جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

فرزند یا حاصل وجود مادر

زمان مطالعه: 4 دقیقه

»قال رسول الله صلى الله علیه و آله و سلم الجنة تحت اقدام الامهات»

»میزان الحکمة، ج 10، ص 712«

کلمه ام که در قرآن و روایات به طور فراوان ذکر شده، به معناى ریشه و سرچشمه است، و به خاطر این که کودک حداقل شش ماه و حداکثر نه ماه در رحم زن است، و با تمام قوا جسم و روح خود را از مایه‏هاى وجود زن مى‏گیرد، و به طور دائم از کارگاه جسم و اعصاب و جان زن تغذیه مى‏کند، از وجود او نسبت به کودک تعبیر به ام شده است.

در حقیقت مادر اصل، ریشه و سرچشمه وجود کودک است، و کودک انعکاسى از واقعیات جسمى و روحى مادر، و میوه‏اى از آن شجره‏ى مبارکه است.

مدت اقامت نطفه در صلب پدر، بسیار اندک، ولى در رحم مادر نزدیک به دویست و هفتاد روز مهمان است.

روى این حساب تمام یا اغلب گیرندگى و اثر پذیرى او از مادر است، و به همین علت حسابى که اسلام براى مادر باز کرده براى غیر او باز نکرده است.

آثار وجودى مادر از جسم و روان، در وجود کودک ظهور مى‏کند، و طفل در اکثر اطوار و برنامه‏هاى حیاتش خودآگاه، یا ناخودآگاه بر طینت مادر مى‏طند.

دختر قبل از اینکه ازدواج کند باید توجه داشته باشد، یا به او توجه بدهند که مادر فرداست، و مادر فردا باید از امروز در غذا، رفت و آمد، معاشرت، برخورد، تربیت، ادب و ایمان دقت کند، تا موجد و مولد نسلى پاک، سالم، با ارزش و مؤدب به آداب باشد.

این جمله زیبا را که از امپراطور فرانسه ناپلئون نقل مى‏کنند در کتابى در رابطه با زن دیدم.

از او پرسیدند کدام مملکت در نزد تو ارزشش از همه ممالک بالاتر است؟ گفت کشورى که تعداد مادرانشان بیشتر باشد!

حیثیت مادر بودن باید براى زن ثابت و پابرجا بماند، و گرنه نسل خوبى بوجود نخواهد آمد.

مادر در فرهنگ اسلام باید مادر بودن خود را براى تربیت و رشد فرزندان حفظ کند.

مادر باید براى فرزندان مادرى کند، تا فرزندان از نظر فکرى و عاطفى کمبود پیدا نکند.

زن اگر خصوصیات مادرى را از دست بدهد، و خود را در عرصه‏گاه آزادى به معناى غربى بیندازد، و با هر کس و ناکسى بگوید و بخندد و بنشیند، و رفت و آمد کند، به خود و به شوهر و به فرزند، به خاطر لذائذ جسمى و مادى بى‏اعتنا باشد، مادر نیست، و درنده‏اى است که به جان خانواده افتاده، و گرگ خطرناکى است که شرف و کرامت و عفت و پاکى خانواده را به باد خواهد داد.

مادر براى تحویل دادن فرزندى وزین، مؤدب، پاک، با صلابت، خردمند، باید داراى وجود پاک، و فکرى سالم، و اخلاقى انسانى باشد.

اشهد انک کنت نورا فى الاصلاب الشامخة و الارحام المطهرة.

قطعه‏اى از زیارت وارث است، خطاب به سرور شهیدان:

همانا در اصلاب شامخه و ارحام مطهره نور بودى، نورى که از مقامى شامخ، و جایگاهى پاک طلوع کرد، و جهانى را به نور علم و عدل و حکمت و رهبرى صحیح روشن و پس از شهادت، آخرت را روشن‏تر نمود.

در همان زیارت وجود مقدس او را به عنوان خدیجه کبرى و فاطمه‏ى زهرا علیهاالسلام مى‏خوانیم.

السلام علیک یابن فاطمة الزهراء، السلام علیک یابن خدیجة الکبرى.

اینکه رسول اسلام به جوانانى که قصد ازدواج دارند سفارش مى‏کند دختر از خانواده‏اى اصیل، متین، و دیندار بگیرید، به خاطر این است که جلوى فساد نسل گرفته شود.

