انسان به مقامى مىرسد که بعد از مرگ خطاب مىشود «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ – ارْجِعی إِلى رَبِّکِ «(1) بیا، بیا پیش خودم بیا در جوار من، وضعیت انسان کاملاً شبیه یک راننده است، هنگامى که پشت ماشین نشسته موظف است مراقب بنزین یا روغن ماشین باشد باید دقت کند این ماشین داغ نکند، خراب نشود و اگر یک آن غفلت کرد ماشین سقوط مىکند، در عین حال باید مواظب خود باشد، چرت نزند. علماى علم اخلاق مىگویند: این نفس اماره مثل فیل است، فیلبان باید مرتب مواظب فیل باشد چکش به سرفیل بزند، اگر یک آن چرتش ببرد فیل خودش را ساقط مىکند. او را هم ساقط مىکند.
بنابراین اگر انسان بخواهد سعادتمند شده و به جائى برسد باید مراقب بعد مادى باشد. البته باید توجه داشت منظور کشتن تمایلات و غرائز نیست اگر تمایلات و غرائز را بکشد از نظر اسلام حرام است لذا یکى از محرمات در اسلام، نفسکشى است. اینکه بعضى از مرتاضین هند یا بعضى از افراد کجفهم، ریاضتهائى مىکشند که براى جسم مضر است. از نظر دین مبین اسلام حرام است. باید غرائز در حدى ارضاء شوند، انسان باید مواظب جسم خودش باشد. لذا اگر جوانى مایل به ازدواج بود وظیفه پدر و مادر است به او زن بدهند حتى قرآن مىفرماید: اگر پدر و مادر این کار را نمىکنند، جامعه باید بکند.
»وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ«(2)
یعنى جامعه اسلامى به عزبها چه دختر، چه پسر، زن بدهد باید شوهر بدهد. اول وظیفه پدر و مادر است اگر پدر و مادر این کار را انجام ندادند. وظیفهى جامعه است. اگر کسى بخواهد زن نگیرد، غریزه را بکشد از نظر اسلام حرام است، اگر کسى بخواهد مواظب جسمش نباشد، گرسنگى روى گرسنگى، این از نظر اسلام درست نیست. اسلام مىگوید تمام غرائزت را باید ارضاء کنى. آنکه اسلام مىگوید بد است، اینها است؛ عیاشگرى بد است، افراط گرى بد است قرآن مىفرماید:
»یا بَنی آدَمَ خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ وَ کُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفینَ«(3)
یعنى اى انسان وقتى وارد جامعه شدى شخصیت خود را حفظ کن لباس نوت را بپوش، مرتب و منظم باش بعد هم مىفرماید: غریزهى تمایل به غذایت را ارضاء کن «کُلُوا وَ اشْرَبُوا» هم بخور، هم بیاشام اما مواظب باش افراط گر و مسرف نباشى، عیاش نباشى – از این نظر حتماً باید این بعد ارضاء بشود اگر بعد مادى ارضاء نشود حتماً به سعادت نخواهد رسید براى شما یک روایتى نقل کنم از مرحوم فیض (ره(:
در عصر پیامبر یکى از اصحاب تصمیم گرفت زاهد بشود، دست از همه چیز کشید تصمیم گرفت که دیگر غذاى لذیذ نخورد، با زن تماس نداشته باشد، و با جامعه تماس نداشته باشد ول کرد رفت بیابان، زن عثمان بن مظعون آمد پیش عایشه، عایشه دید که این زن شوهردار هست اما متزین نیست، به قول روایات، معطله است پرسید مگر شوهر ندارى؟ گفت چرا، گفت اگر شوهر دارى چرا زینت نکردى گفت راستش این است که شوهر من با من تماس ندارد تصمیم گرفته دیگر با من تماس نگیرد، عایشه به پیامبر این جریان را خبر داد پیامبر (ص) مسجد آمد. مرحوم فیض مىنویسد یک طرف عبا روى زمین کشیده مىشد و با این تندى و عجله، پیامبر آمد مسجد و رفت منبر مردم را جمع کرد، روى پله اول ایستاد فرمود:
مردم من که پیامبر شما هستم غذاى لذیذ مىخورم، این غریزهى تمایل
به غذا را ارضاء مىکنم. من که پیامبر شما هستم با زن تماس دارم غریزه جنسى را ارضاء مىکنم من که پیامبر شما هستم، با جامعه تماس دارم آن غریزه را ارضاء مىکنم»فمن رغب عن سنتى فلیس منى» هر کس از سنت من روى گردان باشد از من نیست.(4)
بنابراین مسلمان کسى است که بعد مادى را حتماً ارضاء کند. چنانچه باید بعد معنوى را ارضاء کند بعد معنوى یعنى روح، روح غذا مىخواهد، غذاى روح نماز است باید نماز اول وقت بخواند. روح غذا مىخواهد غذاى روح روزه است باید روزهى مبارک رمضان را خوب بگیرد، روح، علم مىخواهد باید مجالس دینى را داشته باشد. روح، دیگر گرایى مىخواهد باید انفاق و صدقات داشته باشد. روح رابطه با خدا مىخواهد باید رابطه با خدا داشته باشد در حالى که مواظب روح است. باید مواظب جسم هم باشد در حالیکه مواظب جسم است باید مواظب روح هم باشد، این دو باید دوش به دوش یکدیگر جلو بروند تا اینکه، روح بتواند آن بعد مادى را مرکب قرار دهد و سوار بشود و برسد به جایى که به جز خدا نداند.
