در طول دویست سال گذشته، واژه سمبل یا نماد در هزاران متن معتبر علمی، هنری، فلسفی، زبان شناختی و زیبایی شناسی به ده ها معنی متفاوت و گاه حتی متضاد به کار رفته است. پاره ای از زبان شناسان، «نماد» را یکی از انواع سه گانه و اصلی نشانه دانسته اند. به گمان این اندیشمندان، هرگاه از راه قراردادی دال با مدلول یکی شود، و امکان تأویل وجود داشته باشد با نماد سر و کار داریم. نمادها بیش از انواع دیگر نشانه ها کاربرد اجتماعی و تربیتی دارند و تجریدی تر از انواع دیگرند. واژگان زبانی، از مهم ترین نمونه های نشانه های نمادین در ادبیات تعلیم و تربیت هستند. حتی در علومی چون ریاضی، شیمی و فیزیک به گونه های گسترده از نشانه های نمادین خاص استفاده می شود. نمادگرایی که حدود یکصد سال پیش در فرانسه پدید آمد در آغاز، واکنشی نسبت به «طبیعت گرایی» به شمار می آمد و شاخه ای از «واقع گرایی» تلقی می شد. زیرا «طبیعت گرایان» بیشتر به ظواهر و جلوه های برونی پدیده ها پرداخته و
طرح معانی ژرف، نکته های ظریف، تجلیات روانی و احساسات و عواطف انسانی را در آثار خود کم تر بکار می بردند. به همین دلیل در چشم نمادگرایان، نمایشنامه های طبیعت گرا، سخت خشن، غم انگیز، ظاهر بین و مادی جلوه می کرد.
»آرنهایم«(1) معتقد است نماد به معنای ایده ای کلی است که قابل شناخت و دسترسی برای همگان است و به این دلیل تمامی هنر را نمادین می دانند. زیرا به ما امکان می دهد تا کیفیت های همگنی چیزها را درک کنیم و به تجربه های جمعی دست یابیم. هنر گونه ای ادراکی حسی مشترک ایجاد می کند و در مورد هنرهای دیداری گونه ای اندیشه دیداری، می آفریند که ما در این نوشتار سعی داریم ارتباط دیداری (نگاه، نما، نشانه، تصویر و. . .) را در قالب روش های هنری که معطوف به ارسال پیام های تربیتی به دانش آموزان است ارائه دهیم. و بجای پرداختن به روش های سخنرانی و پند و اندرزهای کلامی که امروزه کارآیی خود را نسبتا از دست داده است به روش های هنری در ایجاد ارتباط نامرئی با مخاطبان بکوشیم. هرچند لازمه دست یافتن به این دیدگاه و اتخاذ روش های خاص آن مستلزم تغییرات ساختاری در بینش و منش و روش های تربیتی دستگاه های تعلیم و تربیت رسمی و غیر رسمی کشور است.
1) ر. ک. از نشانه های تصویری تا متن، بابک احمدی، نشر مرکز. (به نقل از کتاب نمادگرایی در ادبیات نمایشی، تألیف دکتر فرهاد ناظرزاده ی کرمانی، ص 40، جلد 1(.