اجتماعی شدن:
فرایندی درونی و پویشی – خودانگیخته و فاعلی – درون زا و دیرپا – مداخله گری و ارادی – خود پیروی مطبوع – همسان و همرنگ با «خود واقعی» – انتخاب شخصی – هنجار آفرین – نظم خودجوش و رغبت زا – کشف تجربه و خلق موقعیت ها – جریانی تکوینی و طبیعی – خود نظم جویی و خود راهبری درونی – مهارت یابی خود بنیاد – کنش وری درون زا – ارتباط عرضی و تألیفی – تفویض اجتماعی بر اساس اصل تعادل جویی – بازسازی و نوسازی تجربه ی اجتماعی – هنجار آفرینی و الگویابی – فرد شوندگی جامعه گرا.
اجتماعی کردن:
فراورده ای بیرونی و ایستا – دگرانگیخته و انفعالی – برون زا و ناپایدار – تبعیت کنندگی غیرارادی – دگر پیروی منفور – ناهمسان و ناهمرنگ با «خود واقعی» – الزام اجتماعی – هنجار پذیر – نظم بیرونی و نفرت زا – کسب تجربه و تسلیم موقعیت ها – جریانی تدوین شده و مصنوعی – کنترل و نظم بیرونی – مهارت دهی دیگر بنیاد – رفتارهای واکنشی برون زا – ارتباط عمودی و تحکمی – تحمیل اجتماعی – باز تولید تقلیدی از رفتارهای اجتماعی – هنجاردهی و الگودهی – جامعه پذیری مصلحت گرا
اجتماعی شدن:
نقد کننده و گزینش گر – تربیت طبیعی و اصیل – سازمان دهنده و جهت دهنده ی رفتار خویش – دارای تفکر واگرا و غیر معمول – شکل دهنده ی هویت شخصی خویش
اجتماعی کردن:
تقلید کننده و مطیع – تربیت تصنعی و عاریه ای – تبعیت کننده از رفتار دیگران – دارای تفکر هم گرا و معمول – شکل پذیر از هویت جمعی دیگران