از اشارات و حرکات چشمی می توان از حالات و احساسات افراد را درک کرد. به عنوان مثال چشم ها عامل نیرومندی در برقراری گرمی و یا سردی ارتباط بوده و چون کنترل فرد بر ماهیچه های اطراف چشم در مقایسه با سایر قسمت های رخساری کمتر است، حرکات چشم و بخصوص تماس چشمی و خیره نگری می تواند تا حدودی احساس واقعی افراد را نشان دهد. باید توجه کرد که حرکات و تماس چشمی برحسب موقعیت ها و زمینه های عاطفی، ممکن است حالت مثبت یا منفی داشته باشند. به عنوان مثال، ناپ (1978((1) در پژوهش های خود به این نتیجه رسیده است که تماس چشمی و خیره نگری نشانگر احساس مثبت بیشتر است. اگر این نتیجه پذیرفته شود عکس آن نیز صادق خواهد
بود. بدین معنی فردی که سعی در جلوگیری از تماس چشمی می کند یک حالت منفی نظیر احساس گناه و افسردگی را تجربه می کند، اما باید گفت که در مواردی معنی فرهنگی نیز در بر خواهد بود. تجربیات فرهنگی، ارزش ها و نگرش های اجتماعی در تفسیر و تحلیل این نمادهای غیرکلامی مؤثر است.
به فرض تیز و تند نگاه کردن و خیره شدن به فردی باعث ناراحتی او می شود و عصبانیت را افزایش می دهد و می تواند به عنوان دشمنی یا تخطی تلقی شود.(2)
به طور مسلم استفاده از تماس چشمی در کلاس های درسی به شکل نگاه خیره آمیز و در مدت طولانی، مناسب نیست. بلکه تماس چشمی معلم به فراگیران مختلف از دیدگاه آموزشی دارای معانی متفاوت است. این امر محدود به شخصیت معلم نشده بلکه شخصیت فراگیران را نیز در برمی گیرد. به عنوان مثال، بلاباف (1969((3) براساس یافته های خود می گوید «وقتی مستمعین تماس چشمی کمتری داشته باشند در این صورت مواد آموزشی ارائه شده از استحکام و پایایی کمتری برخوردار بوده و مؤثر بودن آنها با اختلافاتی مواجه می شود.» برعکس، اگر تماس چشمی آنها بیشتر باشد مواد ارائه شده مؤثر بوده و اثربخشی بیشتری را داراست. همینطور آرگل (1967((4) اصولی ساده را در برقراری تماس چشمی استنتاج می کند که به برخی از آنها در زیر اشاره می شود:
الف. فردی که دارای تماس چشمی بیشتری – به هنگام رد و بدل کردن پیام – با فرد دیگری باشد، نشانگر حالت دوستانه و جذابیت گفتار فرد مقابل خواهد بود.
ب. خیره نگاه کردن متناوب در کلاس های درسی به خصوص به هنگام سخنرانی دلالت بر مهم بودن کار، یا موضوع را بیشتر از روابط شخصی قلمداد کردن است.
ج. نگاه کردن می تواند فرد را برای کنش و واکنش و برقراری ارتباط گرم دعوت کند. با توجه به مطالب و یافته های فوق، در فعالیت های آموزشی چه به هنگام سخنرانی، یا سؤال و جواب و بحث بایستی از حرکات و تماس چشمی مناسب استفاده کرد. به عنوان مثال نگاه «انتظارآمیز» می تواند دانش آموز را در حالت بحث و سؤال و جواب فعال برانگیخته نگه دارد. تماس چشمی در سخنرانی و گفتار، و در چگونگی درک مطالب توسط فراگیر، ساکت نگه داشتن دانش آموزان در کلاس و تا حدودی در جلب توجه آن ها مؤثر است. بالاخره خستگی دانش آموزان و چگونگی واکنش آنها را نیز می توان به گونه ای از گرمی و سردی نگاه هایشان حدس زد.
همه ی آنچه که در این بخش بیان گردید، ارائه الگویی عملی و رفتاری در قالب فضای محدود کلاسی و در ارتباط دوجانبه ی «فرستنده» و «گیرنده» در جریان تدریس بوده و عین این مصادیق را در موقعیت های مشابه و در سطوح بالاتر می توان تعمیم داد. به علاوه این الگوها نشان می دهد تا چه اندازه مفاهیم نامرئی و مقاصد پنهان در تربیت می تواند نقش نافذ و مؤثری را ایفا کند. از این روست که برنامه ریزان آموزشی در فعالیت های تدریس به این الگوها روی می آورند و مربیان تربیتی و معلمان آموزشی را برای به کارگیری این روش آموزش می دهند.
1) Knapp.
2) در این زمینه به پژوهش های السورت و لنگر (1976) (Ellsowrth and Langer) و ون هوف (1976) (Van Hoof) مراجعه شود.
3) BiuLaaugh.
4) Argyle.