
شکست خود در دیگر ابعاد زندگی و نادیده گرفتن نیازهای اساسی رشد عقلانی، عاطفی، اجتماعی، اخلاقی و دینی خویش بداند!
درس اخلاق
عبارت است از آموزش رسمی اما نامرئی شیوه های ریا کاری و تظاهر به آداب اخلاقی که نتیجه ی آن ارزش زدایی از رفتارهای بی ریا و خالص در دانش آموزان را در پی دارد. هدف از آموزش اخلاق، تبدیل و دگردیسی انسان طبیعی و فطری به انسان های مصنوعی و ساختگی است!
دوره های تحصیلی
معمولا در نظام های آموزش و پرورش به چهار دوره ی متمایز اما مرتبط که هر یک با هدف های خاص اما بی خاصیت تعریف شده اند تقسیم می شوند:
1- دوره آمادگی
هدف از این دوره، آماده کردن ذهن سیال و شخصیت روان کودک برای رام شدن دست پرورده شدن توسط بزرگسالان است!
2- دوره آموزش ابتدایی
هدف از این دوره، پی ریزی نخستین پایه های تقلید، تلقین، با راهبرد تخمیر و تخدیر شخصیت دانش آموزان به قصد شکل دادن و جهت دادن افکار و رفتار آنان به سوی آنچه که دیگران قصد می کنند، می باشد؛ البته لازمه ی تن دادن به این قالب بندی از پیش تعیین شده، برخورداری از توانایی خواندن، نوشتن و حساب کردن می باشد که در این دوره تکمیل می شود!
3- دوره راهنمایی تحصیلی
این دوره وارداتی که اقتباس شده از سیستم تحصیلی کشورهای بلژیک و فرانسه است به صورت یک بسته ی برون مرزی بدون توجه به زمینه های درون
مرزی نظام آموزشی به منزله ی یک حلقه ی مفقوده در فضای بین «بودن» یا «نبودن» معلق شده است. هدف از این دوره، شناسایی و راهنمایی استعدادهای دانش آموزان به رشته هایی است که احتمالا هیچ گونه ارتباطی با استعداد تحصیلی، رغبت شغلی و هویت فردی آنان در آینده ندارد!
4- دوره ی آموزش نظری و مهارتی (متوسطه ی سابق)
هدف از این دوره، اتصال منفصل بین آموزش پیش دانشگاهی با آموزش دانشگاهی و پیوند ناممکن بین «بازار کار» و «بازار آموزش«، و ایجاد تناسب بین «عرضه» و تقاضا از طریق فرایند هدایت تحصیلی و شغلی بدون توجه به آرایش و آمایش منطقه ای و ملی می باشد. در این دوره اغلب دانش آموزان به طور خودبه خودی به بن بست زندگی پس از برخورد با سنگر سدید کنکور می رسند که در نهایت احساس شکست، نومیدی، واخوردگی و واماندگی را به طور کامل تجربه می کنند!
روش غیر مستقیم
روش غیر مستقیم در تعلیم و تربیت رسمی، همان روش مستقیم است که به شکل غیر مستقیم و در قالب نصیحت های مستقیم در شرایطی که دانش آموز مستقیما به موضوع مورد نظر توجه مستقیم ندارد، ارائه می شود.
اینروش در اصطلاح فنی و سیاسی همان «پلتیک زدن» و به اصطلاح عامیانه همان «کلک زدن» و به شکل صریح تر و شفاف تر همان «گول زدن» مستقیم دانش آموز است؛ به شکلی که نفهمد که از کجا فهمیده است و از کجا خورده است!
گفته می شود کاربست ناشیانه و مستقیم این روش از طرف افراد ناشی آن چنان نخ نما و کف نما شده است که دیگر هر طفل شیرخواره ای قبل از آغاز نخستین گام های ابتدایی از این روش پنهانی آگاه شده و فورا واکنش غیر مستقیم دفاعی برای مقابله مستقیم با آن را ابراز می کند!
