جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تربیت از راه دل (1)

زمان مطالعه: 2 دقیقه

»نخست چشمه ی زبان باید که بسته شود

تا چشم دل گشایش یابد.«

»پیر هرات«

»در هر دهانی زبانی بیابی، ولیکن در هر سینه دلی نیابی

آفتابی که از افق دل تابد، او را افول نبود

هزاران زبان فصیح، بادلی نتوان کرد، که یک تابش «روش

صاحب دل» با هزاران دل پراکنده کند

معاملت یک «صاحب دل» هزار کس را از بند آزاد کند

و «گفت» هزار کس، یکی را از بند آزاد نکند

آن را که روی در این عالم بود، از او نصیحت کردن درست نیاید!

واعظ باید که در سینه بود تا مرد ضایع نبود

دل باید که بارگاه دین بود«(1)

و اما بعد. . . این چنین است که بزرگان تعلیم و تربیت گفته اند دو چیز آئینه دل است. سخن دل پذیر و دل سخن پذیر. و تربیت هنگامی نافذ و راسخ افتد که زبان مربی و گوش متربی از راه دل یکدیگر را درک کنند و در مقابل این دل هاست که تربیت به شکل باطنی و درونی اتفاق می افتد. و به قول اقبال لاهوری:

علم اندر بند دل رحمانی است

چونکه از دل دور شد شیطانی است

اساساً اگر مفاهیم و روش ها و اقدامات تربیتی از طریق «مربیان صاحب دل» به روش تربیت از راه قلوب و عواطف صورت نگیرد، جز آموزش های سطحی و دانش های حفظی و صوری حاصلی به بار نخواهد آورد. انسانی که نور دل و اشراق عقل او به کار افتد به منزله ی زنبور عسلی که شهد گل را می مکد و تبدیل به عسل می کند، ذهن او نیز همچون کانون پردازشگری است که پیام ها و آموزش های ذهنی و اخلاقی را با شور و شوق وصف ناپذیر به باور درونی تبدیل می کند. به همین دلیل است که در آموزه های دینی شرط موعظه، بیدار کردن دل و آماده ساختن قلب است تا موعظه در شنونده نافذ افتد. به تعبیر امام علی علیه السلام:

ان للقلوب شهوة و اقبالاً و ادباراً، فاتواها متن قبل شهوتها و اقبالها فان القلب اذا اکره عمی. «دل ها میلی دارند و اقبالی و ادباری، دل ها را از ناحیه میل آنها به دست آورید. قلب اگر مورد اکراه و اجبار قرار گیرد کور می شود.»

در چنین شرایطی می توان تربیت درونی را جایگزین تربیت بیرونی کرد و به جای تحمیل دانش به تغییر منش اندیشید و در نهایت به جای

تأکید صرف بر اطلاعات ذهنی به هدایت قلبی دست یافت. اگر تربیت با روش «صاحب دلی» و با منش اهل معنا انجام گیرد نیازی به انبوه کاری و انبوه گویی نیست. اگر در فرآیند انتقال پیام به تمایل درونی و رغبت و انگیزش افراد توجه شود تنها یک اشاره کافی است نا قلب آدمی نورانی شود.


1) اشارات و مرموزات، شیخ ابورجاء خمرکی.