از نظر اسلام، سعادتمند به چنین کسى مىگویند. اگر اصالة اللذة شد غلط است یعنى دنیاى روز مىگوید سعادت یک انسان این است که خوب بخورد، خوب بیاشامد، خوب اطفاء شهوت بکند و بالاخره خوش باشد. اسلام مىگوید این غلط است این افراط گرى است این عیاش گرى است. اسلام مىگوید این جهنم است هم در دنیا هم در آخرت چنانکه مىبینیم که دنیاى غرب مخصوصاً مثل آمریکا بدین جهت الآن در لجنزار شهوت غوطهور است و آن به آن انسانیت به سوى تنزل پایین مىرود دادش هم بلند است و کسى هم نیست به فریادش برسد. اصالة اللذه غلط است، اصالة الاقتصاد مىگوید سعادت انسان در پول است، سعادت انسان در رفاه و آسایش است آنهم نه براى خوردن.
همین مقدار که یک مملکتى، یک جامعهاى یک مرامى داراى پول باشد سعادتمند است چنانچه بسیارى از ما همین فکر را مىکنیم، خیال
مىکنیم که سعادت در پول است. خیال مىکنیم که سعادت در مکنت است. این هم غلط است، اسلام مىگوید مکنت باید باشد، اسلام مىگوید باید در رفاه و آسایش باشى اما این که خیال مىکنى سعادت در آن است این غلط است. چنانکه بعضى هم معتقد به اصالة النفس هستند وسعادت انسان را در این مىدانند که روحش قوى باشد ولو جسمش از بین برود، این هم از نظر اسلام معقول نیست که روح منهاى جسم قوى شود، این معقول نیست چنین شخصى مرتاض هندى از آب در مىآید که مثل کرم ابریشم در خود مىتند تا خفه شود.
پس اسلام مىگوید اى انسان تو 2 بعدى هستى و چون 2 بعدى هستى باید فکر هر دو بعدت باشى. ببین قرآن چه مىگوید مىفرماید: «وَ ابْتَغِ فیما آتاکَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنْیا«(5)
یعنى اى انسان خداوند متعال نعمتهاى زیادى به تو داده، عقل سلامتى، پول، و مکنت به تو عطا کرده به واسطهى این نعمتها به فکر آخرتت باش یعنى به فکر روح، یعنى به فکر آن بعد معنوى. «وَ لا تَنْسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنْیا» اما مواظب باش دنیایت را فراموش نکنى، اگر مکنت دارى به فکر جسمت باش. اگر پول دارى چنانچه به فکر آخرتت هستى به فکر دنیایت باش، به قول امام دوم (ع) در توصیه معروفشان در واپسین لحظات عمر که معلوم مىشود جمله حساسى است که دم مرگ فرموده:
»کن لدنیاک کانک تعیش ابداً و کن لآخرتک کانک تموت غداً«:
براى آخرتت چنان رفتار کن مثل اینکه امشب شب اول قبرت هست اما براى دنیایت هم چنان رفتار کن که گویا تا روز قیامت در دنیا زندگى مىکنى، یعنى دوش به دوش در هر حالیکه به فکر آخرتت هستى به فکر دنیایت هم باش، در حالیکه به فکر دنیایت هستى به فکر آخرتت باش، در حالیکه به فکر جسمت هستى، به فکر روحت باش، در حالیکه به فکر روحت هستى به فکر جسمت باش این مىشود یک فرد با سعادت.
