جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خلاقیت به منزله «شوق زیستن«

زمان مطالعه: 4 دقیقه

[zest for loving]

»خلاقیت، نبض شورانگیز زیستن است و زیستن یعنی انرژی خالص خلق کردن از درون»

»پیرس«

اگر برانگیختاری نیروی خلاقیت و ابتکار و نومایگی به صورت خودانگیخته رخ دهد، به دنبال آن شور و وجد زندگی در بیشترین میزان آن که همان بسامد انرژی و تصعید «زیست مایه ی حیاتی» است رخ می دهد. این رخداد نشاط انگیز منجر به شوق زیستن و شور کنجکاوی و آفریدن در افراد می شود.

از این روست که برخی از نظام های آموزشی از جمله ژاپن، هدف نهایی تعلیم و تربیت شهروندان خود را «پرورش شوق زیستن» cultivation of zest for living قرار داده اند و بر این باورند که اگر این نیروی سرشار از شور هستی، در میان دانش آموزان و معلمان فزونی گیرد به دنبال خود تمامی اهداف دیگر تربیتی را محقق می سازد.(1) به عبارت دیگر، بن مایه و «سلول بنیادی» جریان تعلیم و تربیت خلاق در همین است که همه آن چه در کل یک سازمان و سامانه پدید آمده است به یک باره و یک جا در خود به ارمغان آورد.

دانش آموزی که شوق زیستن در او موج می زند سرشار از سر زندگی، کنجکاوی، شادابی، تازگی و نوآوری و آفرینندگی است. نیروی محرکه چنین فردی، همان شوق زیستن و انگیزه پیشرفت در همه ی ابعاد وجودی است.

در حقیقت، خلاقیت و نوآوری محصول ذهن کنجکاو و دل مشتاق است، چرا که با شور زندگی است که «دل مردگی» از بین می رود و با شور زیستن

است که شوق دانستن اوج می گیرد، نهایتاً با شور دانستن است که کشف و خلق پیاپی رخ می دهد. آن کس که شور زیستن در او شعله ور است حتی از مشکلات و موانع زندگی نیز لذت می برد و فراتر از آن، این مشکلات و موانع وجود او را به چالشی سازنده برای شکوفایی هر چه بیشتر دعوت می کند. از این رو در دل دشواری ها، لذت و شادابی را کشف می کند.

زمانی که ذهن و اندیشه ی خود را به روی خلاقیت، و خلاقیت را به روی ذهن و اندیشه ی خود می گشاییم نبض زیستن در متعادل ترین اما فعال ترین حالت خود قرار می گیرد. حالتی که نشأت گرفته از طراوت زندگی و لحظات شکوهمند آن است. زیرا ذات زندگی خلاقیت و نوآوری است و ذات خلاقیت، با شور زیستن درآمیخته است.

اگر شور زیستن و شوق به پیشرفت و کسب دانش و معرفت در میان دانش آموزان پرورش یابد، مشکلاتی چون افت تحصیلی ترک تحصیل، فرار از مدرسه، ناسازگاری رفتاری و انحرافات اخلاقی روز به روز کم تر و کم تر می شود. اگر شور زیستن و شوق به زندگی در دانش آموزان ریشه بگیرد ریشه بسیاری از ناهنجاری های رفتاری، اخلاقی از بین می رود زیرا در اثر این شور و نشاط انگیزه پیشرفت و تعالی از طریق خلاقیت و نوآوری، وجود دانش آموزان را غرق خود می سازد و آن ها با لذت بردن از دانستن و کشف کردن با اوج سلامت روانی و تعادل روحی دست می یابد.

برخی دیگر موضوع خلاقیت را در ردیابی های عصب شناختی مغز و تقسیم بندی آن به نیمکره چپ و راست مورد بررسی قرار می دهند. به طور معمول در یک نظام آموزشی نسبتاً خوب تأکید روی توانایی های موجود دانش آموزان و گنجایش آن ها برای جذب هر چه بیشتر دانش قرار می دهد.

این بخش از مغز همان گونه که می دانیم نیمکره ی راست، نیمکره ی اغتشاش است نه نظم، نیم کره ی شعر و شاعری است، نه نثر، نیمکره ی عشق است، نه منطق، از احساس فوق العاده زیبایی برخوردار است. این نیمکره دارای استعداد بسیار عمیقی در رابطه با خلاقیت و نوآوری است. سیستم آموزشی

ما، نیمکره ی چپ را تقویت می کند، نیمکره ی مکانیکی، نیمکره ی استدلال و منطق و ریاضی، نیمکره ی محاسبه، مهارت، انضباط و نظم. نیمکره راست هدف است و نیمکره چپ وسیله، نیمکره ی چپ باید در خدمت نیمکره ی راست باشد، نیمکره راست ارباب محسوب می شود(2) (راجینش، 1382)

برای آنکه فضای آموزش و تربیت در مدرسه از شور زیستن، و شوق دانستن برخوردار باشد قبل از هر چیز باید محرک های نشاط انگیز را برای بیدار سازی شور زندگی در دانش آموز فراهم ساخت. این محرک ها به هیچ وجه نباید جایگزین برانگیخته های درونی گردد بلکه صرفاً به عنوان «کنش یار» (کاتالیزر) در تحریک و تهیج انگیزه ها و درون مایه های فطری عمل می کند. اما آن چه امروزه از مفهوم نشاط و شادابی در فضای آموزشی یاد می شود اتکای بیش از حد به ظواهر و عوامل بیرونی است و تصور می شود که با رنگ پاشی و تزیین و دکوربندی فضای فیزیکی می توان روح نشاط و شادابی را به دانش آموزا ن منتقل کرد. بدون تردید این تصور کاملاً بر خطاست. زیرا تا زمانی که نشاط و شادابی با عوامل بیرونی مرتبط باشد و یا منشأ و سرچشمه ی آن از منابع محیطی تغذیه شود ناگزیر ماندگاری و پایداری آن مقطعی و متزلزل خواهد بود. اما اگر اولیا مربیان راه بیدار سازی نیازهای فطری و انگیزه ی کنجکاوی را در دانش آموزان بیابند آنگاه شوق زیستن معنا و مفهومی دیگر بخود می گیرد. عبارت cultivation که در برابر واژه تربیت و پرورش قرار گرفته است نیز حاکی از سویه ی درونی پرورش شوق زیستن است. تمایز یافتگی معنای این واژه زمانی بیشتر آشکار می گردد که معنای معادل های دیگری چون Fostering, Education و Training را در مقایسه با Cultivation برای پرورش شوق زیستن دریابیم.(3)


1) ر. ک: به گزارش یونسکو از نظام آموزشی ژاپن با عنوان؛ هدف آموزشی ژاپن در قرن بیست و یکم با موضوع: «پرورش شوق زیستن«؛ cultivation of zest for living نوامبر 1996 جلد 28 شماره 3.

2) اما آن چه ما را از زیستن شاداب و خلاق باز می دارند حاکمیت تفکرات و دغدغه ای است که روح و روان انسان را از زایش و بایش دور می سازد. در چنین شرایطی ذهن و دل آدمی مسحور و مقهور قواعد و مقررات از پیش تعیین شده است. او به جای آن که زندگی دریابد فقط در پی زنده ماندن است و کیست که نداند چه تفاوت عظیمی و پنهان است بین زنده ماندن و زندگی کردن؟.

3) برای مطالعه بیشتر در این زمینه بنگرید به کتاب تربیت طربناک، تألیف نگارنده، انتشارات تربیت، 1380.