دخترى که اصالت خانوادگى از دست داده، جلف و سبک، بى‏ادب و بى‏تربیت، بى‏وقار و بى‏نظم، و از همه بدتر شهوت ران و بى‏حجاب و بدحجاب، و هر ساعت با یک دوست پسر بسر مى‏برد، قابلیت ازدواج ندارد، او هدف حق را از آفرینش و خلقتش زیر پا گذاشته، شئون زن بودن و مادر بودن را از کف داده، لیاقت بوجود آوردن فرزند صالح و شایسته را ندارد، که رسول حق صلى الله علیه و آله و سلم در روایتى درباره‏ى اینان فرموده: اگر آنها در آخر زمان مار و عقرب بزایند بهتر از این است که فرزند بزایند، و چرا که در کارگاه فکر و روح و روان خود به خاطر لذت طلبى ایجاد اخلال کرده، و این کارگاه مختل از ساختن انسان سالم عاجز است.

این معنا را از زبان نوح پیغمبر بشنوید:

وَ قالَ نُوحٌ رَبِّ لا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْکافِرینَ دَیَّارا إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبادَکَ وَ لا یَلِدُوا إِلاَّ فاجِراً کَفَّارا(1)

خداوندا از این ناسپاسان و این مرد و زنى که دست از عناد و لجبازى

برنمى‏دارند، احدى را در روى زمین باقى مگذار.

همانا اگر از این ملت کسى را باقى بگذارى بندگانت را گمراه مى‏کنند، و از اینان فرزندى جز بدکار و ناسپاس بوجود نمى‏آید.

اگر در میان قوم نوح مادر فراوان بود، اگر زن با ایمان و سپاسگزار، و پاک و با ادب زیاد بود، نمى‏فرمود از اینان جز فاجر کافر بوجود نمى‏آید.

آرى اگر دختر و زن بفرموده رسول حق خضراء دمن(2) باشد، یعنى گیاه روئیده شده روى مزبله، از این گیاه نمى‏توان توقع بوجود آمدن میوه‏ى شیرین و محصول الهى و انسانى داشت.

مادر نباید در هر مجلسى گر چه مربوط به اقوام باشد شرکت کند، زیرا پاره‏اى از مجالس مجلس معصیت است و در روحیه‏ى مادر اثر مى‏گذارد و چه بسا که هویت مادر بودن را از او بگیرد.

مادر نباید به هر شکلى که میل و طبعش اقتضا مى‏کند از مواد خوراکى استفاده کند، چه بسا که غذا از منبع حلالى تهیه نشده، و از نظر آثار براى او و فرزندش زیان داشته باشد.

مادر مسائل مربوط به طهارت و نجاست را رعایت کند، و بر فرائض و واجبات و مسائل اخلاقى اصرار داشته باشد، تا کارگاه وجودش منبع نور و سبب طلوع نور شود.

چنان که از امامان معصوم ما رسیده: حضرت زهرا علیهاالسلام را اسوه خود قرار داده بودند، و از تمام شئون فکرى و روحى و اخلاقى و ایمانى آن بزرگوار پیروى مى‏کردند.

فاطمه علیهاالسلام در تمام هستى مادرى نمونه و نمونه اعلاى مادرى است، زنان ما و دختران ما باید آن حضرت را اسوه و الگوى زندگى خود قرار دهند، که مادر ریشه و

سرچشمه و اصل وجود فرزند است.

مادرانى که اخلاق اسلامى را رعایت مى‏کنند، مادرانى که از وقار و سنگینى و ادب برخوردارند، مادرانى که کانون مهر و محبت و عاطفه و عشقند، فرزندان آنها تا وقتى در رحم هستند از این خصوصیات مایه مى‏گیرند، و پس از بدنیا آمدن با نگاهى که دائم به مادر دارند، و گوشى که تا مدتى وقف صداى مادر است از مادر بدون تردید شکل مى‏گیرند.

حضرت حسین علیه‏السلام وقتى سر حر بن یزید را به دامن گرفت، حریت و آزادى او را از هوا و هوس و حاکمیت بنى‏امیه به مادرش نسبت داد:

انت حر کما سمتک أمک حرا.

تو آزادى، و این آزادى را از مادر نشانه دارى.

وقتى عمر سعد اصرار بر بیعت کردن حضرت حسین با یزیدیان ورزید، امام عدم بیعت خود و یارانش را به مادران پاکیزه و پاک دامن نسبت داد.

حجور طابت و طهرت.


1) نوح 27 ، 26.

2) وسائل، ج 20، ص 35.