کیست که عیب و نقص ندارد؟ هر کس در این عرصه حیات بگونه ای گرفتار است و هر چه سن بیشتر نقص و عیب، گناه و آلودگی زیادتر است. در چنین صورت و شرایطی چه انتظار و توقعی از کودک خود می توانیم داشته باشیم؟ و چگونه می خواهیم او بی عیب و نقص باشد، به ویژه که هنوز اخلاق و رفتارش کاملا شکل نگرفته و بسیاری از آنچه را که شما عیبش می دانید برای کودک لااقل از دید و تصور خودش عیب نیست.
این یک خطای تربیتی است که ما عیب و اشتباه او را به رخش بکشیم، مخصوصا به هنگامی که کودک به عیب خود آگاه و از آن شرمنده و پشیمان است. و خطای بزرگتر این است که طفل دچار نقص عضوی باشد، خواه به صورت مادرزادی و خواه به صورت محیطی، و پدر و مادر برای اینکه کودک را مطلقا تسلیم خود کنند، نقص او را به رخش کشیده و شرمنده اش سازند.
از نظر تربیتی اصل بر جستجوی نقاط مثبت کودک و ساختن بنای تربیت بر روی آن است. این امر نه تنها نفعی برای کودک پدید نمی آورد بلکه طفل را نسبت به این امر حساس کرده و عقده و کینه ای برای او پدید خواهد آورد. حتی اطفال خردسال که نسبت به وضع خود حساس نیستند حساس شده و ناگزیرند عمری را با عقده حقارت بسر برند و اصولا خانواده ای این چنین خانواده ای نابسامان است.