شاید برای عده ای از اولیا و مربیان و حتی مسئولان تعلیم و تربیت کشور این سؤال مطرح شود که با توجه به نوآوری عصر جدید و ظهور فن آوری های نوین در عرصه ی آموزش، و اطلاع رسانی و جاذبه های خیره کننده ی رسانه های آموزشی جدید، چه نیازی به طرح توسعه ی موزه ها و بازگشت به آثار گذشتگان می باشد؟ آیا بهتر نیست که دانش آموزان به جای آن که توجه و انرژی خود را صرف آشنایی با میراث باستانی و دستاوردهای دوران های گذشته کنند، این انرژی و کنجکاوی را در ساختن آینده و آنچه که پیش روی خود دارند صرف کنند؟ آیا بهتر نیست آموزش و پرورش به جای راه اندازی و بازسازی این گونه مراکز به توسعه ی فن آوری های نوین رایانه ای؛ ترویج مدارس مجازی؛ و نهادینه کردن سیستم ICT بپردازد؟ قطعا پاسخ به این سؤالات مثبت است و هیچ تردیدی نیست که برای تربیت شهروندان امروز، مطابق معیارها و ترازهای جهانی باید از آخرین دستاوردهای علمی و فن آوری های نوین استفاده کرد؛ اما بلافاصله
باید تأکید کرد که بدون توجه به تاریخچه ی علم، پیشینه ی چگونگی شکل گیری تمدن ها و بدون آگاهی از فرآیند پدیدایی اختراعات و اکتشافات بشر در گذشته نمی توان در ساختن آینده و خلق نوآوری های عصر حاضر مشارکت فعال نمود.
به همین سبب تصور می شود که کارکرد موزه ها صرفا در حد حفظ آثار تاریخی کشورها آن هم به شکل ایستا، و انباشتی از دستاوردهای متروکه به کار می رود و یا نهایتا برای بالیدن و افتخار کردن نسل جدید به آن چه که نسل های پیشین آن کشور انجام داده اند محدود می شود؛ اما این نوع نگرش به کارکرد موزه ها، نشان دهنده ی ضعف فرهنگی و آموزشی نسبت به جایگاه واقعی این مراکز است. برای اثبات این ادعا کافی است به سایت های اینترنتی موزه های کشورهای پیشرفته و صنعتی مراجعه شود و نحوه ی کاربری آموزشی- تربیتی این موزه ها با آن چه که در کشور خودمان می گذرد مقایسه گردد. و آن گاه به خوبی می توان فاصله ها، کاستی ها و کژفهمی های رایج در باره ی کارکرد تربیتی موزه ها را حدس زد. در حقیقت، تقویت و توسعه ی فرهنگ بازدید از موزه ها و ایجاد نگرش مثبت به این مراکز در میان خانواده ها و مدارس موجب می شود که نسل جدید با مشاهده ی فعال و خلاق آثار گذشتگان ونحوه ی شکل گیری تمدن ها و مقایسه و تحلیل عملکرد نسل قدیم، آینده ی خویش را با استفاده از تجربه های گذشته بهتر و درست تر شکل دهد.
مشاهده ی تفکر برانگیز ابزار و وسایل شگفت انگیزی که نسل های بشری در ده ها قرن پیش تولید کرده اند و مطالعه و تأمل پیرامون چگونگی تکوین مراحل پیشرفت علم، هنر و فرهنگ در طی هزاران سال از تاریخ تمدن، پرسش های زیادی را در ذهن دانش آموزان ایجاد می کند. این که: چرا در پاره ای از موارد، بشر گذشته به مراتب پیشرفته تر از بشر کنونی بوده است؟ چگونه است که آثار به جا مانده از هزاران سال پیش به رغم نبودن ابزارهای فنی و فن آوری های نوین از
نظر استحکام، دقت، ظرافت، محاسبات فنی و مهندسی، و لطافت های هنری بسی جلوتر از آثار بشر کنونی است؟ چگونه است که روش های درمان بیماری و پیش گیری از بیماری در تمدن های باستان با توجه به اسناد به جا مانده، با آخرین یافته های پزشکی امروز برابری می کند؟ چگونه است که معماری روم باستان، آثار فلسفی یونان باستان، حکمت ها و آیین های چین باستان، اهرام ثلاثه ی مصر باستان، و هنر، حکمت و صنعت ایران باستان موجب شگفتی و حیرت بشر امروز شده است؟
در واقع، جایگاه و نقش موزه ها در مطالعه ی آثار گذشتگان برای مشاهده ی آن چه که بوده است، نیست؛ بلکه تحلیل چرایی و چگونگی پدید آمدن و آگاهی از سیر تحول آفریده های بشر نیز می باشد. افزون بر آن، موزه به معنای وسیع آن فقط محدود به نمایش درآوردن آثار گذشته نیست؛ بلکه آن گونه که در کشورهای پیشرفته رایج است، موزه های علمی و صنعتی مهم ترین و جدیدترین یافته ها و دستاوردهای خود را در عصر جدید نیز به نمایش می گذارند.
