امروزه، تعلیمات جنسی، ضمیمه ی درس زیست شناسی یا تعلیم علوم است. تعلیم حقایقی درباره ی زندگی و موجودات تک یاخته، جانوران، انسان و اعضای آن ها و این که چگونه کار می کنند، چندان دشواری ندارد. درواقع، تدریس زیست شناسی، بی آن که اشاره ای به جنس شود، کار غیرممکنی است ولی به آسانی می توان، دامنه ی درس را چنان گسترش داد تا شامل تعلیمات سودمندی درباره ی جنس و مسایل جنسی بشود. نزدیک شدن به این مسأله، از طریق زیست شناسی یک مزیت بزرگ است که طی آن معلم و شاگرد، آزادانه می توانند با آن درباره ی آمیب، ماهی، مرغ، قورباغه و گربه، با یک دیگر سخن بگویند و سپس بدون ناراحتی، همان کلمات را هنگام بحث از موجودات بشری هم، به کار ببرند. خطر در آن است که اطلاعات علمی حاصل شده از این طریق را، کافی بدانند. چرا که؛
اولا: مسایل جنسی در نوع بشر، بستگی عظیمی با عواطف و اخلاقیات و احساس زیبایی و دین دارد.
ثانیا: بسیاری از کودکان، اصلا درس زیست شناسی نمی خوانند. رفع این نقیصه نیز با برقرار کردن درسی در تربیت بهداشتی میسر می شود که در آن از آغاز زندگی بحث می کنند و اگر لازم باشد، مقداری تعلیمات زیست شناسی بر آن می افزایند.
ثالثا: رئیس مدرسه، تعلیمات جنسی را شخصا عهده دار شود. برخی از مدیران در آن هنگام که شاگردان، تازه وارد دبیرستان می شوند، درس مخصوصی به ایشان می دهند و در آن هنگام که علایم بلوغ آشکار می شود، درباره ی مسایل دیگری با ایشان بحث می شود. آنچه که بسیار مطلوب است این است که مسئله ی جنسی را دانش آموزان هم چون امری طبیعی و سالم تلقی کنند و معلمان فهمیده، اطلاع و آمادگی برای جواب گفتن به پرسش های ایشان داشته باشد. آنچه در این مورد، جنبه ی اساسی دارد این است که طفل از گفت و شنیده های خود، چنین
نتیجه گیری نکند که معلمان، مسایل جنسی را پلید و مایه ی دردسر می شمارند.
به کودکان مسن تر دبستان ها می توان حقایقی را درباره ی تولید مثل و زناشویی از طریق درس علوم طبیعی یا بهداشت آموخت. اگر در آموزشگاه، حیوانات دست آموزی نگهداری و درباره ی آن ها بحث شود، بسیاری از واقعیت های زیست شناختی دیگر را به صورتی طبیعی، کودکان فرا خواهند گرفت. به علت ارزشی که نگاهداری حیوانات از این لحاظ دارد، گاه گفته اند که همین کار کافی است و کودکانی که در روستاها زندگی می کنند، اصلا نیازی به تعلیمات جنسی ندارند. ولی این درست نیست. بسیاری از کودکان روستایی هستند که چیزی درباره طبیعت و جانوران نمی دانند، و بعضی دیگر توانایی آن را ندارند که اطلاع خود را از جفتگیری حیوانات با آنچه به آدمی مربوط می شود پیوند دهند. در مدارس راهنمایی و متوسطه، تعلیمات جنسی ممکن است در سه مرحله صورت گیرد:
1- در مرحله ی نخست باید تجدید نظری در آگاهی های دانش آموزان بشود و از این مطلب اطمینان حاصل شود که کودکانی که از دبستان های مختلف آمده اند از واقعیت های مشابه آگاهی دارند. اگر طرز تعلیم خوب باشد و لغتنامه متینی استقرار پیدا کند، سئوالات زیادی پیش خواهد آمد.
2- مرحله ی دوم درس هایی است که به کودکان دوازده، سیزده ساله داده می شود و مستقیما به مسایل مربوط به بلوغ جنسی مربوط است. در این مرحله باید پسر و دختر از هم تدریس شوند. چرا که دختران، بسیار چیزها باید درباره قاعده شدن بدانند که گفتن آن ها با حضور پسران شایسته نیست. دلیل دیگر آن است که اگر تنها پسران در کنار یکدیگر باشند، سئوالات بیشتری درباره ی تغییرات بدنی که برایشان پیدا شده خواهند کرد. آنچه مهم است این است که باید واقعیات مستقیم درباره ی تغییرات اعضای تناسلی، از قبیل: روییدن مو و انزال و استمنا گفته شود. چرا که هر بحثی که با نوجوانان صورت گیرد، نشان می دهد که بعضی از آنان چه هراس ها و نگرانی هایی در این دوره از عمر خود دارند. سخنان زیرگوشی و
داستان های تاریکی که از دیگر پسران یا از بزرگسالان با حسن نیت می شنوند، غالبا سبب پیدا شدن ترس های اسرارآمیزی می شود، درباره ی این که فلان پسر غیرطبیعی و بیمار است و رشدش مانند دیگران نیست.
اطلاعات نادرستی که از منابع غیرموثق برای فرزندان حاصل می شود، تا از واقعیت های ساده آگاه شوند، همه از چیزهایی است که معلمان خوب به آسانی می توانند به شاگردان خود بدهند. اگر این تعلیم به دست معلم ورزش باشد، در این مرحله سودمندتر است. چرا که دانش آموزان در اتاق های رختکن، می توانند یک دیگر را ببینند و میزان مختلف رشد را در یک دیگر تشخیص دهند و بفهمند که اشخاص مختلف به میزان های متفاوت رشد می کنند و اگر در رشد ایشان، ظاهرا نقصی هست، کسان دیگری نیز شبیه آنان هستند. در عین حال نازیدن طبیعی کودک به رشد بدنی و شایستگی های او نیز باید مورد تشویق قرار گیرد.
بالأخره، زمانی پیش از آن که پسر یا دختر مدرسه را ترک کنند، باید در دانسته های جنسی ایشان تجدید نظر شود، و جزئیات مورد نظری را که در آن ناقص است تکمیل کنند. باید برای ایشان ثابت شود که امور جنسی بیش از یک ضرورت بدنی است، بلکه چیزی است که پیوند نزدیکی با تسلط بر نفس و ملاحظه ی خیر دیگران را دارد. تنها از طریق بحث آزاد است که نوجوان را می توان، چنان بار آورد که به اهمیت خانه و خانواده و حق هر طفل برای به وجود آمدن در یک خانواده و مسئولیت والدین درباره آینده ی طفلی که پدید می آورند، کاملا آگاه شود. وقت آن است که نظر دین درباره ی مسایل جنسی و ازدواج مورد بحث و ارزیابی قرار گیرد.