جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خلاقیت به روایت «خلاقان ناشناخته«

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

خلاقیت، ناشی از حالت بی خویشی و یگانه شدن با خود است.

انسان خلاق اگر حس کند که چیزی از بیرون بر او افزوده شده است، احتمالا چیزی را از درون از دست داده است.

– – –

آن جا که آموزش بازایستد، خلاقیت آغاز می شود.

خلاقیت، نوری است که به ناگاه به آنچه هرگز دیده نشده است، می تابد.

– – –

خلاقیت بر اثر یک حالت ناگهانی و الهام درونی پدید می آید. . .

فرد خلاق تصمیم نمی گیرد چیزی را خلق کند، چیزی می آید و او به خلاقیت می رسد.

– – –

یک اثر خلاق بافتنی نیست، یافتنی است؛ اما یافتن صرف هم نیست بافتنِ یافتنی هاست.

– – –

خلاقیت اتفاقی است که در دل می افتد نه در ذهن.

خلاقیت کالایی نیست که توسط دیگری خریداری شود.

– – –

خلاق کسی است که خلاقیت را زندگی می کند: چه نشان دهد و چه نشان ندهد.

– – –

خلاقیت تلمبه ای است برای انبساط ذهن.

– – –

دانش آموزان نه به وسیله خلاقیت، بلکه به خاطر نوع تفکری که معلمان آن ها درباره ی خلاقیت دارند آسیب می بینند.

– – –

خلاقیت فرایندی طبیعی، درونی، فاعلی، ارتجالی و خودانگیخته است که اگر آن را به عنوان یک قاعده و قانون به دیگران آموزش دهیم، ناخواسته و ناهشیار به نابودی آن اقدام کرده ایم.

– – –

آنکه نفهمد خلاقیت تا چه اندازه فارغ از هر قاعده و قانون است با قانون و قاعده خلاقیت بیگانه است!

– – –

برخی معلمان با آموزش خلاقیت، استعداد سیال، پویا و شناور خلاقیت را به یک مهارت ایستا و متبلور در می آورند و این یعنی فرایند متوقف سازی خلاقیت!

– –