جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

رفتار اجتماعی و تحول ارزشها

زمان مطالعه: 3 دقیقه

»بلاسی» (1980) نتایج گسترده ی پژوهش خود را پیرامون «رابطه بین تحول ارزشها و رفتار واقعی» انتشار داد. بلاسی که چندین مطالعه ی تجربی در این زمینه انجام داده بود، پس از جمع آوری نتایج آنها دریافت که رابطه ی پایدار و مثبتی بین مراحل تحول اخلاقی (طبق آنچه که کهلبرگ ارائه کرده است) و رفتار واقعی وجود دارد. در واقع، بیش از 70% نتایج مطالعات انجام شده حاکی از رابطه ی مثبت بین این دو مقوله بود. هر چند دانشمندان علوم اجتماعی ممکن است این شبهه را وارد سازند که چه چیزی تعیین کننده ی نوع رفتار آزادمنشانه (دموکراتیک) اخلاقی یا انسانی است؟ اما مطالعات انجام شده در این زمینه، با توجه به نسبیت های فرهنگی و ارزشی در جوامع مختلف، شواهدی را دروجود رابطه ی مثبت بین حکم اخلاقی و رفتار واقعی نشان می دهد.

پژوهش دیگری توسط «شری مک نامی» (1982) در همین رابطه صورت گرفته است؛ بدین ترتیب که مک نامی روی تعدادی از دانشجویان «آزمون گلدن رول» را (آزمون سنجش اخلاق و رفتار) به اجرا درآورد. تقریبا سه چهارم دانشجویانی که ازنظر حکم اخلاقی در سطح اصول اخلاق جهانی (مرحله ی پنجم) قرار گرفته بودند، در موقعیت عینی و طبیعی آزمایش (به عنوان

مثال کمک به افرادمستمند) عملا بر امر کمک رسانی و یاری کردن به افراد نیازمند، شرکت جستند و این رابطه از نوع ارتباط خطی بین مرحله ی تحول اخلاقی و تمایل به کمک تلقی گردید؛ به گونه ای که از افرادی که در مرحله ی چهارم سطوح تحول اخلاقی قرار داشتند 28% افرادی که در مرحله ی سوم قرار گرفته بودند 27% و از مرحله ی دوم 9% به افراد مستمند کمک رساندند. بنابراین، رابطه ی بین نمرات کسب شده در مراحل نظری تحول اخلاقی و رفتار واقعی، به طور معنی داری برقرار گردید.

[رابطه بین قضاوت اخلاقی وعمل اخلاقی

درصد آنهایی که گفتند: باید کمک کرد: 39% – درصد آنهایی که کمک کردند: 9% – نمره ی کهلبرگ: 2

درصد آنهایی که گفتند: باید کمک کرد: 77% – درصد آنهایی که کمک کردند: 27% – نمره ی کهلبرگ: 3

درصد آنهایی که گفتند: باید کمک کرد: 69% – درصد آنهایی که کمک کردند: 38% – نمره ی کهلبرگ: 4

درصد آنهایی که گفتند: باید کمک کرد: 83% – درصد آنهایی که کمک کردند: 73% – نمره ی کهلبرگ: 5]

همانگونه که یافته های فوق نشان می دهد؛ بین قضاوت اخلاقی و عمل اخلاقی ارتباط مستقیمی وجود دارد و با گذر از مرحله ی پایین به مراحل بالاتر از قضاوت اخلاقی، احتمال ارتکاب عمل اخلاقی هماهنگ با قضاوت اخلاقی، افزایش می یابد.

دریکی از تحقیقات دیگر، میزان ارتکاب تقلب در آزمودنیها مورد بررسی قرار گرفت. همان طوری که انتظار می رفت، آزمودنیهای 13 ساله ای که درمراحل پایین (2، 1) بودند 75 درصد اقدام به تقلب کردند، در حالی که فقط 20 درصد آزمودنیهای همان سن با مراحل بالاتر، عمل تقلب را مرتکب شدند. متقابلا در سن 18 سالگی همین میل مشاهده شد و42 درصد دانش آموزان مراحل پایین تر و 11 درصد دانش آموزان مراحل بالاتر، رفتار ارتکاب به تقلب داشتند. لذا ارتباط مستقیمی بین سطح تحول و رفتار اخلاقی وجود دارد و آزمودنیها در سطوح بالاتر تحول اخلاقی دارای فراوانی پایین تر از رفتار ارتکاب به تقلب هستند. (نمودار صفحه ی 117)

در مطالعه ی دیگری که بر اساس آزمایش کلاسیک «میگلرام» انجام شد، فقط 13 درصد آزمودنیهای مراحل (1 تا 4) از اطاعت دستور امتناع کردند. این در حالی است که 75 درصد

آزمودنیهای مرحله ی 5 و 6 از این عمل امتناع کرده بودند. همان طوری که در جدول صفحه ی قبل ملاحظه می شود، این امر نشان می دهد که فقط در مراحل 5 و6 است که شخص می تواند بین قانون و ارزشهای زندگی بشری تفاوت قائل شود.

درمطالعه ی دیگری که توسط «مک نیمی» در خصوص ارتباط بین نمره مرحله و تمایل به کمک در مسئله دزدی صورت گرفته، نشان داده شد که بین نمره مرحله و رفتار واقعی در یک موقعیت ارتباط آشکاری وجود دارد. بر اساس این مطالعه، 9 درصد در مرحله ی دو، 27 درصد درمرحله سه، 38 درصد در مرحله ی چهار و 73 درصد درمرحله ی پنج، کمک را عملی ساختند. در واقع درمراحل بالاتر رفتار واقعی تر (نه صرفا لفظی) است. در این پژوهش بین دو جنس تفاوتی مشاهده نشد و همچنین آنهایی که در مراحل پایین تر قرار داشتند، از این کار خودداری می کردند.

سوالاتی برای بحث

1- درکدامیک از دوره های سنی نقش گروه همسالان در رشد اخلاقی دانش آموزان مؤثر است؟چرا؟

2- چگونه می توان شرایطی فراهم کرد که دانش آموزان با روش دیگری واجد خصوصیات اخلاقی مورد نظر شوند؟

3- برای اینکه بتوان بین گفتار اخلاقی و کردار اخلاقی دانش آموزان هماهنگی ایجاد کرد، از گروه همسالان چه کمکی می توان دریافت کرد؟

4- راهبردهای عمل تغییر تراز اخلاقی دانش آموزان از طریق گروه همسالان (الگوهای خانواده) مدرسه و جامعه چیست؟ برای هر یک مثالی ذکر کنید.

5- «هانری والن» روان شناس فرانسوی می گوید کودک از چیزی تبعیت می کند که در تراز رغبت اوست. این جمله چه کاربردی در آموزش ارزشها و مفاهیم اخلاقی برای دانش آموزان دارد؟