بحث ما دربارهى تربیت اولاد بود عرض کردم این بحث مقدمهاى دارد و فصلهایى، فصل سوم بحث ما دربارهى انعقاد نطفه است وقتى که نطفه از پدر به رحم مادر منتقل مىشود این فصل داراى 3 بخش است، در هر سه بخش باید یک صحبت تفصیلى داشته باشیم. چونکه بحث حساس است باید گفت از مهمترین فصلها مىباشد.
یک بخش راجع به توجه الى الله تبارک و تعالى است از نظر روایات. ما بایستى در آن وقت توجه به خدا داشته باشیم لذا دستور داده شده است نماز بخوانید بعد از نماز دعا کنید که پروردگار عالم نسل شما را مبارک کند، دستور داده شده که در آن وقت متذکر خدا باشید هم از نظر دل و هم از نظر زبان و حتماً باید بسم الله الرحمن الرحیم گفته شود و حتى در روایات مىخوانیم اگر بسم الله الرحمن الرحیم گفته نشود، شیطان شریک مىشود چیزى که باید به آن توجه داشته باشیم قضیهى شرکت شیطان است در روایات، ولدالزنا، ولدحیض، کسى که از حرام و لقمهى حرام نطفهاش منعقد شده که عوام مىگویند لقمه حرام با شریک شیطان پهلوى یکدیگر گذاشته شدهاند همانگونه که ولدالزنا و ولد حیض مىتوانند رستگار شوند، اما رستگاریشان مشکل است لقمه حرام هم مىتواند رستگار شود ولى بسیار مشکل است چنانچه آن کسى که شریک شیطان هم باشد، رستگارى او مشکل است و در روایات مىخوانیم حجاج بن یوسف ثقفى شریک شیطان است. در بعضى از روایات مىخوانیم برخى از اشقیاء، ولد حیض هستند. همه مىدانید که با زن در حال عادت
زنانگى هم بستر شدن حرام است و نه تنها حرام بلکه کفاره هم دارد اگر روزهاى اول باشد باید هجده نخود طلا کفاره بدهد و اگر روزهاى وسط باشد 9 نخود و اگر روزهاى آخر باشد باید 5 / 4 نخود طلا کفاره بدهد و اگر نطفه منعقد شد، نظیر ولدالزنا ممکن است رستگار شود اما رستگارى او مشکل است و قرآن شریف هم راجع به شریک شیطان صحبت دارد. در سورهى اسرى مىفرماید:
»وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِکَ وَ أَجْلِبْ عَلَیْهِمْ بِخَیْلِکَ وَ رَجِلِکَ وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ وَ عِدْهُمْ وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلاَّ غُرُوراً«:(1)
مىفرماید کار شیطان همین است که از راه صدایش شما را به جهنم مىبرد یعنى از راه غنا و موسیقى، ظاهر امر، امر تکوینى است نه امر تشریعى و معناى امر تکوینى این است که یکى از کارهاى این دشمن آشکار شیطان لعین، این است که با صدایش مردم را جهنمى مىکند یعنى با موسیقىها بعضى اوقات هم با لشکرهایش، لشکر سواره و پیادهاش، لشکر پیاده یعنى دوست نادان، دوست نادان باعث جهنمى شدن انسان مىشود و بالاخره یکى دیگر از راههاى شیطان این است که با لشکر سواره افراد را و با لشکر پیاده یعنى افراد نادان انسان را جهنمى مىکند یکى دیگر از کارهایش هم این است که شریک در مال شما مىشود یعنى وا مىدارد به گرفتن ربا، تقلب در معامله، حقهبازى، گرانفروشى، غش در معامله و بالاخره از راه حرام وارد و شریک در مال شما مىشود، یکى هم شریک در اولاد شما مىشود معنى شریک در اولاد را هر کس چیزى گفته است ولى آنچه به نظر مىرسد همین است که انسان در آنوقت توجه خدا نداشته باشد «بسم الله» نگوید و نه تنها بى توجه به الله است بلکه مرد با فکر زن نامحرم با زنش هم بستر مىشود یا زن با فکر مرد نامحرم با شوهر هم بستر مىشود، این فکر شیطانى روى بچه اثر مىگذارد و این بچه مىشود شریک شیطان مانند ولدالزنا که رستگاریش کارى است مشکل رستگارى این بچه هم کارى است مشکل.