یک مقدارى هم راجع به اصل بحثمان صحبت کنم. این بحث ناقص است و فردا هم راجع به همین فصل اول صحبت مىکنم. لذا سعادت یک فرد
یعنى تأمین شدن 2 بعدش؛ هم بعد مادى هم بعد معنوى. اگر شما بخواهید اولادتان رستگار و سعادتمند بشود از همان اول قبل از انعقاد نطفه باید به فکر دنیا و آخرت او و به فکر جسم او و روح او هر دو باشى تا اینکه جوان شود و وارد جامعه گردد همان وقت هم به فکر دنیاى او به فکر آخرت او هر دو باشید.
معناى تربیت این نیست که فقط نماز خوانش بکنى، معناى تربیت این نیست که فقط وادارى مدرکى بگیرد براى خاطر دنیایش. یا یک کاسب خوبى شود براى خاطر دنیایش معناى تربیت این است در حالیکه باید نماز خوانش بکنى، باید مواظب باشى درسش را هم خوب بخواند. بچهى 7 ساله را که مواظب نمازش هستى باید مواظب درسش هم باشى اگر نه مواظب درسش باشى، نه مواظب نمازش معلوم است «خسر الدنیا و الآخرة» است اگر مواظب درسش باشى، ولى نمازش نباشى کوتاهى کردهاى، اگر مواظب نمازش باشى مواظب درسش را نه باز هم کوتاهى کردهاى.
اسلام مىفرماید قبل از انعقاد نطفه، غذاى حلال بخور زیرا غذاى حرام تأثیر عجیبى در بدبختى بچهات دارد. اما همین اسلام مىگوید قبل از انعقاد نطفه غذاى مقوى بخور براى اینکه در استخوان بندى بچهات دخالت دارد. اسلام مىگوید وقتى بچه در شکم مادر است مادر باید مواظب باشد گناه نکند که اگر گناه کرد تأثیر مىگذارد روى شقاوت بچه، و در شقاوت بچه تأثیر دارد. مادر که باردار است باید مواظب باشد صداى ساز و آواز نشنود باید مراقب باشد غیبت نکند باید مواظب باشد بدنش را نامحرم نبیند و بالاخره باید مواظب باشد گناه نکند. براى اینکه گناه مادر تأثیر دارد در سرنوشت این بچه.
اما همین اسلام مىگوید مادر غذاى نظیف بخور براى اینکه در جسم تأثیر دارد سیب بخور، زردآلو بخور، گلابى بخور براى این که در گوشت و استخوان این بچه تأثیر دارد.
وقتى به دنیا مىآید دستور مىدهد که مادر به این بچه شیر بدهد مادر شیر توست که او را با عاطفه مىکند و استخوانبندیش را محکم مىکند 2 سال شیر بده و بدان بهترین غذاها براى این بچه شیر توست. اما در همین جا مىگوید مواظب باش یک دفعه این شیر توأم با گناه نباشد. حتى دستور
مىدهد مادر وقتى که بچهات را مىخواهى شیر بدهى اول وضو بگیر بعد شیر بده، حتى اگر حائض هستى باز هم وضو بگیر بعد به این بچه شیر بده، به پدر مىگوید، پدر مواظب باش اگر خداى نکرده از راه حرام شیر و غذا تهیه شده و این مادر خورد و این شیر از غذاى حرام شد در شقاوت این بچه تأثیر دارد و در این باره بعداً مفصل صحبت مىکنم، اسلام مىگوید وقتى بچه مدرسه مىخواهد برود، مواظب درسش باید باشى مواظب دینش باید باشى مىگوید مواظب خوراکش باش، این بچه وقتى مدرسه مىرود مواظب باش یک چیزى ببرد یک دفعه چشمش به دست بچههاى مردم نباشد، اما همین اسلام مىگوید مواظب باش این بچه 7 ساله تو با که رفت و آمد مىکند. مواظب باش یک وقت بچه نااهلى، یک بچه دروغگویى، یک بچه شیطانى با بچه شما ننشیند، همان روزهاى اول بچهات را شیطان مىکند، بچهات را دروغگو مى کند، بچهات را منحرف مىکند تا کمکم بچه بزرگ شود، وقتى بزرگ شد مىگوید: انسان مسلمان دخترت را وقتى تمایل به ازدواج پیدا کرد شوهر بده خرافات را کنار بگذار جهیزیههاى چشم و هم چشمى را از بین ببر، این مهریههاى غلط را از بین ببر که انشاءالله بعد دربارهاش صحبت خواهم کرد. این مهریههاى پابند را از بین ببر، این زنجیرها را یکى پس از دیگرى پاره کن، دخترت وقتى که تمایل پیدا کرد به شوهر، فوراً او را شوهر بده.
