به نقل از کتاب «یادگیری: گنج درون» از انتشارات سازمان یونسکو، تألیف ژاک دلور، دفتر همکاری های علمی بین المللی. برای مطالعه ی بیشتر بنگرید به ترجمه ی این کتاب که توسط آقای رئوف و خانم فقیهی انجام شده است. ]
مقدمه
جهان در آستانه ی قرن بیست و یکم قرار دارد و نگرانی ها و بحث های زیادی درباره ی آینده ی انسان در بین دانشمندان و مربیان تعلیم و تربیت در جریان است. آموزش و پرورش نیز با این دوسؤال روبرو است که برای آماده کردن جوانان برای جامعه فردا چه باید بکند و چه وظایفی را می تواند عهده دار باشد.
در پاسخگویی به سؤالات فوق، یونسکو نیز احساس مسئولیت کرد و از این رو در نوامبر سال 1991، مجمع عمومی این سازمان از مدیر کل خواست تا با تشکیل یک کمیسیون بین المللی در باره ی آموزش و یادگیری در قرن بیست و یکم به تفکر بپردازد. آقای مایور نیز از آقای ژآک دلور تقاضا کرد تا ریاست این کمیسیون را به عهده بگیرد و از 14 نفر از مربیان و متخصصان تعلیم و تربیت در سراسر جهان دعوت شد تا در این کمیسیون حضور پیدا کنند و درباره ی سؤالات ذکر شده به تفکر و اندیشه بپردازند.
بدین ترتیب کمیسیون بین المللی آموزش در قرن بیست و یکم از اوایل سال 1993 کار خود را شروع کرد و به مدت سه سال تلاش کرد تا اولا چالش هایی را که آموزش و پرورش در سالهای آینده با آن روبرو خواهد شد مشخص کند و ثانیا با توجه به شرایط آینده، به ارائه پیشنهادها و توصیه هایی به مسئولان و سیاست گزاران آموزش و پرورش در سراسر جهان
بپردازد. کمیسیون ذکر شده در طول سه سال با انجام مشورت های گسترده با افراد صاحب نظر، برگزاری جلسات مباحثه، تشکیل گروههای کاری، ارسال پرسشنامه به کلیه ی کمیسیونهای ملی کشورهای عضو، و بررسی کلیه ی منابع و اسناد یونسکو تلاش کرد تا همه ی شرایط لازم را برای نوشتن این کتاب فراهم آورد.
سرانجام این کتاب در سال 1996 در سه بخش به شرح زیر آماده ی عرضه به بازار گردید:
1- در قسمت اول این کتاب تلاش شده است تا روندهای عمده و تأثیر گذار بر آموزش و پرورش مشخص شوند. لذا، در این قسمت از یک طرف به رشد اقتصادی و توسعه ی پایدار و راههای دستیابی به آن اشاره شده است و از طرف دیگر، به تبدیل افراد و جوامع فعلی به افراد و جوامعی مؤثر و فعال در صحنه ی محلی و جهانی قرن آینده.
2- در قسمت دوم کتاب، بر کیفیت آموزش و لزوم پاسخگویی به تقاضای بسیار گسترده برای آموزش در سراسر جهان و در کلیه ی سطوح اشاره شده است. این آموزش باید بر 4 ستون متکی باشد: یادگیری برای شناختن؛ یادگیری برای عمل کردن؛ یادگیری برای زیستن و یادگیری برای با هم زندگی کردن. توضیح مختصری درباره ی هر یک از این مفاهیم ضروری است:
الف: یادگیری برای شناختن شامل شناختن تغییرات سریعی است که به تبع پیشرفت های علمی به وجود می آید و شرایط اجتماعی و اقتصادی متفاوتی را موجب می شود.
ب: یادگیری برای عمل کردن این مفهوم از یک طرف، متضمن یادگیری یک حرفه است و از طرف دیگر، مستلزم رشد توانایی افراد برای مواجهه با موقعیت های گوناگونی است که اغلب غیر قابل پیش بینی است.
