ای دوست عزیز، اگر عالم ها بگردی، یک تن نیابی که مشکلات را چنین بیان کند، دریغا قدرش ندانی! و دریغا که چندین بار نوشتم که بفرمان باش و قدرش ندانی که بفرمان بودن چه خاصیت دارد. ای دوست عمل صالح سبب هدایت است و «إن تطعیوا تهتدوا» أما عادت نه از طاعت بود. چون بفرمان بود کار او کند، و چون عادت بود آن ترا هیچ ثمری ندهد. پس میدان که چه فرق است! ای دوست عزیز اگر دین جهودی و ترسایی نه با عادت محض افتاده بودی، آنرا منسوخ نکردنی؛ أما راه همچنانست که بروزگار موسی- علیه السلام- بود. ولیکن عادت دیگر است، و راه موسی و عیسی دیگر. مصطفی- صلعم- می گوید: بعثت لرفض العادات، «کمثل الحمار أسفاراً» آن تورات و انجیل بود که می خوانند بعادت، ولکن نمی دانستند «حملو التوراة ثم لم یحملوها«.(1)
پس هر نیت که از درون تو سر برزند همه دنیا را بود و ترا خبرنه؛ اگر نماز کنی یا روزه داری یا صدقه دهی، باعث تو همه بر آن عادتست، مصطفی- صلعم- گفت: بعثت لرفض العادات. و اگر طلب لذات دایم ترا بر عمل می دارد، این حب آخر تست. هم لذات دنیوی دوست می داری، اما این لذات فانی است، و آن لذات دایم؛ بدین سبب در طلب آن می تازی.
1) نامه های عین القضاة.