جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

عشق سازش کارانه و عشق مقتدرانه

زمان مطالعه: 3 دقیقه

والدینی که علاقه به خواندن کتاب های ویژه تربیت کودکان دارند، والدینی علاقه مند، وظیفه شناس و متعهد هستند. اما با این که آنها نسبت به فرزندان شان حسن نیت دارند، به معنای این نیست که شیوه تربیتی آنها خالی از نقص و اشکال است.

این والدین به فرزندان شان عشق می ورزند، اما هر عشقی بازدهی مثبتی ندارد. درست مانند تربیت نادرست، عشق نادرست نیز وجود دارد. متأسفانه بسیاری از والدین وظیفه شناس به فرزندان خود عمیقاً و به همان اندازه به طور نادرستی عشق می ورزند. شیوه ی تربیت آنها نیز درست به مانند عشق ورزی آنها، به جای آن که مقتدرانه باشد، سازش کارانه است.

عشق ورزی ضعیف، آسان گیرانه، مسامحه گرانه و سازش کارانه است. والدینی که عشق ورزی آنها از نوع سازش کارانه است، غالباً انتظارات زیادی از خود داشته و از فرزندان شان انتظار اندکی دارند. به طور مثال آنها می خواهند فرزندان شان نمرات خوبی در مدرسه به دست آورند، و برای آن

که کسب این نمرات را تضمین کنند، هر روز ساعت ها کنار فرزندان شان می نشینند و در انجام تکالیف درسی به آنها کمک می کنند. آنها نمی دانند که با این کار بیش از آن که به فرزندان شان کمک کنند به آنها آسیب می رسانند. والدین دارای عشق سازش کارانه از ناراحت کردن فرزندان و شنیدن داد و فریاد آنها هراس دارند و می ترسند که فرزندان شان به آنها بگویند «تو من را دوست نداری» یا «من از تو متنفرم.«

از سوی دیگر عشق مقتدرانه، به فرزندان قدرت می بخشد، اگرچه ممکن است آنها این نوع عشق ورزی را دوست نداشته باشند. والدینی که دارای عشق مقتدرانه هستند به خوبی می دانند که فرزندان شان بایستی چیزهای خاصی را یاد بگیرند و برای این کار لازم است که تا حدی خودشان به تنهایی با مشکلات روبه رو شوند، اشتباه کنند و از اشتباهات خود درس بگیرند. عشق مقتدرانه اگرچه وظیفه خود را حمایت از فرزندان خود می داند اما در مواجهه ی فرزندان با سختی، به طور کامل از آنها حمایت نمی کند.

عشق مقتدرانه به فرزند کمک می کند که روی پای خود بایستد. اما در عشق سازش کارانه فرزند روی پاهای والدینش می ایستد. در عشق مقتدرانه فرزندان گوش به فرمان والدین دارند، در عشق سازش کارانه این والدین هستند که به فرمان فرزندان شان عمل می کنند. در عشق مقتدرانه فرزندان با عواقب بدرفتاری های خود روبه رو می شوند. در عشق سازش کارانه والدین عواقب بدرفتاری های فرزندان شان را متحمل می شوند. عشق مقتدرانه حمایت گر است اما فرزندان را ملزم می سازد که خودشان برای موفقیت خود مبارزه کنند. در عشق سازش کارانه والدین به جای فرزندان بار مبارزه با سختی ها را بر دوش می کشند.

اجازه دهید که در این جا به ارائه نمونه ای از یک عشق مقتدرانه بپردازم: مادر من دارای مدرک دکترا در رشته زیست شناسی گیاهان بود. او زن بسیار باهوشی بود و ریاضیات هم به خوبی بلد بود. یک روز، زمانی که من کلاس

پنجم بودم، نزد مادرم آمدم و از سختی تکالیف درس ریاضی ام شکایت کردم و به او گفتم که انجام این تکالیف تا چه اندازه دشوار است. او نگاهی به کتاب من کرد و گفت که درست همان موضوعاتی است که او یک روز آنها را می خوانده است. سپس کتاب را به دست من داد و گفت: «من در زمان خودم قادر به حل این مسایل بودم و اطمینان دارم که تو هم می توانی.«

و من به حالت اعتراض به او گفتم: «اما من نیم ساعت است که درگیر حل آنها هستم و هنوز نتوانسته آنها را حل کنم.«

مادرم در پاسخ گفت: «شکایت خود را جای بدی آورده ای. من خودم پنج سال است که روی برخی مسایل کار می کنم و هنوز موفق به حل آنها نشده ام، اما آن قدر تلاش می کنم تا در نهایت موفق شوم.«

من در آن لحظه گمان می کردم که از سوی مادرم به صورت بی رحمانه ای طرد شده ام. به همین دلیل نسبت به او احساس تنفر می کردم. یادم می آید که در آن لحظه زیر لب به او گفتم: «تو حتی اهمیت هم نمی دهی.» در واقع حمایت مادرم از من به این صورت نبود که در انجام هر کاری به من کمک کند. در مواردی مثل تکالیف ریاضی، مادرم مرا وادار می کرد که با سختی هایی که باور داشت قادر به حل آنها هستم، روبه رو شوم. او به توانایی های من اعتماد داشت، و فقط لازم بود که خودم نیز به توانایی های خودم واقف شوم.

شما قادر نخواهید بود که تنها با گفتن «فرزند عزیزم من مطمئن هستم که تو می توانی» او را به بهترین نحو رشد و پرورش دهید؛ شما باید کاری کنید که او موفق به کشف توانایی هایش شود و این نیازمند آن است که او به حد کافی با سختی های جوانب مختلف زندگی خودش روبه رو شود. بنابراین وظیفه شما این است که به هنگام رویارویی فرزندتان با مشکلات از او حمایت کنید و نه این که خودتان مشکلات او را حل کنید. در حقیقت تنها عشق مقتدرانه یا به قولی عشق سخت گیرانه یا هر اسمی که می خواهید روی آن بگذارید، عشق واقعی است.