»ای درویش! هر چه که درکان نمک افتد، نمک شود و هر چیز که در جای نجس افتد، نجس شود. از پلید، پلید زاید و از پاک، پاک. تو اول خود را پاک کن تا هر چیز از تو آید، پاک باشد«(1) و شمس تبریزی در ویژگی سخن گویی نافذ گفته است: هر که خلق و خوی فراخ دیدی، و سخن گشاده و فراخ حوصله، که دعای خیر همه عالم کند، که از سخن ترا گشاد دل حاصل می شود، و این عالم و تنگی او، بر تو فراموش می شود آن فرشته است و بهشتی، و آنکه اندر او و اندر سخن او قبضی می بینی و تنگی و سردی، که از سخن او چنان سرد می شوی که از سخن آن کس گرم شده بودی، اکنون به سبب سردی او آن گرمی نمی یابی، آن شیطان است و دوزخی. اکنون هر که برین سر واقف شود و آن معامله ی او شود، به صد هزار شیخی التفات نکند. از مرگ کی غم
خورد؟ به سر کجا التفات کند؟ حیوان به سر زنده است، آدمی به سر زنده است. هرکه به سر زنده است؛ بل هم اضل. هرکه به سر زنده است؛ و لقد کرمنا. آخر سر دین سر و کله کی گنجد؟ چون درین جا نگنجد من چه کنم سر را؟(2)
و اما بعد. . . روان شناسان اجتماعی و صاحب نظران تعلیم و تربیت بر این باورند که تأثیر کردن و «نافذ» افتادن یک پیام در گیرنده ی پیام، مشروط به پنج رکن اساسی در ارایه پیام است.
1. گیرنده ی پیام: یعنی چه کسی با چه ویژگی هایی، در چه شرایط روحی و روانی و با چه نگرش و ذهنیتی آمادگی دریافت پیام را دارد.
2. فرستده ی پیام: یعنی چه کسی با چه منزلتی و با چه ویژگی های شخصیتی پیام را برای گیرنده ارسال می کند و این فرد در نزد مخاطب تا چه اندازه از اعتبار و کرامت برخوردار است.
3. محتوای پیام: یعنی تا چه اندازه معنی و مضمون پیام دارای جذابیت و مطابق با نیاز، زبان و فهم مخاطب است.
4. رسانه ی پیام: یعنی آیا ارسال از طریق تصویر است یا کلام، از طریق نماد و نشانه است یا جلوه های دیگر رسانه ای؟
5. موقعیت: مربی و متربی گوینده و گیرنده پیام در تعامل با یکدیگر در چه موقعیتی به سر می برند؟
همه آنچه که ذکر شد در تأثیر مثبت یا منفی یک پیام نقش تعیین کننده ای دارد. اگر همه این عوامل و شرایط ذکر شده برای انتقال پیام مهیا باشد اما «اتصال» بین فرستده و گیرنده به وجود نیاید هیچیک از این
عناصر، «ارتباطی» معنی دار با مخاطب نخواهد داشت و همه آنها «عایق» می شود. مانند ارتباط یک سیم برق به یک شییء عایق که هر چند ولتاژ برق بالا باشد ولی چون گیرنده عایق است هیچ اتصالی برقرار نمی گردد.
از این رو، ملاحظه می کنیم که چرا بعضی از تبلیغات و اقدامات تربیتی علیرغم تکرار و توالی و بر غم صحت پیام، هیچگونه تأثیری در مخاطبین ندارد. به نظر می رسد که ما صرفاً بر روی «فرستنده» های پیام کار می کنیم و کمتر به «گیرنده ی» پیام توجه داریم. در حالی که طبق آنچه که برشمردیم برای نافذ بودن پیام باید ارکان پنج گانه ارتباط را تقویت کنیم. آن گاه مشاهده خواهیم کرد که کوچکترین اشارات، بزرگ ترین تأثیرات را در پی دارد و بالعکس اگر این شرایط مهیا نگردد هیچ گونه تلاشی در ایجاد ارتباط به ثمر نخواهد نشست. برای همین است که در دیدگاه اسلامی «موعظه» و شرایط تأثیر پذیری آن در مخاطب با ظرافت و لطافتی خاص همراه است. اینکه چه کسی با چه اعتقادی و باوری (به آنچه می گوید) در مقام موعظه قرار می گیرد و چه کسی با چه نوع آمادگی روانی و عاطفی مستعد پذیرش موعظه است، و از همه مهم تر عامل زبان و مکان موعظه چگونه است؟ چرا بعضی از «زمان» ها فضیلت بالاتری دارد (مانند شب قدر که از هزار شب برتر است) و چرا بعضی از «مکان» ها از فضیلت خاصی برخوردار است (مثل مسجد(.
همه این شرایط و ظروف زمانی و مکانی می تواند در تأثیر یک پیام نقش تعیین کننده ای داشته باشد. از همه ی این عناصر مهم تر، نیت درونی پیام دهنده است و میزان باور اعتقاد عملی او به آنچه که می گوید!
1) زبدة الحقایق، شیخ عزیز الدین نسفی (قرن هفتم(، به تصحیح حق وردی ناصری، تهران، طهوری، 1363، ص 116.
2) مقالات شمس، صفحه ی 211.