پس از مرگ مادر ضروری است پدر بکوشد خود را به کودکان نزدیکتر کند، جای خالی مادر را پر کند. حتی چند روزی به سر کار نرود، در خانه و در کنار کودکان بماند. آنها را سرگرم کند، به آنها دلداری دهد زیربنای نظم جدیدی را در خانه بگذارد، وضع تهیه غذا، تنظیم اطاق و اثاثیه را سر و سامان دهد، بخشی از مسئولیت را خود برعهده گیرد و بخشی دیگر را تدریجا از روی مهر و صمیمیت به فرزندان واگذار کند.
باید اجازه دهد بچه ها گریه کنند، اندوه و تأسف داشته باشند، تا دلها خالی گردد، زندگی سر و سامان خود را بیابد. البته در چنین صورتی خواهید دید که کودکان دوستی خود را متوجه پدر می کنند، با او انس می گیرند، او را پناه خود بحساب می آورند. اما اینکه چه کسی را به خانه آورد و چگونه جای خالی مادر را با
ازدواج جدید پر کند خود عنوان بحثی دیگر است. در اینجا آنچه قابل ذکر است این است که:
خاله و عمه کودک، مادربزرگ، خواهر ارشد و همه کسانی که به نحوی در دل کودک جای داشتند وظیفه سنگینی به عهده دارند. آنها باید به کودک نزدیکتر شوند. این خطاست که طفل را بخانه خود برند، زیرا که تغییر مکان موجد نوعی نابسامانی جدید است. باید در خانه کودک بیش و کم حاضر شوند و به نوازش و سرپرستی او بپردازند و حتی در صورت امکان بنوبه، و برخی از شبها در کنار او بخوابند و یا آنقدر در کنارش بمانند تا بخوابی عمیق فرو رود و صبحگاهان دوباره آنها را در کنار خود ببیند. این امر لااقل در ماه اول مرگ مادر برای کودکان ضروری است.