وقتی به آداب و سنن، و اعتقادات مختلف دینی، فرهنگی و اجتماعی بشر در طول تاریخ بنگریم، مشاهده می کنیم که مظاهر طبیعت از جمله آب، زمین، کوه ها، رودها، انواع گیاهان مختلف، خورشید، ماه و ستارگان و بسیاری از جانوران از دیرباز برای انسان مورد احترام و مقدس بوده اند؛ با زندگی او عجین شده اند؛ و نقش بسیار مهمی در حیات او داشته اند. درخت، نمونه ای بارز از مظاهر
طبیعت است که در بسیاری از فرهنگ ها و مذاهب مورد تقدیس قرار گرفته است. در طب سنتی نقاط مختلف جهان به طبیعت رجوع شده و دوای درد ها در طبیعت جست و جو یافت شده اند. بقراط حکیم می گوید: «معالجه باید با درمان های طبیعی باشد، نه پزشکی«. طب سنتی آیروودا باور دارد که جسم در ارتباط و هماهنگی با نظام هستی وطبیعت است و انسان، دوای همه ی درد ها و بیماری های خود را می تواند در طبیعت بیابد.
مردم عهد باستان، طبیعت را مقدس می شمردند و مورد تکریم قرار می دادند؛ پیوستگی خود را با آن می دیدند و اثرات شفابخش بی شمار آن را بر انواع ناخوشی های جسمی و روحی خود مورد استفاده قرار می دادند و محترم می شمردند. آن ها در معابد و اماکن مذهبی و مقدس به درمان دردهای خود با انواع مظاهر طبیعی از جمله نور، آب، خاک، انواع گیاهان و گل ها و حتی رنگ های گوناگون موجود در طبیعت می پرداختند. افسانه ها حکایت می کنند که در 6000 سال پیش مردم در باغ های معلق بابل، با استفاده از رنگ های متنوع انواع گیاهان بی شمار آن جا، رنگ درمانی می کردند و بیماری های خود را مداوا می نمودند.
همه ی این ها نشان دهنده ی نیاز همیشگی بشر به طبیعت و پدیده های طبیعی است. بشر همواره درمان خود را در طبیعت جست و جو می کرده است. از نور خورشید که منبع عمده ی انرژی است و اشعه ی آن حیات بخش است؛ از آب که دیدن آن و شنیدن صدایش روح را جلا می دهد و خواص درمانی بی شمار دارد؛ از هوا
که حیات، لحظه ای بدون آن ممکن نیست؛ از خاک و از انرژی مغناطیسی اش؛ و بالاخره از انواع گیاهان و جانوران که منابع بی بدیل و ارزشمند دارویی بوده اند. انواع روش گیاه درمانی، آب درمانی، خاک درمانی، گل درمانی، نور درمانی و رنگ درمانی و…، از بقایای طب سنتی و کهن طبیعی هستند که بعدها داروهای مصنوعی و شیمیایی جایگزین آن ها شدند.
ادوارد او. ویلسون، زیست شناس از دانشگاه هاروارد، که جایزه ی پولیتزر را دریافت کرده است، می گوید:
»تنها در آخرین لحظه ی تاریخ بشر است که این پندار باطل به وجود آمده که انسان می تواند به دور از طبیعت و جهان زیست نماید؛ بدون اتکا به آن پیشرفت کند و به شکوفایی و تعالی برسد«.