بسم الله الرحمن الرحیم
[تقدیم به مادرم:
به پاس محبت های بی دریغ اش]
—
لا تقسروا أولادکم علی آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم.
فرزندان خود را مجبور نکنید، آداب و عادات شما را فرا بگیرند، چون آنان، برای زمانی، غیر از زمان شما آفریده شده اند.
»حضرت علی علیه السلام«
اگرچه امروزه با وجود امکانات پیشرفته ی بشری همچون، اینترنت، ماهواره، مجلات تخصصی و وجود کتابخانه های عمومی، دسترسی آسان برای علاقه مندان به کتب مرجع، راه را برای تحقق آرمان های بشری مهیا کرده است، ولی کتابی که با نظام علمی روز و مناسب با بهره گیری و کاربرد فنون تربیت، تدوین شده باشد، کم تر به دست می آید. به ویژه اگر به قصد اعتلا بخشیدن به روش تربیت دینی مسمی گردد، نایاب تر می گردد. کودک هم چنان که جسمش رشد می کند، قوای نفسانی او نیز در حال تحول و تغییر است. در نتیجه، تربیت نفسانی او مطرح است. آموزش او، به ویژه تربیت اخلاقی و آموزش های مذهبی او نیز مطرح است. از آن جا که اطلاعات بشری در خصوص تربیت کودک، امروزه از طریق امپریالیسم خبری در بوق و کرنا و از طریق ابواب رسانه ی جمعی به مردم دنیا به عنوان خوراک داده می شود، همان گفته ها و نوشته های علمای غربی است که بدون توجه به فطرت و بدون زیربنا و وجدان آدمی، فرض شده است و غالب طرح ها، غربی و براساس اندیشه های رایج در آن سامان است که:
الف: یا از مذهب معروف در آن دیار، اخذ شده است. بدین معنی که آدمی را فرزند شیطان و آلوده به گناه و زنازاده و جانی بالفطره می دانند. بنابراین الگوی تربیتی ارائه شده ی ایشان، طرح آداب و قیودی بازدارنده از فساد است تا بر او
پیاده کنند تا اگر مرتکب خلافی شد، آن گاه به دست قانون و نظام اجتماعی افتد تا وی را با حفاظتی دیگر و نظارتی تازه، نگهبانی نماید. این طرز فکر هرگز نمی پذیرد که در وجود فرزند آدمی، لیاقتی برای خوب بودن است و او بر خود می تواند حاکم باشد.
ب: یا از مکتب های علمی روز است که منظر دیدشان، دانستنی های صورت و ظاهر زندگی است. نه معنا و باطن آدمی. چرا که؛ نه وسیله ای برای دید و شناخت دارند و نه معتقد به آن هستند که چیزی در باطن آدمی وجود دارد.
متأسفانه فقط تعلیم و تربیت و نظایر این ها در آن سامان و گاهی نیز در میان ما که اهل مکتب حق هستیم، یکسان ادا می شود. در حالی که؛ این چنین نیست. لذا آنچه از علم می دانند و می گویند: سواد است نه نور، رد پا است نه راه و راهنما، صورت است نه سیرت، مقدمه است نه منتها، لازمه است نه اصل.
و آنچه از تربیت می دانند و می گویند:
»حفاظت است نه پرورش، عادت است نه صفات، القاء است نه اعتقاد«
و اما ما: می بایست در مورد این موضوع مهم، بر مسیر مکتب الهی، کاری می کردیم و برای فرزندانمان که معتقدیم: بر فطرت توحید متولد می شوند، و استعداد خودسازی و خودرَوی در آن ها هست و برای درستی حرکت آن ها و زیربنای تربیتشان، می بایست چنین باشد:
دانستن- تفکر کردن- راه یابی نمودن- تحقیق کردن و فهمیدن.
و سپس:
عمل کردن- صفت ساختن- ملکه و سیرت یافتن- به اعتقاد قلبی رسیدن.
حرکت کردیم و کتاب حاضر را تألیف نمودیم. چرا که؛ روش تربیت فرزندانمان، با آن زیربنا و این گونه حرکت و تحول، اصلا سازگاری ندارد.
آمنه هنرمندنیا