پیامبر اکرم (ص) روى منبر به مسلمانها مىفرمود: مسلمانها، دختر مثل میوه درخت است وقتى میوه رسید باید این میوه را چید والا میوهى رسیدهى به درخت در اثر آفتاب خراب مىشود. والا تکن فتنة و فساد کبیر.(6) فردى بلند شد و گفت یا رسول الله! به که شوهرش بدهم پیامبر فرمود: به کفوش، یک کس دیگرى بلند شد گفت یا رسول الله! کفوش کیست؟ پیامبر سه مرتبه فرمود: المؤمنون بعضهم اکفاء بعض.(7) مسلمان کفو مسلمان است خرافات باید کنار برود، مىگویند باید شوهرش بدهید اما مىگوید باید شوهرش بدهى حتماً باید جهیزیه هم به او بدهى من نمىگویم جهیزیه به او نده، مىگویم بده، باید
بدهى، مىگویم افراط گرى نکن، مىگویم چشم و هم چشمى نکن این چشم و هم چشمىها که رسیده به اینجا پدر بدبخت وقتى که فکر سیسمونیش را مىکند فرار از ازدواج مىکند چه رسد به جهیزیهاش وقتى مادر فکر آن سیسمونیش را مىکند غش مىکند، چه رسد بر سر آن جهیزیه با آن چشم و هم چشمى. اسلام مىگوید که این خرافات است.
اما جهیزیه باید حتماً بدهى به اندازهى احتیاج دختر بده. جهیزیه باید داد حتى در مهریهاش هم من مخالف هستم و موافق نیستم که انقلابگرى در بیاوریم و با پنج سکه تمام بشود و بعد هم به دردسرهاى عجیبى بیفتد. دختر مهریه مىخواهد به حد متوسط آنکه غلط است، افراط گرى است. و اما اینکه دخترش را بدهد با یک جلد کلام الله مجید، خیلى بالا برود با یک دوره المیزان این را هم من موافق نیستم. این هم مىبینم چه دردسرهایى درست مىکند اسلام مىگوید: مسلمان، حد وسط را از بین نبر در هر چیزى، در خوردن و آشامیدن حد وسط، در عبادت حد وسط، در کارهاى اجتماعى حد وسط، در هر چیزى حد وسط، در جهازیه حد وسط و همچنین در مهریه حد وسط، اسلام مىگوید در عین حال مواظب باش که دخترت را به که شوهر مىدهى مواظب باش اگر یک شوهر پست داشته باشد مقام داشته باشد، خیلى تمکن داشته باشد، اما نماز نخواند، نسبت را قطع کردى. اسلام مىگوید مواظب باش نسبت را قطع نکنى یعنى مواظب روح این دختر باش. مىگوید: مواظب باش دختر را از که مىگیرى، اگر از نظر مادیات وضع پدر این دختر خیلى خوب است اما نماز نمىخواند، اما معاشرتش خوب نیست اما مسلمانیش لنگ است این دختر را نگیر اگر بگیرى جز دردسر و جز فتنه براى تو چیزى ندارد. خلاصه بحث امروز چه شد اینکه سعادتى که ما براى خودمان و براى بچهمان مىخواهیم این است که باید مواظب روح خود و بچه و مواظب جسم خود و بچه هر دو باشیم.
دین اسلام دین فطرت است، فطرت ما مىگوید در حالى که مواظب جسمت هستى مواظب روحت باش در حالیکه مواظبت روحت هستى، مواظب جسمت باش، اسلام مىگوید در حالیکه مواظب جسم بچهات هستى، به فکر
دنیاى بچهات هستى، به فکر آخرتش هم باش، در حالیکه به فکر آخرت بچهات هستى به فکر دنیایش باش.
1) فجر – 27.
2) نور – 32.
3) اعراف – 31.
4) بحار، جلد 3، صفحه 320.
5) قصص – 77.
6) بحار، جلد 103، صفحه 372.
7) سفینه، جلد 2، ص 610.