ساعات پرورشی
بخشی از ساعات شبه ی درسی و رسمی و بعضا تا اندازه ای نیمه رسمی که در یک اقدام واکنشی به ساعات آموزشی برای هم تراز کردن جایگاه «پرورشی» با «آموزشی» در قالب یک توافق پایاپای بین معاونت آموزشی و معاونت پرورشی به وجود آمد. این درس با محتوای بدون چارچوب خود که معجونی از مطالب این سو و آن سو می باشد، علیرغم تعیین نمره و شاخص ارزش یابی برای آن، هم چنان در حاشیه دروس حاشیه ای قرار دارد. رسمی شدن این درس باعث شده است که دانش آموزان نسبت به مطالبی که قبلا به طور غیر رسمی، آزاد و خودانگیخته در زندگی طبیعی و رویدادهای واقعی با عشق و علاقه به خوبی یاد می گرفتند، کاملا بی تفاوت و بعضا بیزار شوند!
سندرم آشیانه ی خالی Empty nest Syndrome
نوعی احساس نومیدی و ابقای افسردگی است که در دانش آموزان دل مرده پس از فارغ التحصیلی
سرخورده پدید می آید. این سندرم فزاینده، ناظر بر رخداد یک تکانه ی هوشمندانه در دیدن واقعیت های گزنده ی جامعه است که افراد فارغ التحصیل پس از مواجهه با آن تازه متوجه می شوند که این همه تلاش شبانه روزی برای دست یابی به آینده ی روشن، شغل، ازدواج مسکن و… چیزی جز خیال بافی واهی در دست یابی به «آشیانه ی خالی» نبوده است!
سندرم دانش آموز مودب
عنوان یک بیماری پنهان، سالم نما و خوش خیم روانی که با نقاب زیبا و دل نشین همراه است. علائم عمده و نشانگان نهفته ی این اختلال عبارت است از: پایین بودن اعتماد به نفس؛ هم نوایی خود باخته با دیگران؛ سازش پذیری پاک باخته با همگان؛ و نداشتن شهامت و قدرت انتخاب خود یافته در امور مربوط به زندگی خود.
دارندگان این نشانه ها در نزد اولیا و مربیان و ارزش گذاران مدرسه ای از محبوبیت و مقبولیت بسیار بالایی برخوردارند!
سندرم رتبه ی اول
اختلال بسیار حاد و پیشرفته ای که در میان خانواده های کمال گرا و آرمان نما، بسیار فراوان دیده شده است. این والدین از فرزندان خود انتظار دارند که در همه ی امور مهم و غیر مهم، در همه ی زمان ها و مکان ها، در تمامی ابعاد پنهان و آشکار، در همه ی مراحل سنی و دوره های تحصیلی، در کلیه ی فعالیت های فردی و اجتماعی، وکنش های اخلاقی، عملی، فرهنگی، زیستی و اجتماعی، حرف اول و آخر را زده و در همه جا اول باشند. ریشه ی این اختلال براساس آخرین یافته های روان تحلیل گرانه ی «آدلری» ناشی از عمیق ترین عقده های «کهتری» در دیرینه ترین لایه های ناهشیار دوران کودکی والدین می باشد که برای جبران این عقده ی مزمن، کودک خود را وسیله ای موهن برای تخلیه ی نیازهای نابهنجار خود می کنند تا فشارها و عقده های فرساینده ی خویش را تخلیه کنند!
سوگ انتظار Anticipatory Grief
عبارت است از فرایندسرکاری و دست به سری که مقصد آن همچون مبدأ آن نامعلوم است. دانش آموزان برخوردار از این سوگ، نابردبارانه براساس وعده های تو خالی، همیشه در انتظار اصلاح نظام آموزشی هستند. این دانش آموزان پس از این که چندین بار در آزمایشگاه های آزمایشی از طریق طرح های آزمایشی با نقاب ارزش یابی های آزمایشی همچون موش آزمایشگاهی، آزموده می شوند، در نهایت پس از ایزوله شدن در کیمیاگری 12 ساله ی مدرسه، همانند موش های کز کرده در کنج قفس آزمایشگاه به «سوگ انتظار» و «انتظار سوگ» در آن سوی سد کنکور به سوگ می نشینند!
سوگ تأخیری مهار شده یا انکار شده
Inhibited, or Denied Grief DelLayed
این حالت در آموزش و پرورش رسمی، به فقدان تظاهر واکنش سوگ دانش آموزان به هنگام مواجهه با
فریب هایی گفته می شود که در طول دوران تحصیل از زبان سخن پردازان و شعار دهندگان درباره ی فواید تحصیل و فضیلت علم و معرفت شنیده اند وهم اکنون با اندک «تأخیر مهار شده» به عواقب ناپیدای این سخنان دل فریب پی برده اند. سوگ مهار شده یا انکار شده می تواند پاتوژنتیک نیز باشد؛ چرا که شخص را از درک واقعیت های «پیش رو» و حکایت های «زیر و رو» باز می دارد و او مجبور است به طور ناهشیار، خشونت فرو خورده ی خود را به بیرون از خود، فرافکنی کند!
