جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

تربیت ارزش زدا

زمان مطالعه: 2 دقیقه

از جمله آسیب‌های دیگری که برای تعلیم و تربیت جدید می‌توان برشمرد، جهت‌گیری و توجه بیش از حد به علم ودانش و اطلاعات، بدون توجه به ارزشِ صِرف و معنویات است. البته مبالغه در ارزشِ فکر و فهم، و تربیت علمی و عقلانی همواره در تعلیم و تربیت وجود داشته است و از جمله استدلال‌هایی که مثلاً برای توجیه گنجانیدن یک موضوع درسی در یک برنامه‌ی درسی معمولاً ارائه می‌گردد این است که این موضوع درسی تفکر منطقی را تقویت می‌کند. در گذشته نیز یکی از اهداف عقل‌گرایی، ایجاد مهارت و چیرگی در فن بلاغت و جدل بوده است.

اما به نظر می‌رسد «نوعی از عقل‌گرایی، بزرگ‌ترین موفقیت تعلیم و تربیت را در مهارت‌های جدلی و یا فن سخنوری محض جست و جو می‌کند. این مسئله در تعلیم و تربیت کلاسیک، به خصوص در عصر تمدن شهری که در آن تعلیم و تربیت، امتیاز طبقات ممتاز بود، وجود داشت«. (-)

در این‌جا به برخی از نشانه‌ها و خصوصیات شکل نوینی از عقل‌گرایی در تعلیم و تربیت جدید اشاره می‌شود تا خطرات و پیامدهای آن برای فرد و جامعه بازگو شود: «این عقل‌گرایی جدید از

ارزش‌های عام، چشم‌پوشی می‌کند و بر عمل‌کردهای عملی و تمرینی عقل تکیه می‌نماید. این عقل‌گرایی نوین بزرگ‌ترین موفقیت تعلیم و تربیت را در تخصص علمی و تکنیکی جست و جو می‌کند«. (-) خطرات ناشی از این طرز تلقی و پیامدهای آن برای زندگی فردی آن خواهد بود که فشار ناشی از تقدیس تخصص، زندگی انسان را از انسانیت تهی می‌کند و بدین‌سان هدف تعلیم و تربیت که انسان شدن انسان است، تحقق نمی‌یابد.

»مسلماً به دلیل سازمان تکنیکی زندگی مدرن، تخصص همواره ضروری‌تر می‌شود، ولی این تخصصی شدن باید مخصوصاً در سال‌های نوجوانی از طریق آموزش عمومیِ هرچه قوی‌تر متعادل گردد«. (-) لازم است در این خصوص به تفاوت میان انسان و حیوان اشاره شود: «اگر ما به یاد بیاوریم که حیوان یک متخصص است، و آن هم یک متخصص تمام عیار که همه‌ی نیروی شناختی‌اش به یک وظیفه‌ی معین معطوف است، نتیجه می‌گیریم که یک برنامه‌ی تربیتی که صرفاً در صدد است متخصصان همواره کامل‌تری در رشته‌های تخصصی‌تری تربیت کند، در عمل نمی‌تواند موجب تعمیق روح و زندگی انسانی شود. بدین‌ترتیب نهایتاً همان‌گونه که زندگی زنبور عسل برای آن است که عسل تولید کند، زندگی انسان نیز عملاً برای آن خواهد بود که هر کس در سلول خود به زنجیر بسته باشد و کالاهای اقتصادی و کشفیات علمی تولید کند، در حالی که لذت‌های ارزان و یا

لذت‌های اجتماعی، اوقات فراغت او را پر می‌کند و یک احساس مبهم دینیِ عاری از هر گونه محتوای معنوی و حقیقی، وجود او را سطحی می‌نماید«. (-)

اما خطرات و پیامدهای اجتماعی ناشی از تکیه‌ی مبالغه‌آمیز بر تخصص برای یک جامعه‌ی آزاد آن خواهد بود که یک جامعه‌ی مبتنی بر دموکراسی، خواستار شهروندانی است که «متخصص محض» نبوده بلکه در تصمیمات سیاسی نیز مشارکت داشته باشند. در غیر این صورت، تصمیمات سیاسی به متخصصان سیاسی واگذار می‌شود و دیگر به خودِ مردم اعتنایی نخواهد شد، زیرا فرد فراتر از حیطه‌ی توانایی تخصصی و حرفه‌ای خود دیگر قادر به قضاوت نیست و این، خطری برای آزادی است.