محیط سرد خانوادگی محیط عارضه آفرین است و کودکان را برای دستیابی به گرمی و آسایش بیشتر به سوی مراکزی می کشاند که معلوم نیست همه گاه به صلاح شان باشد. نیروی مقاومت شان در برابر وسوسه ها اندک می شود و در تماس با بزهکاران و منحرفان آمادگی دارند که جذب شوند.
طفلی که در محیط سرد بدنیا آید و رشد کند دچار افسردگی و اضطراب است، به خود فرورفته و نگران است خانه برای آنها سردخانه ای است، طبعا به سوی مراکزی کشانده می شوند که در آنجا مهر و محبتی باشد و این خود زمزمه بسیاری از فسادها و آلودگی هاست.
پاره تحقیقات درباره کودکانی این چنین نشان داده است که اینان:
– دچار تنهائی شدیدند، در مسیر رشد سیری قهقهرائی دارند، منزوی از
گوشه گیر بار می آیند، دائما در اضطراب و تشویش بسر می برند، از لحاظ عاطفی احساس محرومیت دارند، خود را افرادی مطرود و تنبیه شده به حساب می آورند، از شخصیت متعادل برخوردار نیستند، یا در وحدت بین ابعاد شخصیت شان خلل است یا دچار نابسامانی و انفکاک شخصیت اند.
محیط سرد چون موریانه ای بنای زندگی شان را می خورد، بنای سعادت شان را فرو می ریزد، شوق خوشبختی و امید را در آنان زائل می سازد، در رشد اخلاقی و اجتماعی شان خللی است، درجه آمادگی برای انحراف را در آنان بالا می برد، رشد عقلی و عاطفی شان و حتی سلامت جسمانی آنان در خطر است.
والدین سرد و بی تفاوت عدم حساسیت خود را از راه محیط تربیت و تقلید به کودکان می دهند و کودک آنچه را که از پدران و مادران در این زمینه می بیند به دیگران سرایت می دهد، هم چنین محیط سرد و نامساعد خانواده جای نامساعدی است برای شکوفا شدن ناسازگاری ها، نابهنجاری ها، که به سادگی از بین رفتنی نیستند. و در کل چنین خانواده ای نابسامان است و سبب بروز بسیاری از آشفتگی های عقلی و عاطفی.