شورا در مدرسه
ترکیبی از معلمان، مربیان و معاونان مدرسه که به منظور بررسی مشکلات پیش آمده و کشف راه حل هایی پیش نیامده تشکیل می شود. اعضای این شورا باید نظرات مشورتی خود را در خدمت نظر قاطع اما ناقص مدیر مدرسه قرار دهند تا در صورت صلاحدید و صوابدید، و مطابقت با چارچوب های از پیش تعیین نشده استفاده ی ابزاری شود!
شورای دانش آموزی
جمعی از دانش آموزان انتصابی که به صورت انتخابی مجبور به اطاعت انتحاری از فرامین و مقررات افتخاری هستند که قبلا به تصویب مقامات اداری و متولیان مدرسه ای رسیده و دانش آموزان باید همان مصوبات را از زبان خودشان برای وانمود سازی گفتمان «شورا«، «مشارکت«، «تصمیم گیری» و «دخالت» در امور خود بیان کنند. این «شبه شورا«، بدل بسیار کارسازی برای پیش گیری از نهادینه شدن «اصل شورا» و بهینه سازی «اصل مشارکت» در میان دانش آموزان می باشد!
شیء شدگی آموزشی
شیء شدگی یا چیزگون شدن، فرایندی است که در نظام آموزش و پرورش رسمی به صورت یک پدیده واگیر دار (اپیدمی(، فراگیر و نفس گیر در آمده است. در این فرآیند همایند و کیمیا گری هماهنگ، انسان ها جهان و خود را به صورت ایژه ها یا چیزهای بی خاصیت
و تک افتاده در حد مهره هایی جا افتاده از جامعه منجمد شده می بینند. نخستین بار ایوان ایلیچ در 1970 این اصطلاح را در تلاش بی پایان برای توضیح علل ناکامی غیر منتظره آموزش و پرورش رسمی به کار برد. به باور او این پدیده در یک فرایند 12 ساله (دوره های سه گانه تحصیلی) به حد کمال خود نزدیک می شود!
عدم اعتماد به نفس
یعنی اختلاف بین استعداد و توانایی های دانش آموزان از یک سو و توقعات و انتظارات اولیا و مربیان از سوی دیگر، که منجر به گشودن حفره بزرگ برای تولید احساس حقارت و شکست می شود!
علم تربیت یا پداگوژی (pedagogy)
مجموعه ای از هدف ها، روش ها، توصیه ها و دستورهای از بالا به پایین است که در قالب یک برنامه
از پیش تعیین شده برای دانش آموزان از قبل گزینش شده به قصد ساختن شخصیت های قالب ریزی شده صورت می گیرد. این علم بسته بندی شده قبلا در کشور های بلوک بندی شده کمونیستی بسیار کارساز بود. محصول فابریک و بسته بندی شده این تربیت سفارشی عبارت است از:
1- تبدیل انسان های آزاد اندیش، فعال و خلاق به افراد برنامه ریزی شده و تحت کنترل!
2- اخته کردن تمامی کنش های «خود انگیخته» در عنصر تربیت شونده، به قصد تحمیل کردن نیازها و خواسته های «دگر انگیخته«!
3- یکدست سازی، همسان سازی و رام سازی همه دانش آموزان علیرغم تفاوت های درون فردی و برون فردی!
فعالیت اردویی
اعزام دانش آموزان از مدرسه به مکان های تفریحی و سرگرمی خارج از مدرسه که قبلا عنوان «خود سازی»
به خود گرفته بود. در این اردوگاه ها فعالیت هایی چون بازی های گروهی، سرگرمی های بصری و آموزشی های عملی بدون هدف و برنامه خاصی صورت می گیرد و در پایان چند تا نصیحت آبدار و توصیه تربیتی نان دار به صورت قطعنامه خوانده می شود، که بین درون داد و برون داد آن هیچ ارتباط و معنی داری وجود ندارد.
