جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تربیت جامعه‌گرا

زمان مطالعه: 2 دقیقه

مسئله‌ی دیگری که در تعلیم و تربیت کنونی وجود دارد، جامعه‌گرایی مفرط آن است؛ یعنی مبالغه در تربیت کودک به منظور همزیستی و صرفاً برای جامعه. در حالی که اهداف تعلیم و تربیت بسیار فراتر از اجتماعی کردن است؛ البته اشکالاتی که بر تعلیم و تربیت قدیم به واسطه‌ی فردگرایی شدید آن وارد شده است نیز باید مورد نقد قرار گیرد. گرایش تعلیم و تربیت جدید به سوی جامعه‌ی خود به منزله‌ی یک تحول مثبت ارزیابی می‌شود، زیرا: «روش‌های تعلیم و تربیت قدیم را به دلیل فردگرایی انتزاعی و انعطاف‌ناپذیر آن باید مورد ملامت و انتقاد قرار داد. تعلیم و تربیت جدید درک تربیتی عمیق‌تری از تجربه به دست داده، و آن را به زندگی عینی نزدیک‌تر کرده و از همان ابتدا امور اجتماعی را در آن رسوخ داده است. این‌ها پیشرفت‌هایی هستند که تعلیم و تربیت جدید به حق باید به آن‌ها ببالد«. (-)

با این حال مبالغه و افراط در ارزیابی از اجتماعیات در امر تعلیم و تربیت و قربانی کردن شخصیت متمایز و هویت واگرای افراد در هم‌نوایی و همرنگی با جامعه یک اشتباه بزرگ محسوب می‌‌شود. گرچه اصلاح این نقصِ تعلیم و تربیتِ قدیم از ضروریات است، ولی این اصلاح ضروری هنگامی به موفقیت خواهد رسید که بیاموزیم برای ساختن یک شهروند خوب و یک انسان متمدن قبل از هر چیز شخصیت مستقل و انگیزه‌های درونی او است، یعنی آن سرچشمه‌ی جوشان خودآگاهی شخصی که در آن، هم ایده‌آلیسم، بزرگ‌منشی، قانون‌دوستی، نوع‌دوستی و رعایت حقوق دیگران وجود دارد و هم در عین حال منبع یک استقلال ریشه‌دار در مقابل هم‌نوایی و هم‌گرایی و تبعیت انفعالی است.

البته این واضح است که تعلیم و تربیت باید در فکر تربیت انسان برای گروه‌های اجتماعی باشد و کودک را آماده نماید که نقش خود را در آن ایفا کند، ولی این هدفِ اولِ تعلیم و تربیت نیست بلکه دومین هدف اساسی آن است. هدف نخستین و اولیه‌ی تعلیم و تربیت، به شخص انسان، به زندگی فردی و به رشد فکری او معطوف است ونه به محیط اجتماعی او.

انسان و گروه درهم تنیده‌اند. انسان وقتی خود را می‌یابد که در ذیل گروه قرار گیرد و گروه هنگامی به هدف خود نائل می‌شود که به انسان خدمت کند و این را درک نماید که انسان رازها و رسالتی دارد

که گروه آن را ندارد.