جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نقش پدر و مادر در تأثیرپذیرى فرزند

زمان مطالعه: 7 دقیقه

در تاریخ مى‏خوانیم که «صاحب بن عباد» خیلى مرد با سخاوتى بود خودش مى‏گفت من این سخاوت را از مادرم برداشت مى‏کردم براى اینکه مادر من هر روز که مى‏خواستم مدرسه بروم پولى به من مى‏داد و مى‏گفت این را صدقه بده هر روز پول دادن به من و صدقه دادن موجب شد من سخى شوم، من فهمیدم اینکه انسان همان‏طور که باید به فکر خود باشد باید به فکر دیگران هم باشد. از همان روز اول غذایى که تهیه مى‏کنید این غذا را بدهید به آن بچه و بگوئید بده به او. هدیه‏اى که مى‏دهید، هدیه را بدهید به دختر، بدهید به پسر و بگوئید بده به برادرت و یادش بدهید عاطفه را و یادش بدهید رأفت را و یادش بدهید مهربانى را این از وظائف سنگین است.

مهم‏تر از این، از حقوق شمرده شده، تقوى است پسر 7 ساله‏ى شما باید نماز بخواند، باید نماز صحیح بخواند، دختر 7 ساله شما باید نماز صحیح بخواند تشویقش کنید براى نماز جایزه بدهید براى روزه گرفتن تشویق کنید و جایزه بدهید براى کارهاى خیر براى دیگرگرایى‏ها. اگر دیدید پسرتان دیگر گرایى کرده یک خدمتى به همسایه کرده یک خدمتى به عمو و خویشانش کرده تشویقش کنید جایزه به او بدهید و بالاخره باید این دختر که 9 سالش تمام مى‏شود ملکه تقوى را از پدر و مادر به ارث ببرد پسر در 13 سالگى باید ملکه تقوى را از پدر و مادر به ارث ببرد چنانچه از حقوق شمرده شده این بچه است بچه را باید متدین کرد. بچه را باید خداشناس کرد در دل بچه باید ترس معاد را جاى داد و این از وظائف سنگین پدر و مادر است.

چیزى که از حقوق شمرده شده ادب است، خدا نکند کسى بى‏ادب باشد. و اگر هم این بى‏ادبى او گناه نباشد اما از جامعه مطرود است. و اگر پسرى و دخترى از جامعه مطرود شد خواه ناخواه عقده‏اى مى‏شود – بعد جنایتکار مى‏گردد و واى بر او. وظیفه‏ى سنگین مادر، وظیفه‏ى سنگین پدر این است که بچه را مؤدب کنند، خوب نشستن، خوب گفتن، خوب نگاه کردن، خوب خوردن، خوب تماس با جامعه گرفتن، باید از همان کودکى به بچه گفته شود. به بچه از نظر تن صدا باید بگویند چگونه صحبت کن، از نظر فصاحت و بلاغت باید بگویند چگونه صحبت کن، کجا صحبت کن، کجا صحبت نکن، به بچه باید طرز غذا خوردن را بگویند، یاد بدهند، به بچه طرز نشستن در جلسه را. بعضى اوقات مى‏بینید پیرمرد هنوز بلد نیست خوب غذا بخورد، پیرزن بلد نیست خوب بنشیند، پیرمرد و پیرزن بلد نیستند خوب تماس با مردم داشته باشند و این از وظائف سنگین و از حقوق پدر و مادر است.

و تذکرى که بدهم این است که معمولاً افرادى که به خود ور مى‏روند در خور فرومى‏روند، این افراد معمولاً تربیت اولاد نمى‏کنند مثلاً بازارى صبح مى‏آید سرکارش تا شب. شب هم مى‏رود خانه بچه‏اش حالا یا خوابیده یا نشسته، این خسته و کوبیده مى‏خواهد یک چیزى بخورد و بخوابد. – اگر حسابش، دفترش را نیاورده باشد خانه – معمولاً این بى‏تفاوتى بچه‏ى لاابالى

تحویل جامعه مى‏دهد.

بعضى از آقازاده‏ها بد از کار درمى‏آیند چرا؟ براى خاطر اینکه این پدر شبانه روز به قول عوام سرش در کتاب و قرآن است وقتى شبانه روز سرش در کتاب و قرآن باشد، دیگر سرش در این بچه 7 ساله‏اش نیست، دیگر فکرش در تربیت این دختر 10 ساله‏اش نیست یک وقت چشم‏ها را باز مى‏کند مى‏بیند این آقاى مجتهد که شبانه‏روز سرش، در کتاب و قرآن بوده دخترش لاابالى در حجاب و پسرش یک بى‏ادب در جامعه است این تجربه است، تجربه به ما مى‏گوید آقازاده باشد، اگر آقا به فکر پسر و به فکر تربیتش نباشد بد در مى‏آید تجربه به ما مى‏گوید و گفته است همه‏ى شما حتى جوانها که در مسجد تشریف دارید به خوبى مى‏توانید از این تجربه‏ى جوانیتان استفاده کنید و حرف را بپذیرید. بازارى که شبانه روز فکرش بازار باشد. ادارى که شبانه روز فکرش خودخورى و خود نگاهدارى باشد معمولاً بچه‏هایش خوب در نمى‏آیند چه رسد به اینکه دیگر العیاذبالله یک روحانى بد باشد یک روحانى بد اول کارى که مى‏کند بچه‏ى بد تحویل جامعه مى‏دهد براى اینکه مى‏بیند باباش بد است قیاس مى‏کند، خیال مى‏کند همه روحانیت بد است.

