اگر کودک را به خود واگذاریم ویله و رهایش سازیم دچار خطرات و عوارضی شده و برای خود و دیگران صدمه هائی خواهد آفرید. رؤوس مسائلی که در این رابطه قابل ذکرند عبارتند از:
– مواجه شدن با شکست در عرصه ی حیات اجتماعی و فراهم آمدن زمینه برای شر و فساد و تباهی.
– سر بهوا بار آمدن که خود سبب پیدایش بسیاری از مفاسد است.
– در سایه آزادی و بی بند و باری با هر کس آمد و شد پیدا کرده و با آنان انس و آشتی برقرار می کند که این خود منشاء بسیاری از مفاسد است.
– در موارد کودک در سایه این آزادی خود را به خطر می اندازد و به آب و آتش می زند و نتایج غم انگیزی ببار می آورد.
– براساس تجارب کودکانی که افسار زندگی شان در دست خودشان است افرادی می شوند سست و بی اراده و حتی در مواردی ممکن است سر از ریاست مآبی درآورند و از اجرای دستور مافوق اکراه ورزند.
– فقدان نظارت زمینه را برای بی نظمی و سوء رفتار فراهم می آورد و آنها را مجذوب لذات سهل الحصول می سازد.
– آزاد گذاری کودکان از عوامل قوام بخشی و شکل گیری شخصیت های جنائی است و این امری است که محققان علم حقوق قضائی بدان توجه کرده اند.
– وقتی که فرزند از تربیت و نظارت والدین محروم باشد به دنبال الگوهائی می رود که به صلاح و مصلحت او و خانواده نیست.
– و بالاخره کودکانی این چنین افرادی می شوند با رفتار اجتماعی غیرموزون که نمی توانند در اجتماع خود را تر و خشک نمایند.