جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

نظریه های روان شناختی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

پاره ای از روان شناسان تعلیم و تربیت اعتقاد دارند که اصل «تازگی معتدل» در فرایند تربیت فعال کودک نقشی ظریف و حسّاس به عهده دارد. ژان پیاژه، از جمله ی این روان شناسان، معتقد است نگاه کردن یک کودک به اشیاء و عناصر پیرامون با نوعی گزینش(1) و رجحان دیداری(2) و ادراکی(3) همراه است.(4) بدین معنی که کودک به چیزهایی توجه می کند که برای او نه زیاد بیگانه هستند و نه زیاد آشنا و عادی، بلکه در این مورد از حدّ وسط و معتدلی پیروی می کند که قبلاً نسبت به آن محرّک تجربه ای اندک و ناقص داشته است. در واقع، او به طور ناهشیار(5) و خودانگیخته(6) به اشیاء و پدیده هایی نزدیک می شود که به تعبیر گشتالتی ها کامل کننده ی گشتالتهای ناقص ذهن او از مفاهیمی است که قبلاً دریافت داشته است. این اصل می تواند در فرایند تربیت دینی نیز مورد بهره برداری قرار گیرد، بدین معنی که چون کودک به لحاظ فطری واجد نیازهای دینی از جمله خیرخواهی، حقیقت جویی، زیبایی دوستی و ابدیت خواهی است، تعالیم بیرونی و موادّ آموزشی محیط خارج از ذهن کودک باید به گونه ای طرح شود که او آن تعالیم را جزءِ ذات خود بداند و در خود کشف کند.

لذا در مشاهده ی رفتارهای کودکان ملاحظه می کنیم که آنها به چیزهایی که برایشان بسیار آشنا هستند نگاه می کنند نه به آن چیزهایی که بسیار تازگی دارند. زیرا دسته ی اول برای آنها نوعی بی تفاوتی ایجاد می کند و در مورد دسته ی دوم چون هیچ تجربه و طرحی از آن ندارند انگیزه ای برای جذب آن در وجود خود احساس نمی کنند.

بر اساس این دیدگاه می توان گفت که کنجکاوی و تحریک طبیعت و خمیرمایه های فطری کودک در واقع کنش رابطه ی بین شیء نسبتاً جدید و تجربه ی قبلی اوست. بنابر اصل تازگی معتدل (متوسط) ماهیّت فیزیکی اشیاء نیست که کنجکاوی کودک را برمی انگیزد بلکه این در نتیجه ی میزان شباهت با آن چیزهایی است که کودک از قبل با آنها آشنا بوده که این خود صرفاً منوط به تجربه ی قبلی اوست.(7) و این نمادی از نیاز کودک برای کشف طبیعت خداجوی خویش است.

تا اینجا در پی آن بودیم که جایگاه روان شناختی کارکرد اصل تازگی معتدل را در فرایند شناخت هوش، کنجکاوی، ترغیب و تحریک کودک روشن سازیم. اما همه ی این مقدّمات بهانه ای است تا بتوان این اصل را در تربیت دینی دخالت داد. بدین معنی که در روشها و برنامه های تربیت دینی نیز این اصل واجد کارآیی و اثربخشی زیادی است و شاید بتوان ادعا کرد که غالب شکستها و فلج ماندن برنامه های تربیتی به علت عدم پیروی از این اصل مهم در تعلیم و تربیت جاری است.


1) Selection.

2) Visual.

3) Perceptual.

4) رشد عقلانی کودک از دیدگاه پیاژه، ترجمه ی فریدون حقیقی.

5) Unconsciousness.

6) Self-innated activity.

7) بنگرید به تعریف افلاطون از عشق که گفته بود: عشق عبارت است از کشش متقابلی میان دوپاره از وجود که نخست به هم پیوسته بودند و سپس از یکدیگر دورافتادند.