جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مقایسه ی دو رویکرد متفاوت به آموزش از طریق موزه ها

زمان مطالعه: 4 دقیقه

[برگرفته از مقاله ی «موزه ها؛ دریچه ای به سوی آینده«؛ ریلی هیوپنین؛ ترجمه ی فرهاد مالکی؛ ص 3 تا 6. ]

دو دیدگاه اساسی درباره ی فعالیت های موزه ها در آینده وجود دارند. این دو می توانند به عنوان پایه و ابزار سناریو نویسی و تجسم الگوی آینده به شمار آیند. دو دیدگاه مذکور به شرح زیرند:

1. دیدگاه اول: موزه سازمانی است که وظیفه ی نگه داری، تعریف، تجزیه و تحلیل اطلاعات محیطی و مجموعه ها، و ارائه ی آن ها را به روش های گوناگون بر عهده دارد. گردانندگان و مدیران موزه به عنوان افرادی مسئول در جامعه، وظیفه دارد که در جهت حفظ و پیشبرد دانش؛ نگه داری از خاطرات ملت؛ و افزایش سطح آگاهی عمومی اقدام کنند. اصیل بودن و داشتن حس دوراندیشی، نقاط قوت موزه ی معتبر بودن، است.

2. دیدگاه دوم: موزه سازمانی است که زندگی را در جهان امروز، که به سرعت در حال تغییر است، آسان می کند واین کار را با استفاده از مجموعه ها و منابع اطلاعات تاریخی قابل فهم و سازمان دهی شده ی خود انجام می دهد. موزه با فعالیت های خود به مردم کمک می کند تا خود را با فرهنگ های گوناگون در جهان تطبیق دهند وبیاموزند که اختلاف ها را

تحمل کنند و به زندگی احترام بگذارند. اهمیت موزه در تأثیری است که بر مدیریت زندگی افراد می گذارد و نقشی است که در شکل گیری واقعیت و به دست آوردن هویت معنوی و فرهنگی ایفا می کند.

دیدگاه اول، موزه ها را از زاویه ی فعالیت هایشان مورد بررسی قرار می دهد و دیدگاهی درون گرایانه است. دیدگاه دوم بر جایگاه موزه به عنوان بخشی از جامعه تأکید می کند و آن را به عنوان مجموعه ای متمرکز بر فعالیت های خارج از موزه و مستقل به شمار می آورد. هدف برگزیده، وضعیت مطلوب و قابل اجرا در آینده، بر اساس سناریوها و الگوی آینده انتخاب می شود و می توان آن را به این شرح بیان کرد: «موزه ی آینده مکانی باز است که به راحتی قابل دسترسی عموم است و دیگر زندانی برای گذشته به شمار نمی آید.» توجه اصلی فعالیت ها نیز از مجموعه ها و پژوهشگران به دارندگان مجموعه ها معطوف شده است. مجموعه ها در اختیار صاحبان آن هاست و دست رسی به آن ها با استفاده از فن آوری نوین در اختیار صاحبان آن هاست و دست رسی به آن با استفاده از فن آوری نوین آسان شده است. اطلاعات مربوط به مجموعه ها به صورت پرونده های منظم و سازمان یافته، آماده ی استفاده هستند. به لطف شبکه های اطلاع رسانی جهانی، موانع جغرافیایی از سر راه برداشته شده اند. فن آوری واقعیت مجازی مربوط به موزه ها نیز به عنوان بخشی از موزه های اصلی به مجموعه های موجود افزوده می شود.

گردآوری، نگه داری و نمایش مجموعه ها دیگر بدون توجه به گذشته ی آن ها و دل به خواه نیست. موزه ها باید نقاط قوت خود را تشخیص داده و بیش از پیش تخصصی شوند. هر یک از موزه ها بر قابلیت های خاص خود تکیه می کنند تا بتوانند روشی را که مد نظر حامیان آن است، بهبود بخشند. تخصصی شدن هم چنین پایه و اساس شبکه های همکاری بین موزه ها را تشکیل می دهد.