فعالیت های فوق برنامه
مجموعه ای از فعالیت ها و اقدامات بی هدف و بی رمق که برای پیش گیری استفاده مثبت دانش آموزان از اوقات فراغت خود به کار می رود تا مبادا دانش آموزان از فرصت های به دست آمده در جهت کشف حقیقت زندگی و دست یابی به مهارت های اصلی زیستن واقعی استفاده کنند.
فعالیت های مشارکتی دانش آموزان
مجموعه اقدامات معلقه و تشریفات معوقه ای است که باید در مدرسه انجام گیرد ولی به خاطر به وجود آمدن پدیده مبارک «مشارکت«، این کارها از بالا به پایین به دانش آموزان واگذار می شود تا تحت نظر و مراقبت مدیر و مربی در قالب «حمالی مدرن» انجام گیرد!
کارخانه تربیت
در واپسین تعریف موجز و موهن، عبارت است از: فرایند ساختن انسانهای مصنوعی برای خدمت طبیعی به اشیا و نه ساختن اشیا برای خدمت به انسان ها!
کاردستی
عبارت است از یک تکلیف عملی برای درس های نظری که دانش آموز طفلکی توان انجام آن را ندارد و باید والدین او به نام فرزندشان با نفرت و انزجار آن را تهیه کنند معلمان نیز از این تقلب خانگی و نفرت دائمی مطلع هستند و فقط دانش آموز است که به جای معلم، خود را گول می زند و از آن حظ می برد!
کارکنان نمونه
کسانی هستند که قبل از نمونه شدن، تمامی دستورالعمل های نمونه گیری کارکنان نمونه را به خوبی مطالعه کرده و پس از آگاهی از ملاک های تعریف شده، سعی می کنند در یک پروسه فشرده با جمع آوری ادله «ماضیه» و نشان دادن رفتارهای مورد انتظار «جاریه» ـ البته با برخورداری از اندکی رانت های «باقی مانده» ـ به این سمت «عالیه» برای تامین شرایط «آتیه» دست یابند!
کارنامه تحصیلی
نوعی آیینه تمام نمای بازده حفظی دانش آموز است که کارمایه کار هر کس را می بیند جز کار خودش را!
کتاب درسی
معجونی درهم و برهم و مکتوب از توهمات ذهنی و نیازهای خودمحورانه بزرگسالان برای تحمیل به دانش آموزان که هدف پنهان آن با اهداف آشکار آن فاصله ای نجومی دارد. خواص نامرئی آن عبارت است از:
ـ وسیله ای فراگیر برای ضایع کردن اوقات شریف دانش آموزان!
ـ مؤثرترین ابزار برای بیزاری از مطالعه آزاد و خلاق!
ـ حرفه ای آب دار و نان آور برای مؤلفان تجارت پیشه!
ـ بهانه ای سود بخش برای بنگاه های تألیف کتاب های کمک درسی و رونق بخشی آموزشگاه های خصوصی!
ـ وسیله ای کارساز برای عقیم کردن ذهن های زایا و بالنده!
ـ ابزاری که ظرفیت قبلی را در دم مسدود و ظرفیت های ذهنی را در بلند مدت محدود می کند!
کتاب درسی
مجموعه ای از معلومات مرده و اطلاعات سوخته برای جلو گیری لز شعله ور شدن ذهن های زنده و افکار بالنده که با خواندن آن، انگیزه خواندن و «اشتیاق به دانستن» از بیخ و بن ریشه کن می شود!
کتاب درسی (آخرین ورژن)
وسیله ای مکتوب با اطلاعاتی معیوب که حاوی مفاهیم، اصطلاحات و تعریف های نامربوط به یک
موضوع درسی بوده که صرف نظر از مشکوک بودن ملاک ها و منابع و تدوین، و عدم ارتباط طولی با مفاهیم قبلی در پایه های پیشین درسی فاقد هرکونه رد یابی مشخص با نیازهای واقعی مخاطبان بوده و مطالب آن از نظر ارتباط عرضی با سایر دروس همان پایه همچون حلقه ای از یک زنجیره گسسته در فضای ذهنی دانش آموز معلق مانده است.
نیمه عمر اطلاعات وارده در این کتاب که معمولا قبل از چاپ و انتشار آن پایان می یابد، موجب اتلاف عمر دانش آموزان می شود؛ لذا، صرفا برای پیش گیری از ورود اطلاعات جدید به ذهن دانش آموزان تدریس می شود تا آنها اطلاعات منسوخ شده را در انبار ذهن خود به طور فابریک و دربسته، نگهداری و بایگانی نموده و در مواقع اضطراری (امتحان مدرسه و آزمون کنکور) طابقا نعل به نعل و کاملا نقل به نقل به طالبان نقد آن ارائه دهند!
