در پارهاى اوقات، صداقت کامل جایز نیست. در مورد بعضى مسائل مهمتر این است که پرسشهاى کودکان با توجه به سن و میزان درک آنان پاسخ داده شود. بیشتر ما در مورد قدرت فهم و تشخیص کودکمان دچار
اشتباه مىشویم. البته همیشه در کلاسهاى زندگى خانوادگى من پدر و مادرى پیدا مىشوند که در پاسخ نخستین پرسش کودک در مورد مسائل حساسى مانند اینکه بچهها از کجا مىآیند، به شرح علمى و تفصیل جزییات مىپردازند و با این کار کودک خود را دچار حیرت و سرگشتگى مىسازند. مسائل جنسى و مرگ از مشکلترین مسائلى هستند که مىتوان دربارهى آنها با کودکان سخن گفت. بیشتر ما، هنگام حرف زدن دربارهى این مسائل، حتى با بزرگترها، دچار زحمت مىشویم. توضیح این مسائل براى کودکان بسیار مشکلتر و لازم است ما توانایى کودک را براى فهم مطالب مطرح شده و تأثیرى که بر وى خواهد داشت، کاملا مورد توجه قرار دهیم. دادن اطلاعات زیاد در مورد مسائل جنسى در سنین خیلى پایین ممکن است بارى سنگین بر دوش آنان بگذارد، یا گیج و پریشانشان سازد. معنى و مفهوم مرگ نیز مىتواند آنان را بترساند و احساسى کلى را که در مورد امنیت دارند، مختل سازد.
باید به خاطر داشته باشیم کودکان ما، به طور کلى، بیش از آنچه ما تصور مىکنیم دربارهى این مسائل مىشنوند، مىبینند و مىدانند، اگر چه اطلاعاتى که به دست مىآورند و فرضیههایى که مىسازند ممکن است بسیار نادرست باشد. هنگامى که دربارهى این مسائل سخن پیش مىآید، بهترین راه براى آغاز این است که از آنان بپرسیم چه چیزهایى مىدانند. از این راه مىتوانیم از جایى شروع کنیم که آنان مىدانند و اشتباههاى
بزرگشان را تصحیح کنیم و سپس، بدون خجالت، آنچه را مناسب سن آنان است، با ایشان در میان بگذاریم. گاهى اوقات، براى شرح این مسائل، مىتوان از کتابهاى مصور یا دیگر منابعى که براى این موارد طراحى شدهاند، کمک گرفت.
هنگام گفت و گو با کودکان، وقتى ما قدرت فهم و درک آنان را دست کم مىگیریم و حقیقت را کتمان مىکنیم، کودکان تناقض میان آنچه را از قبل مىدانند و آنچه را ما مىگوییم متوجه مىشوند. این امر مىتواند افزون بر سردرگمى بچهها، موجب شود آنان احساس گناه کنند یا اعتماد به نفس خود را از دست بدهند. آنان که تمایل دارند حرف ما را باور کنند، با مشاهدهى این تناقض فرض مىکنند که خود مرتکب اشتباه شده و افکار زشت و نادرستى داشتهاند. ما نمىخواهیم فرزندانمان را در شرایطى قرار دهیم که پس از پى بردن به حقیقت بفهمند ما بودهایم که به آنان اطلاعات نادرست داده یا آنان را بد راهنمایى کردهایم.
یکى از مهمترین مشغلههاى فکرى نوجوانان، پیگیرى حقیقت همراه با جست و جوى هویتى مستقل از پدر و مادر و خانواده است. جریان شناخت بدن و مسائل بلوغ و شکل گیرى احساس استقلال و فردیت فرایندى مهم و دشوار است؛ درست به اهمیت و دشوارى تلاشى که آنان در زمانى که بسیار کوچک بودهاند براى گرفتن اشیا یا نگاه داشتن آنها به کار بردهاند. نوجوانان نیز، براى دستیابى به چیزى نظرى، تسلط یافتن بر
معناى توصیف ناپذیر وجود خود و دیگران، تعیین اصولى که در زندگى از آنها پیروى خواهند کرد، و تلاش براى استوار ساختن همهى اینها در دنیاى واقعى دست دراز مىکنند.
