ددمنشى مردم جاهلى تاریخ نسبت به جنس فوقالعاده شگفتآور است. آنان که جداى از منطق حق و نور وحى مىزیستند، زن را همچون ابراز و وسیله
براى زندگى بوالهوسانه مرد مىشناختند، و وى را عامل تهیهى انواع لذتها براى مرد مىدانستند.
خواندن و نوشتن را براى او خطرناک مىدانستند، و از خانه بیرون رفتن را براى امور طبیعى زندگى و دید و بازدید ارحام مجاز نمىدانستند.
مکان زندگى او را منحصر به چهار دیوار خانه قلمداد مىکردند، و وى را در مقابل مرد که موجودى فعال ما یشاء مىپنداشتند بىاختیار مىدانستند.
در مناطق مسیحى نشین که صد و هشتاد درجه از آئین الهى مسیحیت انحراف داشتند، مىگفتند: زن را باید مانند دهان سک دهن بند زد، و مردد بودند که روح زن آیا روح بشرى یا روح حیوانى است!!
در آفریقا زن حکم کالا و ثروت داشت و براى او ارزشى بیش از گاو و گوسپند نمىدانستند، و هر کس زن بیشترى در اختیار داشت ثروتمندتر شناخته مىشد، خرید و فروش زن و بکار گرفتن وى براى شخم زمین امرى معمولى و عادى بود.
در کلده و بابل، و زنان را مانند سایر کالاها مىفروختند، و هر سال بازارى براى این کار داشتند تا دختران به سن ازدواج خود را بفروشند.
در هندوستان دختر را از سن پنج سالگى شوهر مىدادند، و براى آنها حقى قائل نبودند، حیات زن را طفیل مرد مىدانستند، و چون شوهرش مىمرد او را با شوهر مىسوزاندند، و هیچ موجودى را پستتر از زن شوهر مرده نمىدانستند.
امروز همچنانچه در روزنامهها مىنویسند، بسیارى از هندوها از ترس فراهم نشدن جهیزیه، دختران خود را در کودکى نابود مىکنند!!
در چین و تبت زنان جز در کار چهار دیوار خانه حقى نداشتند، و براى کاستن قدرت راه رفتن زن، پس از تولد او پایش را در قالب آهنى مىبستند و پس از رسیدن به سن پانزده سالگى آن قالب را از پایش جدا مىکردند!
در یونان که مرکز علم و دانش و فلسفه و حکمت بود، زائیدن دختر به وسیلهى زن
جرم بود و تا دو بار دختر زائیدن در دادگاه محاکمه و محکوم به پرداخت جریمه و بار سوم محکوم به اعدام مىشد.
در عربستان چنانکه قرآن مجید مىفرماید: زنده به گور کردن دختران امرى عادى و ساده مىنمود:
وَ إِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالْأُنْثى ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظیمٌ، یَتَوارى مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ یُمْسِکُهُ عَلى هُونٍ أَمْ یَدُسُّهُ فِی التُّرابِ أَلا ساءَ ما یَحْکُمُون(1)
چون یکى از آنان را به فرزندى که دختر بوده مژده مىآمد از شدت غم و اندوه رخسارش سیاه و سخت و ناراحت مىشد و به خاطر این خبرى که به خیال خودش زشت بود روى از قوم مىگرداند و فرار را برقرار ترجیح مىداد، و به فکر مىافتاد که آن دختر را با خفت و خوارى نگاه دارد، یا زنده به خاک گور اندازد، بدانید حکم آن بىخردان نسبت به دختر بد بود، و قضاوتشان زشت.
این مسائل گوشهاى از جنایاتى است که مردم بىخبر و بىخرد نسبت به جنس زن روا مىداشتند، مفصل این مسائل در کتب مربوط به حیات زن ثبت است، مىتوانید به آن منابع مراجعه کنید.
نظر آئین مقدس الهى را هم در ده مسئلهاى که در سطور قبل نسبت به زن اظهار شده دقت کردید، با توجه به تعابیر قرآن و روایات از جنس زن تحت عناوین:
ام: ریشه و منبع و سرچشمه هر چیز – مادر(2)
حرث: موجب بقاء نوع(3)
لباس: پوشش حیات(4)
تسکین: علت آرامش(5)
ریحانه: شاخه گل و ظریف(6)
نعمت: عنایت حق(7)
باید مردان و جوانان چه آنان که ازدواج کردهاند چه آنان که قصد ازدواج دارند توجه بیشترى به موقعیت معنوى و آثار وجودى این خلقت زیبا و پر منفعت حق داشته باشند و بدانند انبیاء خدا و امامان و اولیاء و عالمان و عارفان و حکیمان، و نویسندگان و فقهاى بزرگ، و صالحان از عباد خدا از دامن پاک اینان قدم به دایره هستى گذاشتند، اینان منبع این همه خیر و برکت و در حیات بشر بودند.