کلاس های تقویتی
برگزاری دوره های شبه آموزشی برای دانش آموزانی که به خاطر ضعف تدریس معلم؛ کمبودهای
آموزشی مدرسه؛ و نابسامانی های برنامه ریزی آموزشی و درسی نتوانسته اند خود را به سایر دانش آموزان برسانند. بنابراین، جریمه سنگین و هزینه ننگین آن متوجه دانش آموزان مقصر و کم کاری است که نتوانسته اند ضعف های «آشکار» نظام آموزشی را پنهان کنند.
کمیته کارشناسی
گروهی مرکب از کارنشناسان خودی که با «دستور کار» های از پیش تعیین شده قبلی گرد هم آمده و پس از بحث و بررسی های محفلی و تبادل نظرهای چرخشی در مورد موضوع های مورد نظر، یار کشی کرده تا به نتیجه دلخواه برسند. این نتایج در قالب جمع بندی و قطعنامه نهایی قبل از برگزاری گرد همایی تهیه و تنظیم می شود!
کنجکاوی
شکستن پیوسته ای است که فهم و درک دانش آموز را در خود زندانی کرده است؛ این پیوسته زمخت و سنگین در دوران مدرسه و تحصیل محکم و محکم تر بر هسته مرکزی آن پیله می دواند این انگیزه تا قبل از ورود به مدرسه از شدت و غلظت بسیار بالایی برخوردار است!
گواهی قبولی
ناظر بر اثبات و تایید رسمی پیروزی جهل سیاه بر جهل سفید است، که دانش آموزان را از «چاله» به «چاه» در آورده و آنها را از «بی سوادی» سفید به «نو بی سوادی» سیاه تبدیل کرده است!
محصول پنهانی و نامرئی مدارس
ـ بیزار کردن دانش آموزان از یادگیری؛
ـ ریشه کن کردن نیروی کنجکاوی؛
ـ ترویج ریا و تظاهر در رفتار دینی و اخلاقی؛
ـ تضعیف خودآموزی و خود اندیشی؛
ایجاد ترس از اشتباه و شکست؛
ـ تقویت روحیه انفعال، تسلیم و تقلید؛
ـ پرورش روحیه ی خود خواهی و تک روی؛
ـ تقویت انگیزه ی سود گرایی و کاسب کارانه از تحصیل؛
ـ ترویج فرهنگ مدرک گرایی و رتبه جویی؛
ـ خشکاندن ریشه های خلاقیت و ابتکار!
مدارس جدید
مکان متغیر و تعریف نشده ای که در تولید و بازپروری دانش آموزانی با اندیشه های بسته، عواطف گسسته و رفتارهای گسیخته، بسیار موفق بوده است!
مدرسه موفق
مدرسه ای است که با همدستی و هم داستانی نافرجام معلمان، مربیان و والدین، دانش آموزانی را که قبلا در امتحان ورودی از هوش بالایی برخوردار
بوده اند با دادن جزوه، تست، کلاس های تقویتی و روش های پلیسی مجبور به خواندن فشرده دروس کرده تا با درصد بالای قبولی از خانواده و مدرسه خود دفاع کنند!
مدرسه نوین
پایگاهی است که هدف پنهان آن تربیت انسان های آزاد اندیش و جهل ستیز به موجوداتی کلیشه اندیش و علم ستیز است!
مدرک تحصیلی
تنها متاعی است که اربابان بی دانش به بردگان دانش، آن هم با افتخار و کرنش تقدیم می کنند!
مدیر مدرسه
احتمالا کسی است که بعضا ملاک موفقیت کاذب
او نسبت مستقیمی با پیش گیری از موفقیت حقیقی دانش آموزان دارد!
مراکز تربیت معلم
به مکان هایی گفته می شود که عده ای از افراد سرگردان که از روی ناچاری رو به سوی شغل معلمی آورده اند، به طور شبانه روزی به سبک پادگان های نظامی، دوره های نامربوط به حرفه و شغل غیر قطعی خود را می گذرانند و پس از فارغ التحصیلی باید برای پیدا کردن شغل غیر معلمی، به خاطر نبودن ردیف استخدامی به جاهای غیر دولتی مراجعه کنند. در این مراکز انگیزه یادگیری، عشق به حرفه معلمی، کارورزی و مهارت یابی، آگاهی از آخرین دستاوردهای علمی و… همچون کبریت احمر نایاب است!
