شاگرد دوره اول متوسطه که در حدود 13 تا 16 سال، سن دارد و دوره ی نوجوانی را می گذراند، در بدنش تغییراتی روی داده که آن تغییرات در روحیه و اخلاق او بسیار مؤثر است. مثلا:
1- غریزه ی جنسی، حواس او را پرت می کند و فشارهای نامرئی به او وارد می سازد و خاطر او را به هیجان وامی دارد.
2- کم کم، شخصیت واقعی خود را درک می کند و متمایل به سرپیچی از اطاعت اولیای خود می گردد.
3- محیط اطراف، علوم طبیعی، نشریات، روزنامه و مجله، رادیو، تلویزیون و انواع کتاب ها، او را به شک در دین و مبانی آن، وامی دارد. لذا برنامه های مدرسه، باید چنان قوی و متفکرانه باشد که راهنما و مددکار جوان بوده و برای
رفع شبهات وی محتوای لازم را داشته باشد.
بدین معنی که:
1- بتواند غریزه ی جنسی او را آرام کند و قابل کنترل نماید.
2- مدل شخصیت ایده آل و ارزنده را به او را بشناساند تا با کمک آن مسیر زندگی را به طور صحیح حرکت نماید.
3- برای تردیدها و اشکالات ذهنیش، جوابگو و حلال باشد.
در همین دوره ی جوانی است که باید اخلاق و رفتار کودک را براساس اعتقاد و مذهب سازماندهی کرد. چرا که؛ در همین دوره است که کودک از نظر شرعی نیز، بالغ و مکلف می شود. بنابراین بخش اعظم اصول دین و مهمترین قسمت های فروع دین، باید قسمت عمده ای از برنامه ی دینی نوجوان را به خود اختصاص دهد. و بقیه ی وقت او، باید صرف مباحث ذیل شود:
1- مطالعه ی تاریخ مختصر اسلام.
2- مطالعه ی شرح فداکاری بزرگان دینی و اخلاقی.
3- مطالعه ی مبارزات دایمی بین هوای نفس و عقل، خیر و شر که در درون آدمی و خارج برقرار است.
4- مطالعه ی اثرات دعا کردن در عمل و رفتار آدمی و تحولی که دعا کردن، در همت و کوشش انسانی ایجاد می کند.
5- مطالعه ی شاهکارهای ادبی مانند: آثار سعدی، حافظ، مولوی، نظامی و غیره که اثر ارشادی خوبی دارد.
6- اثرگیری و الگو قرار دادن معلم نمونه ی خود که در اخلاق، نزاکت، لباس و نوشیدن، قیافه، حافظه، ایمان، شخصیت و احاطه ی علمی، از همه لحاظ مطرح و مثال زدنی است.