جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نگاهی به کارکرد اجتماعی آموزش و پرورش

زمان مطالعه: 5 دقیقه

یکی از کارکردهای عمومی آموزش و پرورش، اجتماعی کردن کودکان و نوجوان است. چرا که هر جامعه ای کوشش دارد که از طریق تعلیم و تربیت، ارزش ها، هنجارها، نگرش ها، نقش ها، انتظارات و الگوهای فرهنگی خود را به نسل آینده منتقل کند. تربیت اجتماعی از جمله مقوله هایی است که از نظر درآمیختگی با نهاد آموزش و پرورش آن چنان از وحدت و یکپارچگی برخوردار است که تفکیک و جدایی آن از دیگر مجامع و نهادهای تربیتی امری غیرمنطقی و محال به نظر می رسد و شاید بتوان گفت یکی از معانی و کارکردهای اساسی -تربیت به معنای عام آن- «اجتماعی کردن» متربی باشد، (همان گونه که در قرون قبل مدت ها واژه ی اجتماعی کردن Socialization معادل معنی «تربیت» به کار گرفته می شد.)

فراگیری مهارت های اجتماعی به صورت مجموعه ای از فعالیت های هماهنگ و متعادل که در عین تمایزیافتگی از یکدیگر از وحدتی عمیق برخوردار است، اختصاص به فرهنگ و جامعه ما ندارد، بلکه در همه جوامعی که سنت و معنویات غایت زندگی خاکی را توجیه می کند، بدینسان به «تربیت«

اجتماعی» نظر افکنده می شود. به همین علت است که در یک تمدن سنتی، بیان و نگارش نظریات و افکار تربیتی محض یا اصلاً جایی ندارد و یا در حاشیه مباحث مربوط به فلسفه و ماوراء الطبیه و اخلاقیات که در نهاد کل زندگی و وجود انسان، مورد بحث و نظر است مختصر اشاره ای هم به تناسب تربیتی می شود. برای مثال وقتی نوشته های امام محمد غزالی را مورد مطالعه قرار می دهیم می بینیم که وی در احیاء علوم الدین و یا کیمیای سعادت، «تربیت» را در متن «زندگی اجتماعی» و زندگی اجتماعی را در متن تربیت به هم پیوسته می بیند و از تربیت معنایی فراتر از رفتارهای خاص مدرسه ای و آموزشی دارد او آداب غذا خوردن، آداب نشستن و معاشرت و بسیاری از ریز رفتارهای دیگر را نیز در قلمرو تربیت جا می دهد.(1)

در یک جامعه الهی که افراد بر اساس فطرت الهی خود تربیت می شوند و توحید سرمنشأ همه ی اعملا و رفتار آنهاست، زندگی افراد نظمی تجربه شده دارد که در آن نسبت اشیاء، امور، ارزش ها و انسان مشخص و معین است. به همین واسطه، «فرآیند زندگی» خود تحقق دهنده ی اهداف کلی تعلیم و تربیت است. به بیان دیگر آن چه در زندگی رخ می دهد و آن چه در زندگی هست اثری تربیتی دارد. بدین ترتیب «تربیت» فطری با «زندگی» طبیعی عجین شده و با آن در آمیخته است. شاید مصداق چنین تصویری از تربیت را در یک مرتبه ی نازل تر بتوان در اندیشه مربیان بزرگی چون کمنیوس، پستالوزی، روسو، دیویی و دیگران نشان داد. این دانشمندان نیز تربیت و زندگی اجتماعی را یک مقوله به هم پیوسته و تفکیک ناپذیر قلمداد می کردند.

در مورد مفهوم تربیت اجتماعی، تعاریف گوناگونی ارائه شده است.

جامعه شناسان، روان شناسان و انسان شناسان هر یک از دیدگاه خود تعریفی از این مفهوم ارائه داده اند. شاید ساده ترین و مختصر ترین تعریف این باشد که بگوییم: «تربیت اجتماعی عبارت است از سازش و انطباق رفتار فرد با شرایط و هنجارها و ارزش های جامعه«، اما این تعریف اطلاعات زیادی از روش ها و محتای آن و حتی چگونگی تربیت اجتماعی در اختیار ما نمی گذارد. در فرهنگ علوم رفتاری در مورد تربیت اجتماعی آمده است:

تربیت اجتماعی فرآیندی است که به وسیله آن فرد راه ها، افکار، معتقدات، ارزش ها، الگوها، معیارها و فرهنگ خاص خود را یاد می گیرد و آنها را جزو شخصیت خویش می نماید.(2)

بر این اساس، آموزش و پرورش به منزله ی یک نهاد تربیتی فراگیر که گستره ی سنی دانش آموزان را از سطح پیش دبستانی تا پیش دانشگاهی در بر می گیرد، نقش تعیین کننده ای در اجتماعی کردن کودکان و نوجوانان دارد، بهترین فرصت ها و مهمترین دوره های رشد و تحول آدمی در همین دوران آموزشگاهی می باشد که به تناسب هر یک از دوره های تحصیلی با عنایت به ویژگی های جسمی، روانی و عاطفی دانش آموزان باید برنامه های تربیتی خاصی را برای اجتماعی شدن فراهم آورد.

مفاهیم عمده تربیت اجتماعی کودکان و نوجوانان از جمله «خودکفایتی، ابراز وجود، استقلال، خودپنداره مثبت، خودرهبری، رقابت، همکاری، نوع دوستی و هویت جویی» و ده ها مؤلفه تربیتی دیگر که به نوعی شخصیت اجتماعی دانش آموزان را شکل می دهد، در همین دوران آموزشگاهی تحقق می پذیرد. اگر روشهای آموزشگاهی از طریق مشارکت دادن دانش آموزان در

فعالیت های آموزشی و تربیتی همسو با این نیازها نشود، دانش آموزان از مهم ترین و حیاتی ترین کنش وری آموزش و پرورش محروم می شوند.

