پدر و مادر را از یک نظر به باغبانان و از جهت دیگر به چوپانهائی می توان تشبیه کرد که شرایط و امنیت لازم برای رشد امانتهای خویش را باید فراهم آورند. تربیت کودک مسأله ای آسان و در عین حال دشوار است. نابسامانیها، انحرافات، اصالت ها و شرافت ها همه ناشی از سوء یا حسن تربیت است. به نظر ما اگر خانواده در تربیت کودک به وجه شایسته ای انجام وظیفه کند دیگر موجبی برای فساد و تبهکاری او باقی نمی ماند و اگر در مواردی می یابیم که کودکان دیروز سر از جرم و جنایت درآورده اند بخاطر تربیت غلط والدین و یا عدم آشنائی آنها به فنون تربیت است.
غفلت از تربیت کودک موجب آن می شود که شخصیت طفل و عزت نفس او رشد نکند، با راه و رسم حیات اجتماعی آشنا و مأنوس نشوند، هم چون علف
هرزی شوند که خودرو باید رشد یابند و بزرگ شوند، بگفته یکی از دانشمندان هم چون گوساله ای می شوند که مادرش او را نلیسیده باشد و طبیعی است در چنین صورتی، از چنین افراد جز فساد و اخلاق، بزهکاری و جنایت نمی توان انتظار داشت. تجارب و بررسیهای محققان اثبات کرده است که چنین کودکان نه خود توانستند انسانی لایق و در خور شأن انسانی باشند و نه جامعه از وجودشان توانسته است بهره ای گیرد و ما در فصول بعدی در پی اثبات این مدعا خواهیم بود.