این که در روایات مىخوانیم در آن وقت «بسم الله» بگو، اعوذ بالله بگو و
با دعا و راز و نیاز و توجه به خدا در این کار وارد بشو و قبل از این عمل نماز بخوان همه و همه براى خاطر این است که یک دفعه شیطان وسوسه نکند و فکر شما را منحرف ننماید، اگر فکر منحرف شد، تخیلات و وسوسههاى زشت جلو آمد اثر عجیبى روى این بچه دارد. در قضاوتهاى حضرت امیر (ع) مىخوانیم یک زنى بچه به دنیا آورد و این بچه سیاه چهره شد در صورتى که پدر و مادرش هر دو سفید چهره بودند مرد ادعا کرد که این بچه از من نیست و کم کم کار به دادگاه امیرمؤمنان (ع) رسید امام (ع) از نحوهى صحبت کردن ظاهرى زن دیدند او عفیفه است بعد از صحبتها حکم نمودند که این بچه مال مرد است و فرمودند آیا در آن اتاق که انعقاد نطفه انجام شد عکس سیاهى وجود نداشته؟ گفتند چرا. امام (ع) فرمودند: در هنگام انعقاد نطفه توجه مرد یا زن که به آن عکس بوده است این توجه روى نطفه اثر گذاشته و پسر شما را سیاه چهره کرده است.(2)
همان توجه به عکس سیاه چهره اثر گذاشت روى بچه چه رسد که العیاذ بالله مرد با تخیل زن دیگر با زنش هم بستر بشود یا زنى به تخیل و وسوسه شیطانى با شوهرش هم بستر شود. اگر در آنوقت انعقاد نطفه شود فوقالعاده خطرناک است و معناى شریک شیطان هم همین است.
حجاج بن یوسف ثقفى را که در روایات مىخوانیم شریک شیطان است از تاریخ فهمیده مىشود همین بوده است براى این که مادر حجاج بن یوسف ثقفى یک زن عیاش بوده این زن عاشق نذر بن حجاج بوده است، نذر یک جوان با جمال مشهورى بوده و در تاریخ مىخوانیم وقتى عمر رد مىشد دید که این زن در حال شعر خوانى است و عمر درک کرد که این زن عاشق نذر است و مىگوید کجاست نذر بن حجاج که ما به او دسترسى پیدا کنیم و عمر هم به محض اطلاع، نذر بن حجاج را خواسته و سرش را تراشیده و او را تبعید نمود و این زن از نظر تاریخ این طور بوده وقتى که شوهرش یعنى یوسف با او هم بستر شده این زن ظاهراً به فکر نذر بن حجاج بوده است و آن فکر روى این بچه اثر گذاشت و بچه شد حجاج. و در تاریخ آدمى، به این جنایتکارى کم داریم
هر چند در جنگ جهانى اول و دوم نظیر داشته و هم اکنون آمریکا و صدام مثل حجاج هستند ولى کم است افرادى این چنین، حتى در میان بنىامیه یکى فوقالعاده جانى بوده آن هم «متوکل«.
حجاج به خاطر حفظ خلافت – عبدالملک مروان 120 هزار نفر از شیعیان را کشت.
روزى حجاج در کوچه مىرفت آدم غریبى دید شخصى در حال رفتن است و عدهاى دور او را گرفتهاند پرسید این کیست؟ حجاج برگشت و گفت من آن هستم که 120 هزار نفر از شیعیان على را به جرم شیعه بودن سر بریدم! 60 هزار نفر در زندان او زندانى بوده و تا وقتى که مرگ آنها رسید در زندانش بودند.