شبکه های مذکور توسط موزه هایی راه اندازی شده اند که مجموعه ی توانایی های خود را متنوع ساخته و به بهبود کیفیت کار خود پرداخته اند. ارزیابی ها اتفاقی نیستند؛ بلکه به صورت مداوم انجام می شود و مطالعاتی که در جهت بهبود کارایی صورت می پذیرند بر اساس روش های ارزیابی توأم با آینده نگری انجام می شوند. وظایف شخصی جای خود را به کارهای گروهی داده اند تا نتایج کار ارتقا یابند. فعالیت های آموزشی در موزه ها توسعه و افزایش می یابند، ولی در کنار آن ها انواع تجارب تفریحی نیز به عموم عرضه می شوند. موزه ها به نحو فعالانه ای در بازاریابی شرکت می کنند؛ چرا که دیگر نمی توانند بر سرمایه گذاری عمومی به منظور تأمین هزینه های جاری خود تکیه کنند. موزه ها باید به دنبال راه هایی باشند که مخارج خود را از طریق فعالیت های درآمدزای متنوع و کارآمد تجاری تأمین کنند. تجارب و فعالیت موزه ای، یک دیگر را کشف کرده اند. روش های مدیریت انحصاری د ر گذشته جای خود را به فرهنگ جدید مدیریتی داده اند. موزه ها با شیوه ی جدیدی از رهبری، که الهام بخش است و توانایی کار در شبکه ی سازمان دهی شده را دارد، به سوی آینده هدایت می شوند و دستورهای سلسله مراتبی، دیگر مفهومی ندارند.

موزه ها مشتریان قدیمی خود را که افراد محلی و جهان گردان خارجی هستند، هم چنان حفظ می کنند. موزه ی آینده با گروه های مختلف فرهنگی، قومی، نژادی و مشتریان جدید کار می کند. جامعه ای که موزه در آن فعالیت می کند دیگر یک دست نیست؛ در عوض موزه با چندین گروه اجتماعی متفاوت در ارتباط است و نمی خواهد تنها برای گروه خاصی دایر باشد. در نتیجه باید نیازهای افراد بی کار، فقیر و حاشیه ای را نیز چه در فعالیت های خود و چه برای تعیین هزینه ی خدمات در نظر بگیرد. موزه به گونه ای بر هم کنش دار عمل می کند

و شکل فعالیت های آن نیز دائما در حال تغییر و توسعه است. آن جا مکانی برای جست و جوی ارزش های زندگی؛ امنیت معنوی؛ تداوم در طول زمان، و اجزای تشکیل دهنده ی هویت ماست. موزه نمی خواهد یک تماشاگر غیر فعال در حاشیه ی جامعه باشد. موزه در امور اجتماعی شرکت می کند و از خود واکنش نشان می دهد. موزه اعتماد به نفس لازم برای ایفای این نقش را با درک مفهوم پیوستگی زمان و جزیی از کل بودن، به دست می آورد. موزه هم چنین ذخایر معنوی خود را از راه تجزیه و تحلیل تاریخ بقای نژاد، انسان و دنیای طبیعی در گذشته، حال و آینده می یابد. موزه می خواهد در جهان بحران زده، که در آن نبود بینش کافی و سردرگمی رو به افزایش است، با دیگران در این ذخایر سهیم شود. موزه داستان خود را با نسبت صحیح در قالب داستان کل بشریت و زمین آشکار می کند. روش های بقا در پرونده ها نگه داری می شوند و در زمان وقوع بحران می توان از آن ها استفاده کرد. مسئولیت پذیری؛ احترام به زندگی؛ و تحمل و بردباری ارزش های اصلی به شمار می آیند. مدیریت موزه ها به سمت بحث و مشارکت و جلب رضایت عمومی رانده شده و از نظارت و قواعد ثابت فاصله می گیرند. موزه ها خود مسئول محتوای فعالیت هایشان هستند و هدف آن ها کمک به مردم در جهت آسان تر ساختن کنترل زندگی؛ ساختن واقعیت؛ افزایش امنیت ذهنی؛ و شکل گیری هویت آن ها به عنوان یک شهروند خاص است.