»قال على علیهالسلام: حق الولد على الوالد ان یحسن اسمه، و یحسن ادبه، و یعلمه القرآن.»
»نهجالبلاغه حکمت / 399«
در ابتداى کلام اشاره به قطعهاى پربار، حکیمانه، ملکوتى، که از مشرق قلب عرشى امیرالمؤمنین علیهالسلام، جهت راهنمائى انسان به سوى خیر طلوع کرده، لازم است.
آن حضرت در جواب کسى که پرسید خیر چیست؟ فرمود:
لیس الخیر ان یکثر مالک و ولدک، و لکن الخیر ان یکثر علمک، و ان یعظم حلمک و ان تباهى الناس بعبادة ربک فان احسنت حمدت الله و ان اسأت استغفرت الله و لا خیر فى الدنیا الا لرجلین، رجل اذنب ذنوبا فهو یتدارکها بالتوبة، و رجل یسارع فى الخیرات و لا یقل عمل مع التقوى و کیف یقل ما یتقبل(1)
خیر در این نیست که ثروت و فرزندانت زیاد شوند، خیر در زیاد شدن علم و حلم و بردبارى توست، و اینکه به بندگى و عبادات پروردگارت مباهات کنى، اگر رفتار و کردار و اخلاقت خوب بود، خدا را بر این خوبى سپاس کن، و اگر بد
کردى از حضرت او طلب مغفرت نمائى، در این دنیا خیر نیست مگر براى دو نفر: کسى که مرتکب گناهانى شده و آن را با توبه تدارک کرده، و کسى که به سوى تمام خوبیها سرعت کرده، عملى که همراه با تقواست کم و اندک نیست، چگونه کم و اندک باشد عملى که پذیرفته شده؟
در این فرازهاى عرشى به سه حقیقت اشاره شده: دانش، بردبارى، بکارگیرى هر دو که عبادت حق است، و در پایان به این معنى توجه داده شده که علم و حلم و بکارگیرى آن باید همراه با پرهیز از گناه، و خوددارى از معصیت باشد، تا به قبولى حضرت حق برسد.
علمى که صاحبش تقوا ندارد، حلمى که همراه با پرهیز از گناه نیست، عبادتى که تقوا در آن نقشى ندارد، کارگاه تولید ضرر و خسارت، و آب میان غربال است.
آنان که در این دنیا به جائى رسیدند از طریق دانش و بصیرت، عبادت و توبه، تقوا و پرهیز رسیدند.
بىخبران و بىخردان، کمظرفیتها و بىحوصلهها، بردگان هوا و هوس، غرق شدههاى در لجنزار معصیت، فراریان از خیر و بر و نیکوکارى، مردمى عاطل و باطل، و منابعى از ضرر و خسارت هستند.
در هر صورت در رابطه با حقوق فرزند بر پدر و مادر، از این جملات نورانى و ملکوتى چنین استفاده مىشود که پدر و مادر در مرحلهى اول باید به وظائف و مسئولیتهاى خود نسبت به فرزندان از نظر اسلام بصیرت و آشنائى پیدا کنند، و در درجهى بعد براى اجراى آن حوصله و بردبارى به خرج دهند، و بکارگیرى آن دستورات که عبادتى بزرگ است، به آن عبادت در باطن خود مباهات داشته و خوشحال باشند، و حضرت حق را در توفیق توجه به فرزندانشان، و رعایت حقوق آنان سپاس گویند، و اگر در این زمینه تقصیرى از آنان سرزده، از پیشگاه مولا طلب مغفرت نمایند، و در تمام جوانب مسئله تقوا را رعایت کنند، که زحمات آنان بر باد
نرود.
توجه به حقوقى که فرزند بر عهدهى انسان دارد، و زحمت کشیدن براى اداى آن حقوق، بدون تردید عبادتى بزرگ، و خیرى عظیم است، که ثمرهى آن در دنیا و آخرت نصیب خود انسان مىشود.
1) نهجالبلاغه، شرح ابن ابىالحدید، ج 18، ص 250.