از نظر علم مسلم شده که صفات پدر و مادر، صفات ظاهرى نظیر شکل و شباهت، صفات باطنى نظیر شجاعت یا جبن و ترس، سخاوت و بخل، حسادت و رأفت چه صفات خوب، چه صفات بد به واسطهى آن ذرات و یا ژنها که در سلولهاست به اولاد منتقل مىشود و معمولاً بچه از نظر شکل و شباهت یا به پدر مىرود یا به مادر یا به هر دو ولو این که ما نتوانیم تشخیص دهیم که این بچه به پدرش رفته یا مادر، اما آن افرادى که قیافه شناس هستند به خوبى تشخیص مىدهند که این بچه شکل و شباهت این پدر و مادر را دارد، چنانچه گفته مىشود، الآن گروه خون مىتواند اثبات کند که این بچه از کدام پدرى و کدام مادر است. آن، قیافه شناسها هم مىتوانند تشخیص دهند که این بچه پدرش کیست یا مادرش کیست. از نظر صفات معنوى هم چنین است مادر حسود بچهى او هم حسود است. معمولاً پدر بخیل، بچه او نیز بخیل است. پدر و مادرى که جبن و ترس بر آنها حکمفرما باشد و آدمهاى جبون و ترسویى باشند، بچههاى آنها ترسو هستند به عکس پدر سخى و مادر سخى، پدر شجاع، مادر شجاع بچه شجاع و سخى تحویل جامعه مىدهد. اگر مادر رئوف باشد معمولاً چه او رئوف است. اگر مادر عاطفه بر او غلبه داشته باشد، معمولاً بچه او با عاطفه است چنانچه اگر پدر یا مادر قسىالقلب باشد معمولاً اولاد آنها چه دختر و چه پسر قسىالقلب مىشوند.
البته باید توجه داشت که ارادهى ما مىتواند قانون وراثت را خنثى کند. یعنى همین که حسود است، مىتواند با ارادهى خودش با مبارزه بخلش را از بین
ببرد. آنکه جبون است از راه قانون وراثت، مىتواند جبن را با اراده از بین ببرد. ارادهى انسان نظیر معلم خوب قانون وراثت را مىتواند خنثى کند.
اما بحث ما این است که باید همه و همه متوجه باشیم که قانون وراثت از نظر اسلام از نظر علم درست است. علم به ما مىگوید که ژنها در تک سلولها هستند حاصل صفات ظاهرى و باطنى پدر و مادرها هستند، علم به ما مىگوید که صفات ظاهرى پدر و مادر نظیر شکل و شباهت و صفات باطنى نظیر فضیلت و رذیلت به اولاد منتقل مىشود اسلام این را امضاء کرده است شاید آیهى شریفه اشاره به همین قانون وراثت داشته باشد که مىفرماید:
وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً(1)
این تشبیه معقول به محسوس است یعنى مىخواهد یک مطلب معقولى را براى شما نزدیک به فهم بکند. لذا در قالب یک امر حسى مىفرماید زمین آباد، زمینى که علف هرزه ندارد، زمینى که شخم زده هست، زمینى که ذاتاً براى حاصل دادن خوب است حاصل مىدهد، فراوان هم حاصل مىدهد. و اما زمین شورهزار، زمینى که علف هرزه دارد. زمینى که ذاتاً حاصل بده نیست معمولا یاً حاصل نمىدهد یا اگر هم حاصل بدهد بسیار کم است این را همه و همه مىدانند. همه مىدانند که زمین آباد حاصل خوب مىدهد. زمین شورهزار حاصل نمىدهد. قرآن مىفرماید که آقا مواظب باش مهذب باشى اگر دلت ناپاک شد زمین شورهزار است و از دل ناپاک، دیگر پاکى و فضیلت سرچشمه نمىگیرد. مواظب باش، مهذب باش، صفات خوب بر دل تو حکم فرما باشد که اگر دلت پاک شد نظیر زمین آباد و حاصل خیز یعنى خیر از تو زیاد سرچشمه مىگیرد.
