جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نظریه ی کولی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

»چارلز هورتن کولی» فارغ التحصیل دانشگاه میشیگان که بعدها در همان دانشگاه به استادی درس جامعه شناسی رسید، صاحب تألیفات متعددی است که مهم ترین آن ها «طبیعت انسانی و نظام اجتماعی» نام دارد. این کتاب تأٍیر زیادی در شاگردان او گذاشته است. به عقیده ی او طبیعت

انسانی هر فرد تنها در نتیجه ی تماس با سایر افراد پدید می آید. گاهی ما نسبت به وجود خود در اثر تماس با دیگری و دیگران و مطلع شدن از رفتارها و عقاید آن ها صورت می گیرد. به تعبیر «لونیاس» بدون ارتباط پویا با انسان های دیگر نمی توان به شناختی پویا از خود دست یافت. آدمی در فرایند آشنایی با دیگری و دیگران است که بیش از پیش با خود آشنا می شود. هر اندازه گستره ی شناخت ما از «دیگری» بیشتر شود، عمق و فراخنای شناخت ما از «خود» بیشتر می شود.

از این رو، ارتباط با دیگری در فرایند اجتماعی شدن، نوعی خودیابی و خودشناسی را در پی دارد. و این خودیابی و خودشناسی اجتماعی شده همان نفس اجتماعی است که کولی از آن یاد می کند.

به عقیده ی کولی، «نفس اجتماعی» هر فرد مفهوم یا رشته ی مفاهیمی است که از زندگی بین فردی (و جمعی) نتیجه شود. حال باید دید این «نفس اجتماعی» چگونه پرورش می یابد. به عقیده ی «کولی» نفس اجتماعی با تصوری حاصل می شود که انسان راجع به طرز زندگی و عقیده ی دیگران نسبت به او دارد و «احساس خودی» به وسیله ی حالتی که به نظری که دیگران به او دارند معین و مشخص می گردد. بدین ترتیب «نفس اجتماعی» را «کولی» محصول عقاید و حالات محیط خارج که او آن را «آیینه ی شخصیت فرد» می خواند، می داند؛ با این توضیح که «آیینه ی شخصیت فرد«، خود یک حقیقت عینی نیست و تصوری است که شخص نسبت به حالات و عقاید دیگران نسبت به خود دارد. پس تصور شخص از خود محصول پیچیده ی عوامل زیستی روانی و اجتماعی است که طرز روحیه و فکر او را مشخص ساخته اند و برای درک این عوامل (یعنی این که چرا فرد تصور خاصی از عقیده و حالت سایرین به خود دارد) باید از روان شناسی کمک گرفت. اما «کولی» در این بحث داخل نمی شود و فقط به توضیح جنبه ی اجتماعی نظریه ی خود می پردازد.