ج: یادگیری برای زیستن آماده کردن افراد برای زندگی در جامعه ی آینده مستلزم ایجاد مهارت هایی است که شاید قبلا مورد توجه نبوده است. قدرت استدلال، قدرت تخیل، توانایی بدن، حسن زیبایی شناسی، استعداد برقراری ارتباط با دیگران و داشتن توانایی لازم برای رهبری گروهی از این جمله اند.
د: یادگیری برای زیستن با یکدیگر شامل آموزش برای درک دیگران است. در اثر این آموزش ها افراد یاد می گیرند تا اختلاف ها و تضادهای خود را با روشی صلح آمیز و مسالمت جویانه با یکدیگر حل کنند.
درمجموع، نظر کتاب بر این است که آموزش یکی از ابزارهای عمده ی حل مسائل و مشکلات آینده و چالش هایی است که قرن بیست و یکم برای انسان به ارمغان خواهد آورد. بعضی از این چالش ها از این قرارند:
– تنش بین «جهانی شدن» و «محلی ماندن»
– تنش بین «تفکر انفرادی» و «تفکر همگانی»
– تنش بین «سنت گرایی» و «نوگرایی«
– تنش بین ملاحظات «کوتاه مدت» و «طولانی مدت»
– تنش بین «نیاز به رقابت» و توجه به «برابری فرصت ها»
– تنش بین توجه به «مادیات» و توجه به «معنویات»
این آموزش نه تنها قادر است انسان را برای رویارویی با این چالش ها و سایر مسائل و مشکلات پیش آمده آماده کند بلکه می تواند ایده آل هایی چون صلح، آزادی و عدالت اجتماعی را برای انسانها به ارمغان بیاورد. به علاوه، آموزش نقش مهمی در توسعه ی اخلاق فردی و اجتماعی دارد و قادر است فقر، جهل، سرکوبی و جنگ را از بین ببرد.
در پایان، به منظور آشنایی بیشتر با بعضی از ویژگی های آموزش و پرورش قرن آینده از نظر این کتاب، عمده ترین نکات این آموزش به شرح زیر معرفی می گردد:
1- یادگیری مادام العمر به جای یادگیری مقطعی
با توجه به تغییرات سریع جوامع و رشد دانش و نیز کهنگی سریع آن، آموزش باید شکل دائمی به خود بگیرد و فرد را برای مقابله با موقعیت های تازه ای که هر لحظه ممکن است در زندگی فردی و شغلی وی پیش آید، آماده کند.
2- منحصر به فرد نبودن آموزش به مدرسه
همگانی شدن آموزش و توجه خانواده ها به اهمیت آن، هجوم بیش از حدی را به این نهاد موجب شده که ناتوانی آموزش و پرورش در پاسخگویی به این تقاضاها را به دنبال داشته است.
بنابراین، همراه کردن آموزش رسمی با آموزش غیر رسمی و اتفاقی ضروری است. باید ضمن خارج کردن آموزش رسمی از چهاردیواری مدرسه، از امکانات علمی و فنی جامعه حداکثر استفاده به عمل آید و در این راه، کامپیوترها می توانند راه گشایی های ارزنده ای به عمل آورند.
3- یادگیری «مستقل» به جای یادگیری «وابسته»
در روش سنتی معلومات از ذهن معلم به ذهن شاگرد منتقل می شود و دانش آموز به صورت کتابخانه ی زنده ای قلمداد می گردد که باید از این دانش ها انباشته شود. اکنون باید چگونه یاد گرفتن را به دانش آموزان آموخت و آنها را از قید این وابستگی رهانید و به آنها این فرصت را داد تا به موجوداتی خودگردان تبدیل شوند و با مسائل و مشکلات آینده محققانه برخورد کنند و از عهده آنها برآیند.
4- توجه به آموزش علوم و تکنولوژی
جامعه ی آینده را خیل عظیمی از دانشمندان، مهندسان و تحصیل کردگان تشکیل می دهند و کار تربیت این افراد به نهاد آموزش و پرورش واگذار شده است. از این رو، باید توجه بیشتری به تربیت علمی و فنی دانش آموزان معطوف شود. بی تردید، محور تولید جوامع آینده، دانش نظری خواهد بود.
