با همه مراقبتی که نامادری از کودک به عمل می آورد بازهم وضع بگونه ای
است که کودک به دشواری او را مورد تأیید و قبول قرار می دهد. جلب نظر کودک توسط یک فرد غریبه و ناآشنا برای چند ساعتی میسر است. و حتی ممکن است سر کودک را از صبح تا شام گرم کرد و حتی او را شاد و خندان ساخت ولی به هنگامی که وقت خواب شود کودک مادر خود را می طلبد و یا زمانی که از خواب بیدار شد نخست مادر را صدا می زند.
پدر قبل از آوردن همسر جدید به خانه باید موجباتی فراهم آورد که فرزند یا فرزندانش تدریجا با او آشنا و مأنوس شوند و زن نیز می تواند در این زمینه نقش مفید و مؤثری ایفا کند. با ابراز مهر و محبت، با نوازش، با ایجاد زمینه شادی و سرور با خنداندن و به نشاط آوردن کودک می تواند جای پائی در دل آنها پیدا و در آنان نفوذ کند.
هم چنین ضروری است پدر در رابطه با ازدواجش فرزندان بزرگتر را توجیه کند و جریان امر و ضرورت و لزوم آن را آرام آرام با کودکان در میان نهد و حتی در این رابطه به آنها تفهیم نماید که مصلحت آنها امری مهم است و ازدواج از یک نظر به خاطر آنها و مصالح آنهاست.