پیش از تلاش بچه برای ترمیم دوستی اش، شناسایی آنچه آزارش می دهد مفید و رهگشاست. آیا دوستش خیلی سر به سر او می گذارد؟ آیا نوع خاصی از اذیت برایش غیر قابل تحمل است؟ آیا شیوه ی برخورد یک دوست در میان جمع او را آزار می دهد؟ آیا کار خاصی از جانب دوستش اسباب ناراحتی او را فراهم کرده است؟ (مثلا گفتگو در مورد مسایل شخصی او با فردی دیگر) به هر حال به جای این که موضوع را یک نارضایتی کلی تلقی کنید و به طور مثال بگویید: «دوستش اخیرا او را دست می اندازد.» کانون درد و رنج را به طور کامل بررسی نمایید.
فکر کردن درباره ی شیوه های مختلف حل و فصل اختلافات: در بعضی موارد می توانیم بچه را ترغیب کنیم به روش های عملی حل اختلاف فکر کند. برای مثال: «می توانی درباره ی این رنجش و ناراحتی با دوستت گفتگو کنی و از او بپرسی چرا این کار را انجام می دهد و آیا می داند که با این کار اسباب تکدر خاطر تو را فراهم کرده است؟» آنگاه احساسات دو دوست باید مورد توجه و بررسی قرار گیرد.
– فکر کردن و توجه کردن به نتایج اعمال. آیا او دوستش را تحریک می کند؟ آیا می تواند راهی برای جلوگیری از رفتار آزار دهنده دوستش بیابد؟ آیا می تواند رفتار او را تغییر دهد.
– ارزیابی راهکارها. بچه با یافتن شیوه های حل و فصل اختلافات، قوت قلب پیدا می کند. اگر تلاش او هیچ تأثیر مثبتی نداشت، یا باید به شیوه های جدید حل و فصل مسایل متوسل شود و یا به دوستی اش پایان دهد.
وقتی ما معیارهای دوستی واقعی را به فرزندمان خاطر نشان می کنیم، در واقع به او یادآور می شویم که از قدر و منزلت بسیار بالایی برخوردار است و نباید هیچ رفتار نامطلوبی را از جانب کسی بپذیرد؛ توانایی اش برای ارزیابی دوستی ها اعتماد به نفس او را تقویت می کند.