این یک معنا، یک معنایش هم شاید اشاره باشد به بحث ما یعنى مادر با عفت، مادر با فضیلت، پدر شجاع، سخى با فضیلت، پدر مقدس، مادر متقى اولاد آنها متقى و با فضیلت هستند و اما پدر و مادر ناپاک، پدر و مادر غیر مهذب پدر و مادرى که مقدس نیستند، متقى نیستند مادر بى عفت معمولاً اولاد او بىعفت است، اولاد او بىتقوا است، اولاد او با فضیلت نیست بلکه
با رذالت است. روایتى از پیغمبر اکرم (ص) نقل مىکنند که فرموده است:
أنظر الى ما تضع نطفتک فان العرق دساس(2)
تو که زن مىگیرى مواظب باش چه زنى مىگیرى، مواظب باش این زن مقدس است یا نه، مواظب باش این زن با فضیلت است یا نه، این زن با عفت است یا نه، مواظب باش، در ازدواج با چه کسى ازدواج مىکنى (فان العرق دساس) براى اینکه شالوده و اصل هر چیزى کار خودش را انجام مىدهد. افرادى که معناى عرق را در لغت آوردهاند به همین ژنهایى که علماى زیستشناس مىگویند معنى کردهاند و شاید هم معناى خوبى باشد و برگشت به این روایت، معنایش اینجور مىشود که بدان، ژنها کار خود را مىکنند. بدان آن موجودات ذرهبینى که در تک سلولها هست حامل وراثتاند اینها حامل شکل و شباهت پدر و مادر هستند، اینها حامل صفات خوب پدر و مادر هستند و آن جملهاى هم که مشهور است از رسول گرامى که فرموده است:
پسر، شیره کشیدهى بابایش است: (الولد سرابیه) حدیث مزبور شاید اشاره به همین حرف است، که معنایش اینطور مىشود: این بچه، شیره کشیدهى بابا و مادرش است. اگر مادر بىفضیلت باشد معمولاً این بچه بىفضیلت است، اگر پدر بافضیلت باشد، معمولاً این بچه با فضیلت است. آیهاى که خواندم و دو روایتى که شاهد آوردم تطبیقش درست باشد یا نباشد درصددش نیستم، آنکه درصدد هستم اینکه قانون وراثت از نظر علم یک امر مسلمى است.
اسلام براى همین قانون وراثت براى تربیت اولاد شالودهریزى کرده است، یعنى براى مقدمهى تربیت قبل از آنکه بچه نطفهاش منعقد بشود دستورهایى داده است براى اینکه ما بتوانیم تربیت صحیح راجع به اولاد داشته باشیم، اول چیزى که اسلام دارد زن گرفتن و شوهر کردن است. چه زنى باید گرفت و همسر چه کسى باید شد، ازدواج چه ازدواجى باید باشد، این مقدمهاى براى تربیت است. اسلام اینجا حرف دارد خیلى هم حرف دارد یعنى اگر شما مىخواهى بچه سالم تحویل جامع بدهى، باید مواظب قانون
وراثت باشى، هم راجع به خودت هم راجع به زنت. اگر زن مىخواهد بچهى بافضیلتى تحویل جامعه بدهد اول چیزى که باید اهمیت بدهد قانون وراثت است. یعنى اول چیزى که باید اهمیت بدهد ازدواج است که با که ازدواج بکند. اسلام یک قاعدهى کلى دارد و آن قاعده کلى را هم پیامبر اکرم (ص) بارها روى منبر فرموده است این است: اذا جائکم من ترضون خلقه و دینه و امانته یخطب الیکم فزوجوه و الا تکن فتنة و فساد کبیر.(3)
روى سخن با همه است اما این روایت براى جوانى است که ازدواج نکرده، چه دختر، چه پسر. پیامبر بارها روى منبر مىفرموده اگر مىخواهى زن بگیرى یا اگر مىخواهى شوهر کنى باید دو چیز در نظر تو باشد: یکى دین، و دیگرى اخلاق. اگر دین و اخلاق داشته باشد، ازدواج کن دخترى بگیر که دین داشته باشد دخترى بگیر که پدر و مادرش اخلاق انسانیت داشته باشند. یا دختر وقتى مىخواهد شوهر کند دستور مىدهد باید پسرى را انتخاب کنى که دین داشته باشد، پسرى را انتخاب کنى که اخلاق داشته و مهذب باشد.
اگر زن اخلاق انسانیت نداشته باشد، اگر دین نداشته باشد، این ازدواج خطرناک است و مخصوصاً بچهاى که از این ازدواج پیدا مىشود خطرناک است. پیامبر اکرم (ص) روى منبر مىفرمود: ایاک و الخضراء الدمن، قیل یا رسول الله و ماخضراء الدمن قال: المرءة الحسناء فى منبت السوء:(4)
بر حذر باشید از آن گلى که در مزبله روئیده گفتند یا رسول الله، گلى که در مزبله روئیده چه گلى است؟ فرمود زن با جمال اما در خانوادهى پست ولو (المرءة الحسناء) است اما راجع به دخترها هم هست یعنى راجع به ازدواج، باید مواظب باشید کسى که در خانوادهى بىدین، در خانواده غیر مهذب، تربیت شده است، با او ازدواج نکنید.