مربی امور تربیتی
مظلوم ترین عنصر آموزشگاهی که با معجون ترین مشاغل غیر آموزشگاهی، جامع ترین وظایف غیر رسمی را بدون کمترین امکانات مادی و معنوی و غیره…
انجام می دهد. وظایف شغلی این افراد به تعداد تک تک آنها قابل قرائت است که هیچ یک از این قرائت ها با قاریان صدر نشین آنها همخوانی ندارد!
مسابقات چندگانه
این مسابقات تا قبل از رونق یافتن تعلیم و تربیت مصنوعی و پاداش دهی ریاکارانه با عنوان مسابقات دوگانه (جسمی و روحی) برگزار می گردید که به خاطر توسعه رونده و شتاب جهنده تب رقابت گری و مسابقه ورزی در دوران اخیر به مسابقات «یکصد و هفتاد و سه گانه» ارتقا یافته است. در این مسابقات، دانش آموزان باید همه ابعاد وجودی و غیر وجودی خود را برای دریافت نام و نشان به مسابقه تمام عیار بگذارند. یکی از آخرین رشته های این مسابقات، رشته «تعجب کردن» است. از دانش آموزان می خواهند که با تمرین زیاد و در رقابت فشرده تا آنجا که می توانند خود را به «تعجب» برنند. و هر کس بیشتر از دیگران خود را به تعجب بزند جایزه نفیس تری را از آن خود می کند!
مشارکت والدین در مدارس
یعنی واگذاری کارهای معوقه و بدهی های معلقه به اولیای خانواده بر اساس آنچه که اولیای مدرسه دیکته می کنند!
مشاور
شخصی که با گذراندن دوره های نیم بند دانشگاهی و آموزش های پشت بند عمومی در رشته های شبه تخصصی روان شناسی، مشاوره و غیره… فعالیت های نیم جانبه را در سه حیطه هدایت سازشی، شغلی و تحصیلی انجام می دهد گفته می شود هنوز هیچ گونه ارزش یابی عملی در تعیین و یا بازده صلاحیت های حرفه ای آنها در امر مشاوره و راهنمایی دانش آموزان به عمل نیامده است!
مشاوره سازشی
مجموعه اقدامات ناروان شناختی با رویکرد
نصیحت گری به سبک همان گفتمان قدیمی از طریق گفت و گوی جدلی به قصد القا و تحمیل مقررات اخلاقی و رفتاری به دانش آموزان که هدف از آن هنجار پذیر کردن دانش آموزان سازش ناپذیر و خلاق با نظام نابهنجار مدرسه، و تسلیم کردن آنها برای پذیرش نواقص و مشکلات موجود است!
مشاوره شغلی
فرایند راهنمایی دانش آموزان به مشاغل مورد علاقه متولیان که از طریق مشاهده، پرسش نامه و ابزارهای رغبت سنج شغلی انجام می گیرد. هدف از آن تعیین ارتباط معنی دار بین رشته تحصیلی و علاقه شخصی دانش آموز با مشاغل موهوم می باشد که به سبب فاصله عمیق بین «عرضه و تقاضا» از یک سو، و تعارض میان استعداد درونی و امکانات بیرونی از سوی دیگر، هیچ گاه این ارتباط وجود خارجی نداشته است!
معدل
یعنی میانگین ناتوانی های افراد توانمند که در فرایند به آن نایل آمده اند و به منزله کالایی برای عرضه و تقاضا بین اولیا و مدرسه به کار می رود!
معدل تحصیلی
در نظام آموزشی، یعنی معدل دانش کاذب منهای پرورش بینش حقیقی، ضرب در افزایش معلومات بدلی که نتیجه آن منتهی به گزاره تاریخی و اسطوره ای: «من معدل دارم، پس هستم.» می شود!
معلم
در پاره ای از موارد و در بعضی از شرایط بسیار نادر شخصی است که بعضا از روی اکراه و بدون آگاهی بر نقش خود به منزله ماشین انتقال دانش، ماموریت تحمیل یک سویه اطلاعات به دانش آموزان را دارد!