اگر پدرى حرام‏خور باشد، گران‏فروش باشد، احتکار کن باشد، و بالاخره بى‏رحم سرکسبش باشد مسلماً این کارش اثر مى‏گذارد روى فکر پسرش و پسرش آدم بى‏رحمى و آدم متقلبى و آدم حقه‏بازى از کار درمى‏آید. تاریخ به ما مى‏گوید که هند جگرخوار معاویه تحویل جامعه مى‏دهد. و خدیجه‏ى کبرى زهرا تحویل مى‏دهد. تاریخ به ما مى‏گوید مادر حجاج بن یوسف ثقفى چون زن عیاشى بود حجاج بن یوسف ثقفى تحویل جامعه مى‏دهد.

ولى اگر پدر و مادر پاک بودند و اهل اطاعت پروردگار، فرزند خوب تحویل مى‏دهند وقتى پدرش، مادرش، اول وقت نماز مى‏خوانند، نماز مؤدب مى‏خوانند این هم نماز مى‏خواند مؤدب مى‏خواند وقتى که دختر نگاه کند به مادرش ببیند یک الله کلنگ عجیبى مى‏کند، او هم یا نماز نمى‏خواند یا اگر بخواند همان نماز مادرش را یاد مى‏آورد و بالاخره قرآن به ما مى‏گوید: پدر و مادر در سرنوشت اولاد دخالت دارند. روایت به ما مى‏گوید: پدر و مادر در

سرنوشت اولاد دخالت دارند، تاریخ و تجربه به ما مى‏گوید: پدر و مادر در سرنوشت اولاد دخالت دارند.

همه و همه‏ى جوانها با شما هستم، ولو زن ندارید ولو اولاد ندارید باید این بحث را یاد بگیرید باید مهیا باشید. – پدران پیر – مادران پیر که اولاد ندارید یاد بگیرید درست انجام وظیفه کنید توبه کنید از گناه و اقلاً به دیگران بگوئید به دخترهایتان، به پسرهایتان بگوئید. و بالاخره به همه بگویم اولاد امانت به دست پدر و مادر است آن هم امانت سنگین اگر به شما با کمال صراحت روى منبر رسول اکرم (ص) روز اول ماه مبارک رمضان بگویم بعد از قرآن و عترت، امانتى بالاتر از اولاد نیست اشتباه نکرده‏ام. امانت است دست شما و این امانت نهال است، مغز او مثل دوربین عکاسى است اراده او مثل سایه شما، چگونه شما سایه‏تان همراهتان است، اراده بچه هم همراه شماست. مغز او دوربین عکاسى است در مقابل کردار و گفتار شما. و این نهال را داده‏اند به شما امانت براى اینکه تحویل جامعه بدهید اگر بى‏تفاوتى کنید این نهال مى‏خشکد اگر مواظب علف هرزه‏هاى او نباشید از بین مى‏رود، اگر مواظب تربیت او نباشید یک درخت جنگلى مى‏شود مفید نیست اگر مواظب رفیق او نباشید. شته‏هایى است که به جان او مى‏افتند او را نابود مى‏کنند باید مواظب شته‏هایش باشید یعنى باید مواظب باشید که این دختر 14 ساله شما با که رفت و آمد مى‏کند این پسر 20 ساله شما با کى آمد و شد مى‏کند.

مگر نمى‏دانید که رفیق بد پسر نوح را بد کرد با آن تربیت صحیح که روى او بود. مگر نمى‏دانید که رفیق بد جعفر کذاب را رساند به آنجا که در مقابل امام زمان (ع) قد علم کرد و ادعاى امامت کرد. جعفر کذاب کیست؟ پسر امام هادى. جعفر کذاب کیست. برادر امام یازدهم. جعفر کذاب کیست؟ عموى امام زمان (ع(، در مقابل امام زمان قد علم کرد ادعاى امامت کرد آمد نماز به جنازه امام یازدهم بخواند که آقا امام دوازدهم آمدند عبایش را گرفتند به عقبش زدند گفتند برو کنار من باید نماز بخوانم رفیق بد، جعفر کذاب را رساند به آنجا که به جاى اینکه به او بگویند جعفر پسر امام هادى (ع) گفتند

جعفر کذاب. این شته‏ها را باید از اولاد گرفت.

