جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

باز هم نظرى به تاریخ نسبت به حیات و موقعیت زن

زمان مطالعه: 4 دقیقه

ددمنشى مردم جاهلى تاریخ نسبت به جنس فوق‏العاده شگفت‏آور است. آنان که جداى از منطق حق و نور وحى مى‏زیستند، زن را همچون ابراز و وسیله

براى زندگى بوالهوسانه مرد مى‏شناختند، و وى را عامل تهیه‏ى انواع لذت‏ها براى مرد مى‏دانستند.

خواندن و نوشتن را براى او خطرناک مى‏دانستند، و از خانه بیرون رفتن را براى امور طبیعى زندگى و دید و بازدید ارحام مجاز نمى‏دانستند.

مکان زندگى او را منحصر به چهار دیوار خانه قلمداد مى‏کردند، و وى را در مقابل مرد که موجودى فعال ما یشاء مى‏پنداشتند بى‏اختیار مى‏دانستند.

در مناطق مسیحى نشین که صد و هشتاد درجه از آئین الهى مسیحیت انحراف داشتند، مى‏گفتند: زن را باید مانند دهان سک دهن بند زد، و مردد بودند که روح زن آیا روح بشرى یا روح حیوانى است!!

در آفریقا زن حکم کالا و ثروت داشت و براى او ارزشى بیش از گاو و گوسپند نمى‏دانستند، و هر کس زن بیشترى در اختیار داشت ثروتمندتر شناخته مى‏شد، خرید و فروش زن و بکار گرفتن وى براى شخم زمین امرى معمولى و عادى بود.

در کلده و بابل، و زنان را مانند سایر کالاها مى‏فروختند، و هر سال بازارى براى این کار داشتند تا دختران به سن ازدواج خود را بفروشند.

در هندوستان دختر را از سن پنج سالگى شوهر مى‏دادند، و براى آنها حقى قائل نبودند، حیات زن را طفیل مرد مى‏دانستند، و چون شوهرش مى‏مرد او را با شوهر مى‏سوزاندند، و هیچ موجودى را پست‏تر از زن شوهر مرده نمى‏دانستند.

امروز همچنانچه در روزنامه‏ها مى‏نویسند، بسیارى از هندوها از ترس فراهم نشدن جهیزیه، دختران خود را در کودکى نابود مى‏کنند!!

در چین و تبت زنان جز در کار چهار دیوار خانه حقى نداشتند، و براى کاستن قدرت راه رفتن زن، پس از تولد او پایش را در قالب آهنى مى‏بستند و پس از رسیدن به سن پانزده سالگى آن قالب را از پایش جدا مى‏کردند!

در یونان که مرکز علم و دانش و فلسفه و حکمت بود، زائیدن دختر به وسیله‏ى زن

جرم بود و تا دو بار دختر زائیدن در دادگاه محاکمه و محکوم به پرداخت جریمه و بار سوم محکوم به اعدام مى‏شد.

در عربستان چنانکه قرآن مجید مى‏فرماید: زنده به گور کردن دختران امرى عادى و ساده مى‏نمود:

وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى‏ ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ، یَتَوارى‏ مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلى‏ هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُون‏(1)

چون یکى از آنان را به فرزندى که دختر بوده مژده مى‏آمد از شدت غم و اندوه رخسارش سیاه و سخت و ناراحت مى‏شد و به خاطر این خبرى که به خیال خودش زشت بود روى از قوم مى‏گرداند و فرار را برقرار ترجیح مى‏داد، و به فکر مى‏افتاد که آن دختر را با خفت و خوارى نگاه دارد، یا زنده به خاک گور اندازد، بدانید حکم آن بى‏خردان نسبت به دختر بد بود، و قضاوتشان زشت.

این مسائل گوشه‏اى از جنایاتى است که مردم بى‏خبر و بى‏خرد نسبت به جنس زن روا مى‏داشتند، مفصل این مسائل در کتب مربوط به حیات زن ثبت است، مى‏توانید به آن منابع مراجعه کنید.

نظر آئین مقدس الهى را هم در ده مسئله‏اى که در سطور قبل نسبت به زن اظهار شده دقت کردید، با توجه به تعابیر قرآن و روایات از جنس زن تحت عناوین:

ام: ریشه و منبع و سرچشمه هر چیز – مادر(2)

حرث: موجب بقاء نوع(3)

لباس: پوشش حیات(4)

تسکین: علت آرامش(5)

ریحانه: شاخه گل و ظریف(6)

نعمت: عنایت حق(7)

باید مردان و جوانان چه آنان که ازدواج کرده‏اند چه آنان که قصد ازدواج دارند توجه بیشترى به موقعیت معنوى و آثار وجودى این خلقت زیبا و پر منفعت حق داشته باشند و بدانند انبیاء خدا و امامان و اولیاء و عالمان و عارفان و حکیمان، و نویسندگان و فقهاى بزرگ، و صالحان از عباد خدا از دامن پاک اینان قدم به دایره هستى گذاشتند، اینان منبع این همه خیر و برکت و در حیات بشر بودند.