بر پدران و مادران عزیز است که نسبت به ظهور کمالات در وجود دخترانشان بیش از پیش دقت کنند، و نسبت به تربیت الهى و انسانى آنان تا سر حد فداکارى بکوشند، و بر شوهران است که حقوق آنان را با کمال وقار و ادب رعایت کنند، تا دامن آنان در خانه پدران و مادران و در سایه رعایت حقوق توسط شوهران، آماده تربیت نسل صالح گردد، و از این طریق جامعهى بشرى به بهترین صورت تغذیه معنوى شود.
مگر یک دختر مسیحى مسلک پس از اسارت در جنگ و آمدن به خانه حضرت هادى علیهالسلام، و قرار گرفتن در سایه تربیت الهى به وسیلهى امام دهم و حضرت حکیمه خاتون دامن پاک و والایش آماده براى بوجود آمدن امام دوازدهم، گستراننده عدل جهانى نشد؟
زن چنین چشمهاى از کمالات و حقایق بالقوه است، که با تابش نور هدایت وحى و معلم خیر به فعلیت رسیده و منشأ آثار جاوید و منابع ابدى خواهد شد.
تحقیر زن، حمله به شخصیت او، محدود نمودن وى خارج از دستورات حکیمانه دین، زجر دادن به او، و ممنوع کردنش از دیدن پدر و مادر و اقوام، با تلخى و ترشروئى با او زندگى کردن، خسته از کار روزانه و درگیریهاى بیرون به وقت خانه رفتن با او روبرو شدن، پاسخ ندادن به غرائز او بخصوص غریزهى جنسى وى، همه و همه از نظر دین امرى ناپسند، و کارى زشت و ظلمى فاحش است.
اگر مىخواهید بناى زندگى بر پایهى عشق و محبت استوار باشد، شخصیت زن را رعایت کنید، به او اعلام دوستى و محبت نمائید، و از وى دلجوئى داشته باشید، در کار و برنامهى خانه به او کمک دهید، از آزار وى بپرهیزید، و بعضى از برنامههاى او را که محصول کار روزانه و خستگى و محدودیت وجودى اوست با تمام وجود گذشت کنید، تا شیرینى زندگى را بچشید، و با این روش خداوند مهربان را در حد عالى عبادت کرده باشید.
او ریشه و سرچشمه خیر و کشتزار انسانیت، و پوشش شما در زندگى، و مایهى آرامش، و گل لطیف و ظریف گلستان هستى، و نعمت حق در کنار شماست.
رسول با کرامت اسلام محبت به زن را در عرض علاقه به بوى خوش و نماز قرار داهاند:
حبب إلى من الدنیا النساء و الطیب و قرة عینى فى الصلاة(8)
محبوب من از دنیا زن، بوى خوش، و نور چشم من در نماز است.
اگر انسان با رعایت حقوق زن و احترام به شخصیت او، از او فرزند صالح و شایستهاى پیدا کند، پرونده عملش حتى از مرگ قطع نمىشود، از آثار پاکى و صالح بودن فرزندش بعد از مرگ بهره خواهد برد.
رسول خدا مىفرماید:
اذا مات الإنسان إنقطع عمله إلا من ثلاث: من صدقة جاریة، أو علم ینتفع به، أو ولد صالح یدعو له(9)
چون انسان بمیرد، عملش قطع مىشود مگر از سه چیز: از کار خیرى که دوام دارد، از دانشى که دیگران از او سود ببرند، از فرزند شایستهاى که براى وى دعا کند.
پس پدران و مادران قدر دختر را بدانید و مردان از همسران پاک و شایسته خود قدردانى نمائید، که دختر دارى و زن دارى منبع خیرى براى دنیا و آخرت انسان است.
1) نحل / 59 – 58.
2) قصص / 7.
3) بقره / 223.
4) بقره / 187.
5) روم / 21.
6) روایات نقل شده در وسائل الشیعه باب اولاد.
7) همان مدرک.
8) بحار، ج 103، ص 218.
9) مواعظ العددیه، ص 138.