این مهارت ها در شرایطی که احساس همدردی کردن با فرزندتان دشوار است سودمند هستند. شاید او در مورد موضوعی که برای شما کم اهمیت و بچه گانه است آشفته شده باشد. وقتی او سر کلاس برای ارائه گزارش برخاسته است، یکی از دانش آموزان روی شیشه عینکش خط انداخته است، یا این که نگران اولین روز اردوی تابستانی است. با آگاهی از اینکه فرزندتان می تواند چنین آزمون هایی (و بسیار بیشتر از اینها) را پشت سر بگذارد، وسوسه می شوید و نگرانی های او را کم اهمیت می شمرید یا نادیده می گیرید. گر چه چنین واکنشی احساس آرامش بیشتری در شما به وجود می آورد اما کمک زیادی به فرزندتان نخواهد کرد. در حقیقت دانستن این که مادر یا پدرش فکر می کنند او احمقانه عمل می کند احساس او را بدتر می کند.
یکی از شیوه های همدلی بیشتر با کودک معنا کردن موقعیت کودک به واژه های بزرگسال است. فرض کنید وقتی برای ارائه گزارش فروش ایستاده اید به گوش شما برسد که یک از همکارانتان در مورد وضع ظاهر شما در حال زمزمه کردن است در این صورت چه احساسی خواهید داشت؟ نگرانی خود را در نخستین روز کارتان به یاد آورید.
نویسندگان خواهران و برادران سازگار، آدل فابر والین مازلیش برای یاری والدین به درک حسادت کودک به تولد فرزند جدید این مثال را می آورند: فرض کنید همسر شما زوج جدیدش را با خود به خانه می آورد و اعلام می کند که از امروز همه شما با خوشحالی زیر یک سقف با یکدیگر زندگی خواهید کرد.