[منبع: آرشیو اینترنتی مؤسسه ی خانه های علم و فن آوری آمریکا؛ ترجمه ی ندا ایزدی؛ مرکز تحقیقات، آموزش؛ نوشته ی راب سمپر (Rob Semper) (با تلخیص و تصرف آزاد(. ]
اگرچه یادگیری اغلب ماهیتی علمی و ذهنی دارد، اما بیشتر آن چه که در فرایند یادگیری افراد اتفاق می افتد، بستگی به چگونگی محیط اطراف آن ها دارد. گوناگونی و تنوع موضوعات تأثیرگذار، جنبه ی اجتماعی موضوعات، ویژگی های فضا و محیط، و حتی میزان نور محیطی و صدا بر فرایند آموزش و یادگیری تأثیر می گذارد؛ افزون بر آن، معماری بیرونی ساختمان بر برداشت وانتظار بازدید کنندگان نقش زیادی دارد.
تاکنون، طراحی فضاهای نمایش موزه ها (اگر طراحی می شدند) توسط معماران و مهندسان که اغلب کلی نگر و حجم گرا هستند- و یا توسط طراحان داخلی که فقط به جزئیات و ظرایف توجه دارند، صورت گرفته است. ساختمان موزه ها معمولا شامل سرسراهای بزرگ، فضاهای یک پارچه و کلی، و یا فضاهای نمایشی هستند که به یک دیگر مرتبط اند، و معمولا در طراحی این فضاها به جنبه ی آموزشی آن ها توجه کمی می شود. آن چه که معمولا نادیده گرفته می شود، تأکید بر جنبه های اجتماعی، فرهنگی و هنری این فضاهاست که با امر آموزش و یادگیری فعال و خلاق مرتبط است.
تحقیقات در زمینه ی تأثیر طراحی فضاها بر امر آمزوش کمتر از دیگر مؤلفه های آموزش بسط و گسترش داده شده است. برخی از نتایج تحقیقات از مطالعاتی که اخیرا در زمنیه ی روان شناسی محیط (که در زمینه ی عکس العمل افراد نسبت به محیط فیزیکی اجتماعی اطرافشان مطالعه می کند) انجام شده،
قابل استخراج است. برخی از تحقیقات خاص نیز بر روی اثرات محیط های آموزش رسمی تر مانند کلاس های درس و فضاهای بازی، تمرکز دارد.
اطلاعات تکمیلی از مطالعات رفتارشناسان، معماران محیط و طراحان شهری در زمینه ی چگونگی استفاده ی افراد از فضاها که در حقیقت بخشی از روند طراحی شان است، قابل دسترسی است. در بسیاری از موارد ارتباط میان طراحی فضا و جنبه های مختلف آموزش به صورت غیر مستقیم است. تأثیر فضا بر رفتار، موضوعی شناخته شده است و از آن جا که ارتباط میان رفتار و آموزش نیز محرز است، ارتباط میان فضا و آموزش به صورت بالقوه قابل استنتاج است؛ اگرچه آثار عینی آن را نمی توان به طور مستقیم مشاهده کرد.