چه بسیار من سراغ دارم دخترهاى با عفتى با حجابى که با پوشه مدرسه مى‏رفتند اما یک دختر لاابالى و به تمام معنا بدحجاب از آب درآمد به حدى که لخت و عور در خیابان‏ها راه مى‏رفت و به سر این دختر نیاورد این مصیبت را جز رفیق بد. و بى‏تفاوتى پدر، بى‏تفاوتى مادر.

چه بسیار افرادى را من سراغ دارم که مفاتیح از زیر بغل آنها برداشته نمى‏شد و حرم حضرت معصومه‏شان ترک نمى‏گردید – اما یک دفعه با ریش تراشیده و کراوات در وسط حوزه پیدا شدند و به سر آنها نیاورد این مصیبت را جز رفیق بد. و این شاعر با پدر و مادرها چه خوش مى‏گوید که:

تا توانى مى‏گریز از یار بد

یار بد بدتر بود از مار بد

مار بد تنها همى بر جان زند

یار بد بر جان و بر ایمان زند

اولاد نه فقط شخصیت تو را از بین مى‏برد بلکه شخصیت خود و طایفه‏ات را لکه‏دار مى‏کند. شته‏هاى این نهال را باید بگیرى باید مواظب باشى، مگر مى‏شود یک طلبه همیشه سرش در کتاب و قرآن باشد و مواظب این نباشد که پسرش کلاس چندم است – به یک کسى مى‏گفتم پسرت کلاس چندم است یادش نبود، بلد نبود پسرش کلاس چندم است – مگر مى‏شود یک بازارى شبانه‏روز فکرش بازارش باشد اما به فکر دخترش به فکر پسرش نباشد. این نهال مى‏خشکد. این امانت خیانت در آن مى‏شود و کسى که خیانت در امانت کند معلوم است که جهنمى است و امروز یک تقاضا دارم تا فردا و آن تقاضایم این است که همه و همه این آیه شریفه را که خواندم در فکرتان همیشه باشد:

»إِنَّ الْخاسِرینَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَةِ أَلا ذلِکَ هُوَ الْخُسْرانُ الْمُبینُ«.

بخوانید براى خودتان و معنى کنید، بگوئید: ورشکسته‏ى آشکار آن است که براى خاطر اولادش باید جهنم برود، ورشکسته‏ى آشکار آن مقدس در صف اول جماعت است که براى بى‏نمازى دختر و پسرش باید جهنم برود. ورشکسته آشکار در روز قیامت آن مادر عفیفى است که از اسم زنا ناراحت

مى‏شود اما به خاطر بى‏عفتى دخترش روز قیامت باید هر دو جهنم بروند، برود آنجا که بى‏عفتها هستند ولو خودش به اندازه‏اى خوب رو مى‏گیرد که چشمهایش هم پیدا نیست، اسلام که یک بعدى نیست. آقا! سوره‏ى والعصر به ما مى‏گوید انسان یک بعدى نیست اسلام یک بعدى نیست با کمال تأکید مى‏فرماید: بسم الله الرحمن الرحیم: «والعصر، ان الانسان لفى خسرالا الذین امنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر«.

قسم به عصر، همه ورشکسته‏اند جز یک طایفه و آن طایفه‏اى است که باید 2 بال داشته باشد، 2 بعدى باید باشد: 1- ایمان داشته باشد و بر طبق ایمان عمل کند، 2- نظارت ملى داشته باشد، امر به معروف و نهى از منکر داشته باشد، و امر به معروف و نهى از منکر اول باید از خانه شروع شود یعنى انسان اول باید به خود برسد. اول خود را اصلاح کند و دوم دیگران را – این دوم طولى نیست – قرآن مى‏گوید: «و انذر عشیرتک الاقربین» زن و بچه و خویشانش را تا اندازه‏اى که مى‏تواند اصلاح کند مردم را اصلاح کند رفقایش و دیگران را اصلاح کند، دو بال، دو بعد، یک بعد خود عمل کنم خود اخلاق داشته باشم یک بعد این اخلاق را به دیگران بدهم مخصوصاً به اولادم. مخصوصاً به زن و بچه‏ام. این معنى ندارد یک کسى خود نمازخوان باشد اما زنش مى‏خواهد نماز بخواند، مى‏خواهد نخواند بگوید به من چه بگوید هر کس را در قبر خودش مى‏گذارند او چه کار به من دارد و من چه کار به او دارم. قرآن مى‏گوید: نه، این غلط است زن تو باید نمازخوان باشد بچه 7 ساله‏ات هم باید نمازخوان باشد این مقدمه بحث، ان شاء الله فردا در فصل اول بحث، صحبت خواهیم کرد.