بر پدران و مادران عزیز است که نسبت به ظهور کمالات در وجود دخترانشان بیش از پیش دقت کنند، و نسبت به تربیت الهى و انسانى آنان تا سر حد فداکارى بکوشند، و بر شوهران است که حقوق آنان را با کمال وقار و ادب رعایت کنند، تا دامن آنان در خانه پدران و مادران و در سایه رعایت حقوق توسط شوهران، آماده تربیت نسل صالح گردد، و از این طریق جامعه‏ى بشرى به بهترین صورت تغذیه معنوى شود.

مگر یک دختر مسیحى مسلک پس از اسارت در جنگ و آمدن به خانه حضرت هادى علیه‏السلام، و قرار گرفتن در سایه تربیت الهى به وسیله‏ى امام دهم و حضرت حکیمه خاتون دامن پاک و والایش آماده براى بوجود آمدن امام دوازدهم، گستراننده عدل جهانى نشد؟

زن چنین چشمه‏اى از کمالات و حقایق بالقوه است، که با تابش نور هدایت وحى و معلم خیر به فعلیت رسیده و منشأ آثار جاوید و منابع ابدى خواهد شد.

تحقیر زن، حمله به شخصیت او، محدود نمودن وى خارج از دستورات حکیمانه دین، زجر دادن به او، و ممنوع کردنش از دیدن پدر و مادر و اقوام، با تلخى و ترشروئى با او زندگى کردن، خسته از کار روزانه و درگیریهاى بیرون به وقت خانه رفتن با او روبرو شدن، پاسخ ندادن به غرائز او بخصوص غریزه‏ى جنسى وى، همه و همه از نظر دین امرى ناپسند، و کارى زشت و ظلمى فاحش است.

اگر مى‏خواهید بناى زندگى بر پایه‏ى عشق و محبت استوار باشد، شخصیت زن را رعایت کنید، به او اعلام دوستى و محبت نمائید، و از وى دلجوئى داشته باشید، در کار و برنامه‏ى خانه به او کمک دهید، از آزار وى بپرهیزید، و بعضى از برنامه‏هاى او را که محصول کار روزانه و خستگى و محدودیت وجودى اوست با تمام وجود گذشت کنید، تا شیرینى زندگى را بچشید، و با این روش خداوند مهربان را در حد عالى عبادت کرده باشید.

او ریشه و سرچشمه خیر و کشتزار انسانیت، و پوشش شما در زندگى، و مایه‏ى آرامش، و گل لطیف و ظریف گلستان هستى، و نعمت حق در کنار شماست.

رسول با کرامت اسلام محبت به زن را در عرض علاقه به بوى خوش و نماز قرار داه‏اند:

حبب إلى من الدنیا النساء و الطیب و قرة عینى فى الصلاة(8)

محبوب من از دنیا زن، بوى خوش، و نور چشم من در نماز است.

اگر انسان با رعایت حقوق زن و احترام به شخصیت او، از او فرزند صالح و شایسته‏اى پیدا کند، پرونده عملش حتى از مرگ قطع نمى‏شود، از آثار پاکى و صالح بودن فرزندش بعد از مرگ بهره خواهد برد.

رسول خدا مى‏فرماید:

اذا مات الإنسان إنقطع عمله إلا من ثلاث: من صدقة جاریة، أو علم ینتفع به، أو ولد صالح یدعو له(9)

چون انسان بمیرد، عملش قطع مى‏شود مگر از سه چیز: از کار خیرى که دوام دارد، از دانشى که دیگران از او سود ببرند، از فرزند شایسته‏اى که براى وى دعا کند.

پس پدران و مادران قدر دختر را بدانید و مردان از همسران پاک و شایسته خود قدردانى نمائید، که دختر دارى و زن دارى منبع خیرى براى دنیا و آخرت انسان است.


1) نحل / 59 – 58.

2) قصص / 7.

3) بقره / 223.

4) بقره / 187.

5) روم / 21.

6) روایات نقل شده در وسائل الشیعه باب اولاد.

7) همان مدرک.

8) بحار، ج 103، ص 218.

9) مواعظ العددیه، ص 138.