هر چند استعداد اجتماعی شدن آدمی امری طبیعی و فطری است، لیکن پرورش این استعدادها باید توسط نهادهای آموزش و پرورش شکل عملی به خود گیرد. باید قدم به قدم تمام وظایف و تکالیف زندگی اجتماعی را به فرزندان یاد داد و در فرآیند زندگی طبیعی، آنان را برای سازگاری با محیط خود، آماده ساخت. مراد از اجتماعی شدن، کیفیتی است که در نتیجه آن آدمی یک عضو مؤثر فعال مثبت و سازنده در جامعه گردد. اساساً کامیابی و بهره مندی هر کس در جامعه به حسب خلق و خویی است که از طریق تربیت اجتماعی کسب نموده است. نیاز قطعی آدمی به حمایت دیگران و لزوم همکاری با این و آن ایجاب می کند که هر فردی برای تأمین زندگی و ادامه حیات، دارای خلق و خوی اجتماعی باشد. این «جامعه پذیری» نباید به قیمت «رنگ باختگی» هویت فردی به دست آید. به عبارت دیگر دانش آموزان در کنار درون سازی هنجارها و ارزش ها، باید از تمایز یافتگی های شخصیت منحصر به فرد خویش نیز برخوردار باشند.

در مکتب اسلام، در زمینه پرورش اجتماعی از افق قرآن و احادیث، همه افراد در همه زمان ها و اعصار به اجتماعی بودن فراخوانده می شوند. اگر نظری به متون دینی از جمله قرآن و رویات داشته باشیم، مشاهده خواهیم کرد که بیشتر آیات قرآنی و احادیث نبوی و علوی به صورت «جمع» آمده است؛ از جمله در سوره ی حمد می خوانیم:

»ایاک نعبد و ایاک نستعین، اهدنا الصراط المستقیم«، در واقع نماز و عبادت که یک امر خصوصی و فردی است در هنگام دعا و درخواست از خداوند باید

دیگران را نیز در خواسته خیر خود شریک گردانیم. در آیه ی «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبیل‏«،(3) و یا «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا«(4)، و نیز «وَ اسْجُدی وَ ارْکَعی‏ مَعَ الرَّاکِعین‏«(5)، و یا در جای دیگر می خوانیم؛ «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُم‏«،(6) «والَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات‏. . .«

آن چه که از این آیات استنباط می شود، نشان می دهد که در دیدگاه اسلام «حرکت جمعی«، «مشارکت همگانی» و «روح همیاری» در قالب اعمال و احکام دینی مورد تأکید قرار گرفته است و این نشان دهنده اهمیت روابط «بین فردی» و مشارکت های جمعی در میان افراد جامعه می باشد.

در قرآن کریم حدود 170 آیه در باب رفتار جمعی عنوان شده است. مضمون اصلی این آیات در قالب اعمال، مناسک و مراسمی از جمله، جهاد، حج، نماز جمعه، نماز جماعت، عیدین و. . . مطرح شده است. حتی احکامی چون خمس، زکات و انفاق شکلی اجتماعی به خود گرفته است. هر عبادتی و هر اقدام به ظاهر «فردی«، بازتاب «اجتماعی» دارد. گوید هیچ حرکت عبادی بدون در نظر گرفتن «دیگران» معنا نمی دهد. هر رفتار دینی و عبادت مذهبی در مکتب اسلام کارکرد اجتماعی نیز دارد.

بر اساس آیه شریفه «یا ایها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثی و جعلنا کم شعوبا و قبائل لتعارفوا» انسان موجودی اجتماعی است و بر همین مبنا، یکی از جنبه های روانی او، جنبه اجتماعی بودن است که از طریق ادراکات، زبان و اندیشه ها، موجبات ارتباط افراد با همدیگر را فراهم می آورد.

از این رو وظیفه دستگاه تعلیم و تربیت کشور ما -که ناظر بر تربیت نسل

جدید بر اساس آموزه های دینی است و خواهان تحقق آرمان های مقدس اسلام می باشد- از اهمیت و حساسیتی خاص برخوردار است. ما باید دانش آموزان را متناسب با همین شاخص ها و معیارها، آن گونه که تعالیم اسلام به ما سفارش نموده است پرورش دهیم. امروزه در مدارس کشور تا چه اندازه به کارکرد اجتماعی برنامه های آموزشی و تربیتی توجه می شود؟ دانش آموزانی که از مدارس فارغ التحصیل می شوند تا چه میزان مهارت های اجتماعی مورد نیاز در زندگی جمعی را آموخته اند؟ و در نهایت این مهارت ها در قالب چه فعالیت هایی و با چه امکانات و فرصت هایی آموزش داده می شود؟ آنها تا چه اندازه منافع فردی خود را همسو با منافع جمعی در نظر می گیرند؟ آیا تعلیم و تربیت کنونی بشر از آن که تفکر جمعی و وفاق اجتماعی را گسترش دهد، به تفکر خودمحوری و خودبینی نمی افزاید.


1) ر. ک: حکمت های گم شده در تربیت؛ عبدالعظیم کریمی؛ انتشارات تربیت.

2) فرهنگ علوم رفتاری؛ علی اکبر شعاری نژاد.

3) قرآن کریم؛ سوره ی انسان؛ آیه 3.

4) سوره ی آل عمران؛ آیه 103.

5) سوره آل عمران، آیه 43.

6) سوره ی حجرات، آیه 13.