در روایات مىخوانیم که اگر پسرى نمازخوان نباشد، اگر پدر و مادرش شرابخوار باشند، اگر پدر و مادرى گناهکار باشند اگر پسرى لاابالى در گناه باشد اگر ازدواج با او کردید، نسلتان را قطع کردهاید، یعنى در
حقیقت این دختر را به کشتن دادهاید، این پسر را در حقیقت نابود کردهاید معناى قانون وراثت هم بیشتر از این نیست و معناى کفوى که دیروز مىگفتم همین است این جمله که مىفرماید: (المرءة الحسناء فى منبت السوء) در خانوادهى پست، معناى خانوادهى پست این نیست که بعضى از ما خیال مىکنیم، کفو این نیست که بعضى از ما خیال مىکنیم، مثلاً یک تاجرى خیال مىکند کفوش، تاجرى مثل خودش یا بالاتر از خودش باشد اسلام این را قبول ندارد یا مثلاً افراد با شخصیت خیال مىکنند کفو یعنى آنکه از نظر شخصیت ظاهرى به خودشان بخورد یا بالاتر باشد این را اسلام قبول ندارد.
وقتى روایت مىگوید با غیر کفو ازدواج نکنید ما خیال مىکنیم آن کسى که فقیر است آن کسى که بینوا است آن کسى که در جامعه شخصیت ندارد، این را اسلام قبول ندارد. آن که اسلام قبول دارد این است که مىگوید: اگر یک خانوادهاى با تقوى باشند، اگر یک خانواده متدین باشند، اگر یک خانوادهاى صفات انسانى بر آنها حکمفرما باشد این خانواده با شخصیت است، این خانواده پست نیست.
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ :(5) با شخصیتترین افراد در جامعه آنهایى هستند که با تقوى باشند، ما خیال مىکنیم معناى کفو یعنى همرنگ خودمان، در مال، شخصیت این معنا غلط است معناى این که خانوادهاى پست نیست، خانوادهى با شخصیت است، یعنى خانواده با تقوا است، یعنى دختر بافضیلت است.
و اتفاقاً یک چیزى که فراموش شده، و الآن هم فراموش است و خیلى کار مىخواهد تا این فراموشى از بین برود این است که معمولاً وقتى به خواستگارى دخترها مىروند، خوب دقت مىکنند این دختر با جمال است یا نه، مخصوصاً اگر زنهاى زرنگى باشند، خیلى کارها انجام مىدهند، مىبینند این دختر قشنگ است یا نه، خوب مىبینند این دختر عرقش بو مىدهد یا نه؟ اگر زرنگ باشى این هم هست، حتى مىرسد به اینجا مىبیند نظیف است یا نه، یک زنى رفته بود خواستگارى وقتى برگشته بود گفت زیر فرش را عقب
کردم، آشغال زیر فرش بود معلوم مىشود اینها تمیز نیستند. این اندازه دقت خوب است، در نظافت دقت مىکند در اینکه با جمال است یا نه، دقت مىکند و اینکه از نظر پول آیا تمکن دارد یا نه دقت مىکند.
اما اینکه در صفات معنوى باید دقت شود این دختر حسود است یا نه؟ تا حال کمتر شده یک کسى برود خواستگارى و برگردد بعد بگوید ما تحقیق کردیم این دختر مادرش حسود است، طبق قانون وراثت این دختر حسود خواهد شد بنابراین خطر دارد پس این دختر را نگیریم.