اندام بالغ شدهى کودکان، افکار و احساسات آنان را به شدت به خود مشغول مىکند و، متأسفانه، در صورتى که نتوانند پرسشهاى خود را به راحتى براى ما مطرح سازند، احتمالا پاسخ پرسشهاى خود را از دیگر کودکان خواهند خواست و این پاسخها ممکن است آنان را بیشتر دچار پریشانى سازد. در این دوران سخت، آنان نمىتوانند مانند زمان کودکى در آغوش ما آرامش یابند؛ ولى این بدان معنا نیست که دیگر به ما نیاز ندارند، بلکه بدون توجه به فاصلهاى که با ما پیدا کردهاند، یا با وجود همهى بدخلقىهاى آنان در برابر نزدیک شدن ما به ایشان، مطمئن باشید بیشتر از همیشه به ما نیاز دارند. در طى این سالهاى حیاتى، روابط پدر و مادر و فرزندان به آزمایش گذاشته مىشود و لازم است شکلى تازه از روابط و صمیمیت برقرار گردد. نوجوانان ما مىخواهند خود را به ما نزدیک حس کنند و بدانند ما با آنان هستیم. آنان مىخواهند مطمئن شوند که مىتوانند هر وقت خواستند به سراغ ما بیایند، احساس خود را بازگو کنند و از همدلى و همکارى ما براى کشف گزینههاى لازم و دیدى وسیعتر برخوردار شوند. آنها باید بدانند ما، تا آنجا که بتوانیم، به پرسشهایشان دربارهى مسائل جنسى، رشد اندامها و احساسات و تمایلات آنان پاسخ
کامل و دقیق خواهیم داد. بهترین راه براى جلب اعتماد نوجوانان در این سالهاى سخت، «صداقت و راستگویى» است. پس، تا آنجا که ممکن است باید بدون احساس خجالت و رودربایستى اطلاعاتى را که فرزندان شما براى زندگى و ایفاى نقش خود به آن نیاز دارند، در اختیارشان قرار دهید و همان طور که روز پیش از رفتن به کودکستان یا دبستان آنان را آماده مىکردید، لازم است براى رویارویى با مسائل مهم و حیاتى بلوغ نیز به آنان یارى رسانید.
دنیاى امروز، دنیایى پیچیده و خطرناک است و نوجوانان امکان دارد به راحتى در معرض آلوده شدن به مواد مخدر با مشروبهاى الکلى قرار گیرند یا، در صورت نداشتن آگاهىهاى لازم، گرفتارىهاى بزرگ دیگرى، مانند بیمارى ایدز، زندگىشان را در معرض خطر قرار دهد. به یاد آوردن آنچه پدر و مادر ما در دوران نوجوانى به ما گفته، یا آنچه نگفتهاند، ارزیابى میزان صداقت و راستگویى آنان و نیازهایى که داشتهایم، ولى آنان برآورده نکردهاند و چگونگى تأثیرى که رفتار آنان در زندگى ما داشته است، اشتباههایى که آنان در مورد ما داشتهاند، اطلاعاتى که ما از کودکان همسن خود به دست مىآوردهایم و ارزیابى آنها، همه مىتوانند براى ایجاد رابطهى صحیح با فرزندانمان، آگاهىهاى مهمى در اختیار ما قرار دهند. دادن پاسخهاى درست و صادقانه در برابر پرسشهاى کودکان بهترین کارى است که مىتوانید انجام دهید. چنانچه پاسخى را نمىدانید،
بکوشید با مراجعه به کتابها، بروشورها یا مقالات، آن را پیدا کنید. البته، مهمترین چیزى که شما مىتوانید به نوجوانان خود بدهید صمیمیت، تفاهم و رابطهاى گرم و محبت آمیز است، و اینکه بدانند شما همیشه در کنارشان هستید.