جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

شرایط خاص و موردی در تشویق

زمان مطالعه: 2 دقیقه

1. تشویق در موقعیت‌های مختلف در افراد مختلف، تأثیر متفاوت دارد.

2. تشویق یک فرد در مواقع مختلف، تأثیر متفاوت دارد.

3. تشویق یک فرد باید با توجه به سوابق بالینی خانوادگی و مدرسه‌ای او صورت گیرد.

4. تشویق باید بعد از مطالعه‌ی خصوصیات روان‌شناختی کودک و تفاوت‌های درون‌فردی او صورت گیرد.

5. شخصیت و جایگاه تشویق‌کننده باید در نزد تشویق‌شونده (کودک) محترم باشد.

به طور کلی می‌توان نتیجه گرفت وقتی عوامل بیرونی بر عوامل درونی غلبه نماید و مشوق و جوایز و پاداش‌ها به سود تقویت مکانیسم‌های خودانگیخته نگردد، این احتمال وجود دارد که شرایط زیر فراهم آید:

1. امکان شرطی شدن رفتارها به وجود آید.

2. عادات، جای‌گزین صفات گردد.

3. هدف‌های فرعی و ابزاری جای‌گزین هدف‌های اصلی و معنوی شود.

4. اقدامات تقویتی، شکل تصنعی به خود گرفته و رفتار به صورت خودنمایی و تظاهر جلوه‌گر شود.

5. رفتارهای مورد انتظار، قالبی، مکانیکی و ساختگی شود.

6. خودجوشی‌ها و خودانگیختگی‌های ارتجالی و طبیعی از بین برود.

7. همکاری و تشریک مساعی به رقابت ناسالم و تخریب‌گر تبدیل شود.

8. فرد تشویق شده همشه خود را از وابسته به فرد تشویق کننده بداند.

9. اصالت و ماهیت عمل مورد تشویق از بین برود.

10. قالب رفتار بر محتوای رفتار غلبه نماید.

11. فعل‌پذیری، رکود و تکرار مکانیکی رفتار افزایش یابد.

12. انتخاب، اراده و هوشیاری در انجام عمل کاهش یابد.

13. مربی و متربی هر دو در مقابل یک‌دیگر مشروط (شرطی) گردند.

14. فریب، تظاهر، خودنمایی و ریاکاری افزایش یابد.

15. هدف تربیت تحت الشعاع ابزار قرار گیرد.

16. فرایند تربیتِ آگاهانه به فرایند عادات ناآگاهانه تبدیل گردد.

متأسفانه بیشترین ضایعه‌ی تربیتیِ ناشی از بها دادن به عوامل مشوق بیرونی متوجه دانش‌آموزان مدارس ابتدایی است که هنوز از رشد لازم و کافی برخوردار نبوده و بعضاً موقعیت‌ها را تشخیص نمی‌دهند و نمی‌توانند معنای رقابت را در یابند.

عده‌ای از معلمان و مربیان برای دست‌یابی به اهداف خود و تقویت هر چه سریع‌تر رفتارهای مورد نظر در دانش‌آموزان، سعی می‌کنند به هر طریق ممکن رفتار کودک را مطابق خواسته‌ها و دستورات و مقررات از پیش تعیین‌شده شکل دهند، بدون این که به پیامدهای تخریبی این روش‌های شتاب‌زده و صوری در ساختار شخصیتی کودک بیندیشند. لذا چنان‌چه این گونه روش‌های سطحی، ظاهرپسند، دیگرانگیخته و تصنعی افزایش یابد، فجایع سنگین و جبران‌ناپذیری را در روند تعادل‌جویی طبیعی کودکان شاهد خواهیم بود. در واقع با این اقدامات، در ورطه‌ی مکتب رفتاری‌نگران شرطی خواهیم افتاد که تنها شرط وقوع یک رفتار را در حد تقویت‌های

بیرونی و محیطی قلمداد می‌کنند. این سرنوشت برای جامعه‌ی ما که برای انسان و انسانیت، اراده، انتخاب، آگاهی، و. . . اهمیت ویژه‌ای قائل است، آفتی بزرگ در نظام تعلیم و تربیت محسوب خواهد شد.