قرآن مجید مىفرماید:
وَ لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضاً أَ یُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَنْ یَأْکُلَ لَحْمَ أَخیهِ مَیْتاً فَکَرِهْتُمُوه(1)
پشت سر یکدیگر بدگوئى مکنید، آیا یکى از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهى خود را بخورد؟ بىگمان آن را ناخوش و ناپسند مىدارید.
رسول حق صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
الغیبة اسرع فى دین الرجل المسلم من الاکلة فى جوفه(2)
کار غیبت در ویران کردن دین مسلمان، سریعتر از هضم لقمه در شکم اوست.
و فرمود:
ایاکم و الغیبة فان الغیبة اشد من الزنا(3)
بر شما باد به غیبت، همانا غیبت از زنا شدیدتر است.
رسول حق صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
مررت لیلة أسرى بى على قوم یخمشون وجوههم باظافیرهم فقلت یا جبرئیل من هؤلاء قال هؤلاء الذین یغتابون الناس(4)
شب معراج به قومى گذشتم که با ناخهاى خود صورتشان را مىکندند، از جبرئیل پرسیدم اینان کیستند، گفت کسانى که از مردم غیبت مىکردند.
رسول حق صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
ان الله حرم الغیبة کما حرم المال و الدم(5)
خداوند غیبت مسلمان را حرام کرده، چنانکه ضرر به مال و خونش را حرام فرموده.
امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود:
الغیبة آیة المنافق(5)
غیبت نشانه انسان منافق است.
و فرمود:
من اقبح اللؤم غیبة الاخیار(5)
از زشتترین پستىها، غیبت خوبان است.
امام هفتم علیهالسلام فرمود:
ملعون من اغتاب اخاه(6)
از رحمت خدا دور است کسى که از برادر ایمانى خود غیبت کند.
حضرت سیدالشهداء علیهالسلام به مردى که در حال غیبت بود، فرمود:
یا هذا کف عن الغیبة فانها ادام کلاب النار(7)
اى مرد خود را از غیبت حفظ کن، همانا غیبت غذاى سگان جهنم است!
آرى، هواپرست، بدعتگذار، سلطان و رهبر ستمگر، بدکارى که بدکارى او علنى است غیبت ندارد(8)
امیرالمؤمنین علیهالسلام دربارهى گناه شنیدن غیبت فرمود:
السامع للغیبة کالمغتاب(9)
شنونده غیبت مانند غیبت کننده است.
دربارهى رد غیبت و نشنیدن آن، و حفظ آبروى برادر مسلمان و خواهر دینى در روایتى از رسول خدا آمده:
من ذب عن عرض اخیه بالغیبة کان حقا على الله ان یعتقه من النار(10)
کسى که از آبروى برادر مسلمانش با جلوگیرى از غیبت غیبت کننده دفاع کند، بر خداوند است که او را از آتش جهنم آزاد کند.
بنابراین در مسئلهى طلاق آنچه که باید مطرح باشد فقط طلاق است، سخن گفتن خارج از حق و انصاف، و عدالت و کرامت، جز گناه و براى دیگران به جهنم رفتن چیزى نیست.
1) حجرات / 12.
2) وسائل، ج 12، ص 152.
3) بحار، ج 75، ص 222.
4) میزان الحکمة، ج 7، ص 333 – 332.
5) همان مدرک.
6) بحار، ج 77، ص 333.
7) بحار، ج 78، ص 117.
8) بحار، ج 75، ص 253.
9) میزان الحکمه، ج 7، ص 352.
10) میزان الحکمه، ج 7، ص 353.