کناره گیری والدین از مسئولیت و وظیفه ای که برعهده آنهاست و شانه خالی کردن آنها از تعهدات تربیتی همه گاه با خطرات و عوارضی همراه است که ما ذیلا به مواردی از آن ها اشاره می کنیم:
– حالتهای کناره گیرانه و محافظه کارانه والدین در امر تربیت سبب بروز ناسازگاری ها نادرست و صدمه آفرین است.
– طفل با استفاده از آن در رابطه با خواسته های خود بیحساب به پیش می رود و فرجام خطرناکی در انتظار اوست.
– خونسردی و سکوت والدین در برابر رفتارها هم طفل را سر به هوا می کند و هم کانون خانوادگی را سرد و بی رونق، بچه ها به خود واگذار می شوند و حال و مصلحت خود را نمی دانند و فاجعه به بار می آورند.
– در مواردی عدم کنترل والدین زمینه را برای این فراهم می کند که کودک والدین خود را تحت کنترل درآورد.
– برنامه اعتماد به نفس که ناشی از وابستگی به قدرت مهمی در خانواده است و باید در سرلوحه زندگی افراد باشد دچار خطر می شود.
– والدین خود سبب می شوند که کودکان تکروی کنند و تحرک و نشاط خانواده از دست برود.
– و بالاخره روش نامناسب والدین درس غلطی برای برخی از آنهاست و آنان توان سازمان دهی شخصیت را از دست داده و فرصت زندگی اندیشیده از دست
می رود.
و این مسائل در کل همراه است با آشوب ها در خانواده، سرو صدا و جیغ و داد، یکه تازی ها، از دست رفتن حقوق برخی از کودکان، بزهکاری و آمدن عده ای دیگر، عقب ماندگی درسی، نازپروردگی و خودخواهی، غرور بیحساب، طلبکاری و توقع از همگان و. . . که اینها همه از آثار و عوارض خانواده های نابسامان است.