دقت کن ببین با نماز، مسجد و روحانیت سر و کار دارد یا نه آن پسرى که سر و کارى با منبر و محراب نداشته باشد این پسر خطرناک است، خیلى هم خطرناک است. خطرها را وقتى انسان بررسى بکند، مىبیند زیر سر افرادى است که با روحانیت با منبر و محراب سر و کار ندارند. هیچ وقت شده شما ضمن بررسىهایتان که از تمکن مالى بررسى مىکنید از نظر قد و قامت بررسى مىکنید، از نظر شخصیت خانوادگى بررسى مىکنید، از نظر امثال اینها بررسى کنید، رفیقش کیست با که رفت و آمد مىکند رفیق بد اطراف او هستند یا نه که اگر افراد بد اطراف او باشند بیچاره مىشود، این نمىتواند زندارى کند، اگر رفیق بد اطراف او را گرفته باشد، ساعت 12 و 1 نصف شب به بعد مىآید خانه اگر مست نیاید خانه چنین شخصى نمىتواند زن دارى کند. این بررسى را کردهاید یا نه که پیامبر اکرم (ص) روى منبر فرمود: اذا جاءکم من ترضون خلقه و دینه فزوجوه و الا تکن فتنة و فساد کبیر اگر دنبال اخلاق و دین نرفتى بدان فتنه ایجاد مىکنى، براى خودت، فتنه ایجاد مىکنى براى دخترت یا اگر پسر بخواهد ازدواج کند براى پسرت فتنه ایجاد مىکنى آنهم «فساد کبیر» جامعه به فساد کشیده مىشود، و اگر دنبال دین نباشى، خانوده به فساد کشیده مىشود اگر دنبال اخلاق نباشى، دخترت به فساد کشیده مىشود چه بسیار سراغ داریم دخترهاى با حجاب، دخترهاى با فضیلتى که پدر و مادر زحمت کشیدهاند او را تربیت کردهاند اما این دختر رفت پیش یک شوهر بىنماز یک سال طول نکشید همین دخترى که نماز جماعتش ترک نمىشد بىنماز شد چه بسیار پسرانى که سر و کار با منبر و محراب داشتند، اما
رفتند در یک خانوادههایى که دین نداشتند یا اخلاق نداشتند، چند ماهى طول نکشید همین پسر با ارادهى قوىاش، بىدین شد، بىاخلاق شد و معلوم است که تأثیر مىگذارد، عجیب هم تأثیر مىگذارد.
اسلام مىگوید قانون وراثت درست است، اسلام مىگوید آن که من صلاح جامعه مىدانم اخلاق و دین و تقوا است. حتى اسلام مىگوید به تو بگویم اگر رفتى دنبال پول نه اخلاق، به نتیجه نخواهى رسید، یکدفعه دنبال اخلاق است، دنبال دین است، دنبال تقوا است. در حالیکه دنبال آنست و آن را اهمیت مىدهد، پول، جمال و شخصیت را هم مورد لحاظ قرار مىدهد. اما یکدفعه نه، مثل امروز ما، مثل دیروز ما اخلاق در نظر نیست، تقوا اصلاً فراموش شده است مىرود دنبال پول، مىرود دنبال جمال، مىرود دنبال شخصیت. امام صادق (ع) مىفرماید:
خدا قسم خورده که امید او را ناامید کند. چه بسیار هم دیدیم رفت دنبال شخصیت، چه بىشخصیتىها پیدا شد، رفت دنبال پول چه ورشکستگىها پیدا شد، رفت دنبال جمال چه بىعفتىها پیدا شد. جوانها، دخترها، پسرها، دنبال فضایل ظاهرى فقط نباشید، نمىگویم اصلاً نباشید، اگر دنبال فضایل ظاهرى شدید بدانید امید شما از همان راه ناامید مىشود.
اگر یک جوانى، یک پسرى براى خاطر خوشگلى یک دخترى را گرفت اما مىداند این دختر نماز نمىخواند، براى خاطر جمال یک دخترى را گرفت اما مىداند این دختر، عفتش خوب نیست. پروردگار عالم قسم خورده است که امیدش را ناامید کند. مىدانى امید را ناامید مىکند یعنى چه؟ یعنى همان جمال دختر براى تو مصیبت و وبال مىشود، به جمالش مىنازد، اختلاف در خانه جلو مىآید. به جمالش مىنازد بىمحبتى در خانه جلو مىآید و واى به آن خانهاى که در آن محبت نباشد، عقدهى عجیبى براى بچهها درست مىکند، و اگر بچه عقدهاى بشود بدبختى دیگرى دامنگیر مىشود که بعد دربارهاش صحبت مىکنم. واى به این بچه، اگر خدا رحم کند، و الا اگر دست عنایت خدا برداشته شود همین جمالش ناگهان یک بىعفتى از او سر مىزند و یک طایفهاى را سربه زیر مىکند.
