فتال نیشابورى که از دانشمندان بزرگ شیعه است در کتاب با ارزش روضة الواعظین از معصوم روایت مىکند:
اکثروا من قبلة اولادکم فان لکم بکل قبلة درجة فى الجنة مسیرة خمسمأة عام(1)
فرزندان خود را زیاد ببوسید، که به هر بوسیدنى درجهاى در بهشت نصیب شما مىشود، درجهاى که طول مسیر آن پانصد سال راه است.
مردى به محضر رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم آمد و گفت: تاکنون فرزندم را نبوسیدهام.
حضرت فرمود: همانا که این مرد اهل آتش جهنم است.
در این زمینه فرقى بین دختر و پسر نیست، دختر و پسر عنایت خدا، و هر دو فرزند انسانند، آنان که دختردار مىشوند، و به این خاطر چهره درهم مىکشند، روحیهاى همانند روحیه اعراب زمان جاهلیت دارند، و وجودشان آلوده به حماقت است.
به خواست حق در بحث آینده به مسئلهى دختر دارى اشاره خواهم کرد، تا معلوم شود که جایگاه و ارزش دختردارى در اسلام چه جایگاه رفیع و بلندى است.
سفارش دیگرى نسبت به فرزندان از معصومین رسیده که رعایتش از نظر اخلاقى بسیار مهم است:
یفرق بین الصبیان و النساء فى المضاجع اذا بلغوا عشر سنین(2)
جایگاه خواب دختر و پسر را به سن ده سالگى از هم جدا کنید.
رسول اسلام صلى الله علیه و آله و سلم سفارش بسیار مهمى در این زمینه دارند که قابل توجه است:
الصبى و الصبى، و الصبى و الصبیة، و الصبیة و الصبیة یفرق بینهم فى المضاجع لعشر سنین(3)
محل خواب پسر و پسر، پسر و دختر، دختر و دختر را به هنگام ده سالگى از هم جدا کنید.
آرى در یک رختخواب مصلحت نیست دو کودک پسر، یک پسر و یک دختر و دو دختر بخواند، که دید تیز بین اسلام این برنامه را نمىپسندد.
امام صادق علیهالسلام فرمود:
دع ابنک یلعب سبع سنین، و الزمه نفسک سبع سنین فان أفلح و الا فانه لا خیر فیه(4)
تا هفت سال کودکت را براى بازى آزاد بگذار، و هفت سال بعد با تمام وجود از او مواظبت کن، اگر به قبول دیندارى و تربیت تن داد، تن داده، ورنه خیرى در او نیست.
رسول حق صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:
علموا اولادکم السباحة و الرمایة(5)
به فرزندانتان شنا و تیراندازى یاد بدهید.
و نیز آن حضرت فرمود:
اکرموا اولادکم و احسنوا آدابهم یعفر لکم(6)
با گرامى داشتن فرزندانتان، و به نیکى کشاندن رفتارشان خود را در معرض مغفرت خداوند قرار دهید.
مالک دنیار مىگوید: فردى بىقید و بند بودم، از اسلام خبرى نداشتم، سه بار ازدواج کردم، به خاطر نازائى زنانم آنان را طلاق دادم: از همسر بعدى فرزندى پسر پیدا کردم، در شش سالگس او را به مکتب بردم، عصر که به خانه برگشت او را به حالت بیمارى دیدم، معلوم شد اولین مطلبى که معلم به او تعلیم داده این آیه بوده:
یَوْماً یَجْعَلُ الْوِلْدانَ شیبا(7)
قیامت کودکان را پیر مىکند.
بیمارى او علاج نشد، از دنیا رفت، ملازم قبر او شدم، شبى در عالم خواب دیدم یکه و تنها در بیابانى مخوف قرار دارم هیولائى عجیب و غریب به من حمله کرد، پا به فرار گذاشتم، به دیواى رسیدم، خواستم از دیوار بالا رفته به پشت دیوار بروم تا خود را از دست آن هیولا نجات دهم، ناگهان تعدادى بچه را در حال بازى دیدم، سراغ فرزندم را گرفتم، او را صدا زدند، به او گفتم عزیزم در کجائى؟
گفت بعد از مردن مرا به کلاس قرآن بردهاند، تا با یاد گرفتن قرآن مستحق ورود به بهشت و رحمت حق شوم، به او گفتم این هیولا چیست مرا دنبال کرده؟ گفت پدر این ظهور اعمال و اخلاق زشت خود توست، از ترس بیدار شدم، تمام زشتىها را کنار گذاشتم، به توبه و انابه موفق شدم و در راه حق قدم گذاشتم.
1) وسائل، ج 21، ص 485.
2) وسائل، ج 21، ص 361.
3) وسائل، ج 21، ص 460.
4) وسائل، ج 21، ص 473.
5) کافى، ج 6، ص 47.
6) سوائل، ج 21، ص 476.
7) مزمل / 17.