ویتسچی (2001(، نیز پژوهش جالبی درباره ی نقش اجتماعی خانه های علم انجام داده است و بر این باور است که خانه های علم به منزله ی نیروگاه کشور تلقی می شوند. او میزان گسترده و بسیار وسیع برنامه ها و مشارکت های موزه با جامعه ی خود را شرح می دهد. بی شک این یافته ها مصداقی از جوامعی است که خانه های علم در آن ها حضور دارند.
خانه ی علم سنت لوییس، برنامه ای با عنوان: «خردسالان، علم را تجربه کنند (Youth Exploring Science(» (با حروف مخفف YES) دارند که در آن
با همکاری گروه های متخصص در آموزش و هدایت های شغلی، تقریبا یک سال برنامه های آموزش عملی (کار محور) ارائه می کنند. خانه های علم باعث افزایش گردشگری در محیط بومی خود می شوند. آن ها موجب اشتغال زایی برای جوانان و افزایش تعداد و برنامه های کارکنان داوطلب می شوند. آن ها انجمن ها و گروه های محلی حمایت، و برنامه های ویژه ای برای سالمندان و معلولین ارائه می کنند. این مراکز در نوسازی محیط پیرامونشان و بهبود وضعیت جاده ها، پارکینگ ها و سیستم حمل و نقل آن تأثیر می گذارند.
لیپاردی (1997) نحوه ی همکاری خانه ی علم «شهر علوم Citta della Science» با انجمن ها، شرکت ها و مراکز پژوهشی محلی را شرح می دهد که به منظور تقویت رشد پتانسیل های جغرافیایی منطقه و تأکید ویژه بر رشد صنعت بومی صورت می گیرد.
به هر ترتیب، با وجودی که خانه های علم، برنامه های بسیاری به نفع جامعه ارائه می کنند، اما در مجموع روشی برای اندازه گیری تأثیرشان در سطح اجتماعی ندارند (شپرد، 2000(.
موزه ها به شکل روزافزونی در تأمین سرمایه ی جامعه و مشارکت در جوامع پیرامونشان فعال تر می شوند. از این رو به روش ارزیابی مؤثرتری برای اندازه گیری عملکردشان نیاز دارند. اطلاعات شفاهی حاکی از آن است که حمایت های جامعه می تواند هم موزه ها هم محیط پیرامونشان و هم نحوه ی کاربرد خدمات موزه ها را تغییر دهد. به این ترتیب موزه ها و طرف داران و همکاران آن ها برای جلب سرمایه ی بیشتر از طریق مشارکت جامعه، باید نظریه هایی از این قبیل را طی تحقیقات روشمند و مستمر، آزمایش و بررسی کنند. موزه ها سهام داران بسیاری از قبیل سهام داران هیأت امنا و هیأت مدیره، هم چنین سرمایه گذاران عمومی و خصوصی و در نهایت افراد عادی دارند که باید متقاعدشان سازند که در برنامه های مالی موزه سهیم هستند.