این مرد نانجیب در وسط بیابان، زندانى بى سقف تهیه کرده بود مردم را در این زندان، زندانى مىنمود روزى یک دانه نان به اینها مىداد که یک ثلثش خاکستر بود و دو ثلثش جو. معمولاً زندانیها مىمردند و اجازهى بردنشان داده نمىشد مردهها مىگندیدند و بویشان از این زندان بلند بود و کسى نبود به فریاد آنها برسد و این کار کوچکش بوده است.
بعضى اوقات انسان به اندازهاى پست مىشود که براى خاطر دیگران جهنمى مىشود. مواظب باشید براى خود جهنمى نشوید و مواظب باشید براى دیگران هم جهنم نروید. حجاج بن یوسف ثقفى براى عبدالملک مروان اینگونه در کوفه جنایت کرد تا به درک واصل شد. و آخرین کسى را که کشت سعید بن جبیر این صحابى بزرگ رسول خدا (ص) بود.
امام صادق (ع) به زراره مىفرمایند این جنایات حجاج به خاطر شریک شیطان بود، به خاطر آن مادر عیاش لا ابالیش بود.
این بخش اول بحث اهمیت دارد و کتابها هم در این باره نوشته شده علامه مجلسى علیه الرحمه کتاب حلیة المتقین را در این مورد نوشته و کتاب خوبى است و سفارش مىکنم جوانها این کتاب را مطالعه کنند که فصل مفصلى راجع به شب ازدواج و وقت انعقاد نطفه از نظر روایات دارد و حرفهاى خوبى هم هست. خلاصهى حرف این شد براى اینکه بتوانیم اولاد صالح تحویل
جامعه بدهیم در وقت آمیزش باید هم زن و هم مرد مواظب باشند که تخیل شیطانى نداشته باشند و توجه به الله تبارک و تعالى داشته باشند مخصوصاً مواظب «بسم الله» باشند.
بخش دوم
غذاى حلال و حرام است، غذاى حلال در آن وقت تأثیر عجیبى روى بچه دارد چنانچه غذاى حرام در شقاوت اولاد تأثیر عجیبى دارد دربارهى حضرت زهرا (س) همه مىدانید که بنا شد نور زهرا منتقل شود به حضرت خدیجه (ع) لذا دستور داده شد که حضرت رسول از مردم کناره گیرد (روى این نکات باید توجه داشته باشیم) پیامبر از مردم منعزل گشت و چهل شبانه روز به کوه حرا رفت دستور داده شد خدیجه کبرى هم منعزل از مردم در خانه به عبادت بپردازد و کسى را به خانه راه ندهد، چهل شبانه روز تمام شد جبرئیل آمد که برو خانه پیامبر آمد در زد خدیجه گفت چه کسى در مىزند درى که هیچ کس جز رسول الله حق کوبیدنش را ندارد پیامبر فرمودند من هستم پیامبر وارد شد جبرئیل غذاى بهشتى آورد و دستور داد احدى جز رسول الله و خدیجه کسى دیگر از آن غذا نخورد و بعد دستور داده شد که نور زهرا (ع) به خدیجه منتقل شود، و خدیجه مىگوید پیامبر از رختخواب من بیرون رفت و من نور حضرت زهرا را در خود احساس کردم. از این جملهى تاریخى استفاده مىکنیم که غذاى حلال و حرام تأثیر فوقالعادهاى دارد. اگر غذا حرام باشد این بچه بیچاره مىشود اگر غذا شبههناک باشد خطرناک است اما شبههى این غذا را مىشود با بسم الله و دعا و راز و نیاز رفع کرد. اما غذاى حرام را هیچ کارى نمىشود کرد و واى بر آن بچهاى که از غذاى حرام نطفهى او منعقد شود، و بدا به حال بچهاى که از پولى که در آن ربا بوده یا پولى که در آن غش در معامله کرده است به وجود بیاید غذاى حرام و حلال در روایات، مهم شمرده شده است.
1) اسراء: 64.
2) کتاب قضاوتهاى على (ع(.