5- توجه به آموزش اخلاقی و فرهنگی
تحولات سریع علمی و فنی و تأثیر گذاری آنها بر ساختار جامعه، مسائل و مشکلات جدی و جدیدی را برای انسان به ارمغان آورده است. توجه به آموزش ارزشها و درونی کردن آنها، یکی از راههای مهمی است که می تواند جوابگوی مسائل ایجاد شده باشد. وارد کردن مسائل مبتلا به جامعه بشری در کتاب های درسی و آگاه کردن دانش آموزان از این مشکلات و ایجاد نگرش های مناسب در آنان برای برخورد و مواجهه با این شرایط، وظیفه ی عمده ی آموزش و پرورش آینده را تشکیل می دهد.
6- ایجاد یک شبکه ی ملی برای یادگیری- یاددهی
به نظر می رسد که تغییرات ایجاد شده در ساختار آموزش و پرورش در نهایت به طراحی یک شبکه ی ملی یادگیری منجر خواهد شد.
این شبکه باید با تکنولوژی آموزشی مناسب مجهز باشد تا بتواند ناهماهنگی ناشی از پیچیدگی کار در کلیه ی مؤسسات درگیر در امر آموزش را جبران کرده نظم جدیدی برای آموزش پدید آورد.
نکات قابل توجه
کتاب ژاک دلور با نام «یادگیری: گنج درون» کتابی است که به مدت سه سال و با مشارکت 14 نفر از متخصصان تعلیم وتربیت از سراسر جهان- بخصوص کشورهای در حال توسعه- تهیه شده است. از این رو، دراین کتاب تلاش شده است تا از طرح هرگونه مسأله ای که موجب نگرانی هر یک از کشورهای عضو باشد خودداری شود. با این وصف، توجه به چند اصطلاح مبهم به کار رفته در کتاب وتلاش در جهت دقیق کردن آنها ضروری به نظر می رسد. اهم این موارد به شرح زیر است:
1- زندگی مسالمت آمیز با دیگران و به خصوص با همسایگان
در این کتاب در چندین نوبت از زندگی مسالمت آمیز با دیگران بدون توجه به دلایل فقدان این «مسالمت» در بین این کشورها صحبت شده است. به نظر می رسد که بی توجهی به سوابق تاریخی مسائل و مشکلات منطقه ای و نادیده گرفتن آنچه «حق و حقیقت» است موجب شده است که کمیسیون تصور کند که با کمک آموزش می توان این مشکلات را پشت سر گذاشت.
2- زندگی مبتنی بر دموکراسی (مردم سالاری)
مفهومی است که به کرات در این کتاب به کار رفته است. اگر منظور از آن مشارکت مردمی در زندگی اجتماعی و سیاسی کشورشان باشد مورد تأیید است و در غیر این صورت- و به خصوص به معنی غربی آن- می توان درباره آن بحث کرد.
3- مفهوم اخلاقیات
اخلاق در این کتاب به معنی «الزامات اجتماعی» افراد به کار رفته است و ابعاد مذهبی آن در متون یونسکو دیده نشده است. بنابراین، ترجمه ی یکسان برای دو لفظ متفاوت «Moral» و «Ethic» نباید از نظر دور بماند.
4- استفاده از تکنولوژی اطلاعاتی برای آموزش
با توجه به اهمیت روز افزون این تکنولوژی در آموزش و عدم دسترسی اکثر کشورهای در حال توسعه به آن، این خطر وجود داردکه از طریق این نوع تکنولوژی، هجوم فرهنگی جدیدی متوجه نسل جوان کشورهای جنوب شود. مگر اینکه در مورد نحوه ی انتقال این اطلاعات از مبدأ به مقصد کاملا فکر شده و ضوابطی برای آن تعیین شده باشد.
5- آموزش صلح، دموکراسی و حقوق بشر
لازم است درباره ی هر یک از این اصطلاحات صراحت بیشتری به کار رود. بخصوص لفظ «حقوق بشر» می تواند دست آویز بسیاری از کشورهای غربی برای مداخله در امور دیگران باشد و از این جهت لازم است روی تعاریف دقیقی از این مفاهیم توافق به عمل آید.