جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

مادر علت بدختى من شد

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

نوشته‏اند جوانى محکوم به اعدام شد، از او خواستند اگر وصیت دارد بنویسد، گفت: وصیت ندارم، ولى بسیار مایلم در این لحظات آخر عمر مادرم را ببینم.

مادرش را آوردند، هنگام وداع مادر زبان و لب مادر را چنان گاز گرفت که مادر از شدت درد ضعف کرد، به او حمله کردند که ستمگر ظالم این چه کارى بود کردى؟

گفت: ستمگر ظالم این مادر است، این دار اعدام من بر پا شده‏ى مادر است، آن روزى که کودک بودم از همسایه یک عدد تخم‏مرغ دزدیدم مرا تشویق کرد تا شتردزد شدم، و سپس قاتل از آب درآمدم!

آرى بهشت زیر پاى مادر، و دلال و واسطه عذاب قیامت هم تا اندازه‏اى مادر است.

على علیه‏السلام پس از حضرت زهرا علیهاالسلام به بردارش عقیل که آگاه به انساب عرب بود فرمود:

انظر امرأة قد ولدتها الفحولة العرب.

براى من زنى انتخاب کن که از مادران شجاع عرب به دنیا آمده باشد.

عقیل پس از مدتى به حضرت عرضه داشت:

تزوج فاطمة الکلابیة، لیس فى العرب اشجع من آبائها.

با فاطمه کلابیه ازدواج کن، که در عرب شجاع‏تر از پدران او نیست.

حضرت او را به همسرى انتخاب کرد. نتیجه‏ى آن ازدواج چهار پسر رسید، شجاع،

با صلابت، مؤمن چون قمر بنى‏هاشم و برادرانش شد.

امیرالمؤمنین پس از شهادت مالک اشتر بر فراز منبر مسجد کوفه فرمود:

مادران را نمى‏یابم که فرزندى همانند مالک بیاورند، مالک چه مالکى؟ اگر کوه بود کوهى استوار، اگر سنگ سنگى با صلابت، مالک براى من همانند من براى پیامبر بود!