خانواده ای که در آن خشونت و استبداد است خانواده ای نابسامان و محیط زندگی از دید کودک شکنجه گاه و صدمه آفرین است و ما ذیلا به مواردی از آن اشاره می کنیم:
1- بخشی از این عوارض متوجه جسم کودک است از آن جهت که ممکن است در حین اعمال خشونت ها و تنبیه ها صدماتی بر بدن کودک وارد آمده و مثلا او را کور، کر، ناقص و. . . سازد و ما در این زمینه موارد بسیاری داریم که قابل ذکرند و طبعا همه پدران و مادران و همه معلمان داستانهائی از این گونه مسائل دارند.
2- عارضه دیگری متوجه روان چنین کودکان است: این چنین اطفال افرادی می شوند منزوی و گوشه گیر، خمود و فسرده، منفی باف و خردسالان دچار حالاتی می شوند که اضطراب از نمایان ترین آنهاست و تجلی آن به صورت تر کردن بستر، مکیدن انگشت، رجعت به دوران کودکی، بی تفاوتی در برابر امور گرفتار عوارضی می شوند چون دروغ اجباری، واپس زدگی روانی بر آنان مسلط می شود که قدرت خودکاری و انرژی کار را از آنان می گیرد و حالاتی چون دوروئی و نفاق به آنان می دهد. و بالاخره از دیگر عوارض آن جلوگیری از رشد روان، عدم پای بندی به منطق و استدلال، منفی بازی، لجبازی و. . . است.
3- در جنبه عاطفی اینگونه کودکان افرادی می شوند ترسو، وسواسی، دچار عقده حقارت، دچار وازدگی و محرومیت، کینه خواه، در آتش قهر و غضب مداوم، خواستار اعمال خشونت، در مواردی خجول و کمرو، گرفتار زورگوئی و
عکس العمل آنها در برابر محیط خانوادگی پرسلطه و نفوذ است، خواستار انتقام، بدون گذشت، گاهی دچار سرخوردگی عاطفی و در حال گریه که دل شان شکسته است.
4- در جنبه اجتماعی اینگونه افراد جسورند و گستاخ، که ماده طغیان و عصیانگری، به افراد اجتماع احساس خصومت دارند، احساس تعهد و مسئولیت، روح همکاری و مسئولیت در آنان ضعیف است. در انجام کار و وظیفه بیحالند و غیرفعال گاهی دچار حالت تسلیم و رضا یا نافرمانی عمدی و مقاومت و زمانی هم حالت تهاجمی، به دیگران زور می گویند و نسبت به آنان اذیت روا می دارند.
5- در جنبه لغزش و جرم باید گفت محیط نابسامان و توأم با خشونت محیطی جرم ساز و گریزدهنده است. برخی از کودکان مخصوصا آنها که بال و پری درآورده و به سن نوجوانی رسیده اند عطای والدین را به لقای شان می بخشند، و از محیط خانواده می گریزند و اینکه به چه کسانی پناه می برند خود عنوان بحثی دیگر است.
اغلب این گونه کودکان بزهکارند و لغزش دارند. براساس تحقیقی 24 درصد از بزهکاری ها ثمره تربیت غلط یا خشن است و اغلب مجرمان از ملاطفت در دوران کودکی محروم مانده اند. اصولا قهر و خشونت والدین کودکان را از مسیر عادی منحرف می سازد، آنها را به ادامه راه و روشی وامی دارد که فرجام آن یا توسری خوری است یا خشونت و عصیان.