آسیب دیگری که در تعلیم و تربیت جدید خودنمایی میکند این است که تربیت جدید هنوز تربیت حیوان و تربیت انسان را به درستی از هم تفکیک نکرده است. ضمن قبول این که در انسان نیز نوعی تربیت حیوانی وجود دارد، این اشتراک نباید ویژگیهای متمایز انسان با حیوان را نادیده بگیرد«. (-) آنچه تعلیم و تربیت کنونی در صدد ایجاد آگاهی نسبت به این موضوع است که انسان را نوعی تربیت حیوانی که بر عادات جسمانی، روانی، بازتابهای شرطی، فعالیت حسی حافظه و غیره متکی است، تلقی میکند. این تربیت بر جنبههای مادی فردیت و یا آنچه در انسان منشأ انسانی ندارد، مربوط میشود. ولی تربیت، تربیت حیوانی نیست. تربیت انسان، یک رشد و تحول انسانی جهت تحقق بخشیدن به ظرفیتها و قابلیتهایی است که فراتر از «اینجا» و «اکنون» و برتر از قواعد و فنون شرطیسازی است.
منشأ درآمیزی تربیت حیوانی با تربیت انسانی در شرایط کنونی از یک سو ناشی از عدم شناخت صحیح از ویژگی منحصر به فرد عمل انسانی است، که ماهیت حقیقتجویی دارد، و از سوی دیگر عدم توجه به فرایند درونی، اختیاری و تعاملی بودن تربیت است. «این یک سوء تفاهم مصیبتباری است که تفکر انسانی به عنوان یک اندام پاسخدهنده در مقابل محرکها و حوادث تازهی
محیط اطراف تفسیر شود؛ بدین معنا که آنرا با اصطلاحات علمی و واکنشهای حیوانی تعریف نمود، زیرا یک چنین تفسیری دقیقاً همانند نوعی تفکری است که مخصوص حیوانات بدون عقل است، زیرا در نقطه ی آغاز فعالیت انسان، چنانچه این فعالیت انسانی باشد، حقیقت منبعث از عشق به حقیقت دارد. بدون ایمان به حقیقت، امکان یک تأثیر انسانیِ موفق وجود نخواهد داشت«. (-) این تأکید مبالغهآمیز پراگماتیستی بر فعالیت در عمل تربیتی، از دیگر سو ناشی از عدم شناخت تفاوت عمل انسانی با تحرکات حیوانی است، زیرا عمل انسان معطوف به هدفی است که به طور بنیادین با کوششهای هدفدار حیوانی فرق دارد. این هدف، که به مفهوم ارسطویی آن «تأمل عرفانی» خوانده میشود، به منزلهی نقطهی اوج زندگی انسانی است. «این که به اهمیت فعالیت و عمل تأکید میشود مسلماً از جهات مختلف یک امر عالی است، زیرا زندگی به معنی فعالیت است، ولی فعالیت و عمل، قصد و هدف معینی را دنبال میکند که بدون آن، جهت و نیروی فعالیت و عمل از بین میرود. زندگی نیز به خاطر هدفی که زندگی را برای زیستن ارزشمند میکند، وجود دارد. آرامش درونی، تأمل عرفانی و کمال بخشیدن به خویش. . . در نگاه ذهن پراگماتیستی محو و غایب است«. (-)
»آنگونه که استنباط میشود، این گونه نیست که تعلیم و تربیت جدید در جهت آمادهسازی انسان برای فعالیت در زندگی تلاش کند،
بلکه نکتهی اصلی این است که تعلیم و تربیت جدید عالیترین هدف فعالیت انسانی را مطمح نظر خود قرار ندادهاست، زیرا این هدف خودِ فعالیت فینفسه نیست، بلکه آن غایتی است که این فعالیت در نهایت دارد؛ یعنی آرزوی دیرین انسان برای رسیدن به سعادت بدون مرز«. (-)