زمان مطالعه: < 1 دقیقه
امیرالمؤمنین علیهالسلام وارد مسجد شد، به مردى فرمود استر مرا نگه دار، آن مرد در نبود حضرت مولا دهنهى استر را باز کرد و با خود برد، على علیهالسلام در حال بیرون آمدن از مسجد دو درهم آماده فرمود تا به عنوان مزد زحمت به آن مرد بدهد، استر را بدون دهنه دید، دو درهم را به خدمتکارش داد و فرمود دهنهاى براى این مرکب بخر، خدمتکار همان دهنه بند را از دزد به دو درهم خرید در حالى که او را نمىشناخت، آنگاه به محضر على علیهالسلام آمد، حضرت تا دهنه را دید فرمود:
ان العبد لیحرم نفسه الرزق الحلال بترک الصبر و لا یزداد على ما قدر له(1)
عبد، خود را از رزق حلال به خاطر بىصبرى محروم مىکند، ولى از اندازهاى که از جانب حق براى او مقدر شده چیزى بیشتر به او نمىرسد.
1) میزان الحکمة، ج 4، ص 123.