معلم حرفه ای
کسی است که احتمالا آنچه به اشتباه می داند با یقین و اطمینان به دانش آموزان می آموزد و آنچه دانش آموزان احتمالا باید بدانند، ناخواسته از ریشه می خشکاند!
میزگردهای علمی
عبارت است از: گردآوری گروهی از صاحب نظرانی که قابلیت پذیرش و بازگفت نظرات «گردگونه» دز مورد موضوعات گرد شده از قبل را در خود دارند. این افراد بنا بر دعوت میزبان گردسازدر یک توافق از پیش تعیین شده دور یک میز غیر گرد به گرد هم می آیند و به پاسخ های سؤالاتی که بازتولید همان پاسخ های گردشده شنوندگان محافظه کار و میان حال است می پردازد. گفته می شود فلسفه اسم گذاری این میزگرد به خاطر پاسخ های کاملا گردی است که به سؤالات بسیار «تیز» و «ریز» داده می شود تا با برش کاری، صاف کاری، ماست مالی و ماله کشی با حمایت
گردانندگان گردخواه، تمامی ناهمواری ها و کج تابی های ذهن سؤال کنندگان زیرکاه هر چه بیشتر گرد و گردتر شود!
ناظم مدرسه
سابقا با نشانه هایی از کابل ضخیم، خط کش طویل و چوب تر دیده می شود؛ اما اخیرا بدون اینکه دیده شود با روش های نوین برای ایجاد نظم آهنین در مدرسه سخت گیری های منظمی را انجام می دهد. این افراد در خط مقدم جبهه مبارزه با بی نظمی در مدرسه قرار دارند و در تعیین نمره انضباط علیرغم وجود شورا، ستاد تربیتی، انجمن اولیا و… حرف اول و آخر را می زنند!
نظام آموزشی «رسمی»
کارخانه دو شیفته و بعضا سه شیفته دولتی با هدف پنهان تولید افراد مقلد و پرورش افکار منجمد که سابقا این کالاها به طور رایگان تولید و در اختیار جامعه
مصرفی قرار گرفت؛ اما اخیرا بابت اطمینان از مرغوبیت و کیفیت این کالا باید وجوهی به طور غیررسمی از طرف والدین به کارخانه (مدرسه) برای تولید چنین کالاهایی پرداخت شود!
نظر سنجی پژوهشی
معمولا برای کم کردن مخلفان و محکوم کردن ادله منطقی و عقلانی گروه مقابل، یک پرسش نامه خودساخته بر اساس گویه های از پیش بافته تنظیم می گردد و از افرادی که نظر موافق در مورد برنامه مورد نظر دارند سؤال می شود و نهایتا پس از جمع آوری داده های ساختگی به تجزیه و تحلیل ماستکی در حد شاخص های آمار توصیفی (یعنی درصد و فراوانی) جداولی تنظیم کرده و در قالب آخرین یافته های علمی به معرض دید کسانی که بخواهند علم مخالفت با برنامه مورد نظر را داشته باشند، می گذارند!
نمره 20
این شاخص در انضباط، تنها راهی است که دانش آموز بی عرضه در جامعه بدان وسیله می تواند احساس با عرضه بودن در مدرسه کند!
هدایت تحصیلی
فرایند گمراه و معدوم کردن استعدادها و علائق دانش آموزان از طریق کاربست ابزارهای علمی در تعیین رشته تحصیلی که بعد از انجام ناقص کلیه اقدامات، هیچ گونه ارتباطی بین نتیجه آزمون ها و نیازهای جامعه از یک سو، و علاقه دانش آموز و امکانات مدرسه از سوی دیگر برقرار نمی شود!
هدف
هدف از آموزش و پرورش رسمی عبارت است از: به انقیاد در آوردن ذهن و اندیشه دانش آموزان مطابق
آنچه بزرگسالان می خواهند، و تبدیل کردن آنان به موجوداتی هنجار پذیر و اطاعت پذیر که از پذیرش هر گونه نقد و تردید نسبت به آنچه که آموخته اند، باز مانند!
یادگیری آموزشگاهی
عبارت است از تغییرات کاملا ناپایدار در «رفتار کاملا سایه دار» دانش آموزان که در اثر تعامل ناقص با مطالب تحمیلی ایجاد می شود. مدت دوام این یادگیری برای دانش آموزان بسیار باهوش و زرنگ نهایتا تا پایان سال تحصیلی، پس از دریافت کارنامه است!