نه تو را از بین مىبرد و سر به زیر مىکند تا روز قیامت، بلکه طایفهاى را سربهزیر مىکند. به شما بگویم دختر و پسر اگر فقط و فقط رفتید دنبال پول، همان جهیزیه براى شما مصیبت مىشود، همان مکنت پدر و مادر براى شما مصیبت مىشود. همان مکنت موجب زندان مىشود، اگر رفتید دنبال شخصیت فقط، با فرض که مىدانید پدر و مادر سر و کارى با نماز ندارد سر و کارى با زکات و خمس ندارد. این پدر و مادر بىشخصیت است از نظر دین. اگر رفتى براى این پسر دختر گرفتید یا دختر به این خانواده شوهر دادید، پروردگار عالم قسم خورده است امیدت را ناامید کند. حتى در روایت مىخوانیم نه فقط امیدت ناامید مىشود، در روز قیامت پس گردنى مىزنند تو را پرتاب در جهنم مىکنند و سالها باید در جهنم بسوزى، سالها باید سقوط در جهنم بکنى. این تهدید را اسلام کرده است، به تجربه هم ثابت شده.
بنابراین اسلام مىگوید براى خاطر اینکه تربیت صحیح بتوانیم بکنیم، قبل از ازدواج باید به فکر اولادمان باشیم، به فکر تربیت او باشیم. و اگر مىخواهیم به فکر تربیتش باشیم، باید مواظب باشیم با که ازدواج مىکنیم اسلام مىگوید اگر مىخواهى به جایى برسى، اگر مىخواهى خودت با سعادت شوى، اگر مىخواهى بچههایت باسعادت شوند، اگر طالب سعادت براى بچههایت هستى فقط و فقط مواظب دو چیز باش، دیگر مابقى در حاشیه باشد، شد شد، نشد نشد. و آن دو چیز یکى اخلاق است، دیگرى دین. یک روایت از امام دوم رسیده این روایت چقدر عالى است. کسى خدمت امام دوم آمد عرض کرد: یابن رسول الله مىخواهم دخترم را شوهر بدهم به که شوهر بدهم حضرت فرمود: به کسى که باتقوى باشد. بعد علت آوردند فرمودند: «ان احبها اکرمها و ان لم یحبها فلم یظلمها«(6) فرمود نمىدانى چرا مىگویم به آدم باتقوى دختر بده؟ به این خاطر که: اگر دخترت را دوست بدارد اکرامش مىکند حسابى زندارى مىکند، و اگر دوستش نداشته باشد به او ظلم نخواهد کرد، با بدى او مىسازد، با همان بىمحبتى مىسازد، محیط خانه را نمىگذارد به سردى بگراید.
راستى روایت عجیبى است یعنى مىخواهى دختر شوهر دهى براى این که دخترتان به سعادت برسد یک آدم باتقوایى را پیدا کنید، یک آدم بافضیلتى را پیدا کنید براى اینکه این آدم بافضیلت بالاخره زندارى مىکند. اما اگر اخلاق نداشته باشد، همان روزهاى اول، بىفضیلتى گل مىکند مگر مىشود کسى که فضیلت ندارد در خانه، آدم باشد. قرآن شریف مىگوید:
»قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ«(7) از کوزه همان برون تراود آنچه در اوست، کوزهى شرابى تراوش آن شراب است. اگر یک جوانى بىفضیلت باشد تراوش مىکند همان روزهاى اول اختلاف خانوادگى جلو مىآید، ممکن است 6 ماه، یکسال غریزهى جنسى نگذارد اختلاف خانوادگى جلو بیاید، اما اگر بىفضیلتى شد و بىاخلاقى شد غریزهى جنسى وقتى به خاموشى گرائید آن رذالتها دختر را بیچاره مىکند، محیط خانه زندان مىشود. مواظب باشید دختر را شوهر بدهید اما به کسى که با فضیلت باشد، ولو فقیر باشد، ولو از نظر وجههى ظاهرى وجهه نداشته باشد.
پیامبر اکرم (ص) مقید بود خرافات را از بین ببرد، بعضى اوقات پیامبر اکرم (ص) کارهایى کرده است که به حسب ظاهر، سنگین مىنماید اما وقتى که از نظر جامعهشناسى، از نظر روانشناسى، از نظر اخلاق انسانى دقت مىشود معلوم مىشود چه کارى مهمى بوده است.
1) اعراف – 58.
2) مستظرف، جلد2، ص 218.
3) بحار، جلد 103، ص 372.
4) بحار، جلد 103، ص 232.
5) حجرات – 13.
6) مکارم الاخلاق، صفحه 204.
7) اسراء – 84.