بحث راه اندازی «شهرک های علمی» و «خانه های علم«، شکل دیگری از توسعه ی جایگاه آموزشی موزه هاست. به نمایش گذاشتن نوآوری های علمی معاصر در شاخه های مختلف زیست شناسی، انسان شناسی، کیهان شناسی، علوم ژنتیکی، عصب شناسی و صدها مقوله ی دیگر می تواند دانش آموزان را سرشار از شگفتی و حیرت کند و آن ها را در طرح سؤالات سازنده تشویق کند. بحث انرژی اتمی، ذخایر زیرزمینی، شگفتی های عمق اقیانوس ها و پدیده های حیرت آور آن سوی کهکشان ها، راز و رمز خلقت عالم هستی و. . . هر یک به تنهایی می تواند ذهن و فکر دانش آموزان را به کشف و شهود دائمی وادار سازد. البته کیفیت طراحی این گونه مراکز در ارائه ی پدیده های علمی، فنی، صنعتی و هنری، و شیوه های طرح موضوع به نحوی که بازدید کنندگان را به تفکر و تخیل بالنده
ترغیب سازد، نکته ی مهمی است که باید کارشناسان و متخصصان در حوزه ی برنامه ریزی آموزشی موزه ها به آن توجه کند.
اگر بتوان به فرهنگ و هنر استفاده از موزه ها آن گونه که بیان شد دست یافت، آن گاه می توان با اطمینان خاطر، اهمیت «آموزش موزه ای» را فراتر، عمیق تر، سازنده تر و خلاق تر از آموزش های مدرسه ای تلقی کرد؛ تا آن جا که «آموزش مدرسه ای» مقدمه و زمینه ای برای «آموزش موزه ای» خواهد بود.
بر این اساس، آموزش موزه ای مکمل آموزه های مدرسه خواهد بود و شکل عینی و وجهه ی پژوهشی و عملی یادگیری های نظری و اندوخته های ذهنی را می توان در برنامه های آموزشی و تربیتی موزه ها تحقق داد.
به عبارت دیگر، در شرایطی که آموزش های موزه ای به شکل نظام دار و هدفمند مرتبط با نظام آموزشی و سلسله مراتب عمودی و افقی مطالب درسی تنظیم شده باشد، می توان آن چه، را که در کتاب های درسی در قالب موضوعاتی چون: فیزیک، شیمی، زیست، ریاضی و حتی موضوعات مربوط به علوم رفتاری به دانش آموزان تدریس می شود، به عنوان تجسم عینی آموزه های مدرسه ای تلقی کرد.
ایجاد فرهنگ پژوهش و پرسشگری که نیروی محرکه ی پیشرفت انسان ها در تولید و باروری دانش نوین است، ریشه در نوع آموزش، شیوه های کسب تجربه و چگونه مشاهده ی پدیده های عالم هستی دارد. موزه ها، خانه های علم و شهرک های علمی- صنعتی می تواند بهترین زمینه را برای ایجاد چنین فرهنگی ایجاد کند؛ مشروط به آنکه راه و روش «درست دیدن«، «درست فکر کردن«، «درست شنیدن» و «درست حس کردن» را به دانش آموزان آموزش دهیم.
»طی سال های اخیر حوزه ی فعالیت موزه ها و نگارخانه ها از هر نوع و اندازه، بسیار گسترده شده است. امروزه بسیاری از موزه ها مکانی مهیج، زنده و
فعال اند و در آن ها از خانواده ها و دانش آموزان، بزرگ سالان و افراد نیازمند به گرمی استقبال می شود.
آموزش، عنصر جدایی ناپذیر یک موزه ی موفق، پیشرو و بی نقص است. خدمات آموزشی موزه ها هرگز به این اندازه گسترده نبوده است؛ زیرا از طریق برپایی نمایشگاه های مشارکتی؛ همکاری با گروه های خاص؛ فراهم آوردن امکان یادگیری فعال برای همه ی گروه های سنی؛ و تدوین برنامه ی آموزشی کشوری راه های جدیدی برای جذب مخاطب یافته اند و در نتیجه نقش آموزشی موزه غنی تر شده است.
کارکنان موزه چه طور باید تصمیمات لازم را اتخاذ کنند؟ کدام یک از موضوعات آموزشی را برای ارائه در موزه انتخاب نمایند؟ کادر آموزشی و مدیران موزه چگونه می توانند با همکاری هم و به بهترین نحو از منابع غالبا محدود استفاده کنند؟ چگونه می توان به نیازهای کلیه ی مخاطبان موجود و مخاطبان بالقوه ی موزه پاسخ گفت؟ آموزش در موزه را چگونه می توان ارزیابی کرده و توسعه بخشید«(1)«.
1) ر. ک: «شیوه نامه ی تدوین برنامه ی آموزشی برای یک موزه«؛ دبیرخانه ی دفتر اجرایی موزه ها؛ سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی؛ ترجمه ی ژیلا عبدالله پور.